Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
troop housing
کوی درجه داران یا افراد
Other Matches
shoulder patch
درجه روی بازوی درجه داران
class q allotment
کسورات حق مسکن درجه داران
stalag
بازداشتگاه افسران و درجه داران زمان جنگ درالمان
reefers
لباس دانشجویان و درجه داران نیروی دریایی یخچال
reefer
لباس دانشجویان و درجه داران نیروی دریایی یخچال
characterization
مجسم کردن افراد ذکر خصوصیات افراد
private
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
levee en masse
عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
farmers
مزرعه داران
ctenophore
شانه داران
the faithful
ایمان داران
vertebrata
مهره داران
arthropoda
بند داران
men of property
ملک داران
proboscidean or ian
خرطوم داران
ctenophora
شانه داران
moneyed interest
پول داران
intervertebral
بین مهره داران
joint tenants
اجاره داران مشترک
riflecorps
تفنگ داران داوطلب
euciliate
مژه داران حقیقی
thallophyte
از جنس ریسه داران
battery of tests
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
naris
سوراخ بینی مهره داران
proboscidean
وابسته بخرطوم داران عاجدار
proboscidian
وابسته بخرطوم داران عاجدار
centrum
مرکز بدن مهره داران
beam attack
تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
toes
انگشت پای مهره داران جای پا
toe
انگشت پای مهره داران جای پا
Wall Street
مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
ctenophoran
وابسته بشانه داران جانور شانه دار
premaxilla
استخوان جلو ارواره زیرین مهره داران
elevation indicator
صفحه مدرج درجه طبلک درجه
baltic exchange
اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
leet
دادگاهی که تیول داران سالی یا ششماه یکبار برپا می کردند
germinal area
قسمتی از پلاستودرم که جنین اصلی مهره داران را تشکیل میدهد
yaght club
باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
sighting bar
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third class
درجه سوم بلیط درجه 3
third-class
درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation
درجه ارتفاع درجه بلندی
micronucleus
یکی از دوهسته کوچکتر مرکزی مژه داران که رویش جانور را تحت کنترل دارد
sighting leaf
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
trooped
افراد
trooping
افراد
troop
افراد
enlistedman
افراد
enlisted personnel
افراد
personnel
افراد
men
افراد
brevet
درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
liberty men
افراد مرخصی
cognoscenti
افراد مطلعدربارهموضوعیخاص
service club
باشگاه افراد
top-level
افراد عالیرتبه
roll call
نامیدن افراد
withindoors
افراد داخل
platoon
جوخهء افراد
platoons
جوخهء افراد
head count
جمع افراد
head counts
جمع افراد
personnel status
وضع افراد
packed out
پر و مملو از افراد
equal status persons
افراد همپایه
enlistee
افراد داوطلب
category
طبقه افراد
enlisted personnel
طبقه افراد
filler personnel
افراد جایگزینی
condemn
محکوم کردن افراد
transfer station
محل اعزام افراد
transfer station
محل انتقال افراد
close station
افراد بدو مرخص
rouse out
بیدار کردن افراد
dependents
افراد تحت تکفل
troops
افراد قسمتها سربازان
play the field
<idiom>
با افراد مختلفی قرارگذاشتن
coachload
افراد سوار بر درشکه
part owners
افراد شریک المال
family size
تعداد افراد خانواده
favouritism
افراد مورد توجه
posse comitatus
دسته افراد پلیس
top-level
توسط افراد عالیرتبه
personnel monitoring
بازرسی بدنی از افراد
receptee
افراد مورد پذیرش
personal error
خطاهای انفرادی افراد
billet slip
کارت محلهای افراد
cimmerian
افراد کشور فلمات
commando
افراد نیروی مخصوص
billet slip
لوحه اسکان افراد
bachelor quarters
منازل افراد مجرد
target audience
افراد مورد نظر
special olympics
المپیک افراد استثنایی
avast
افراد به جای خود
army deposit fund
پس انداز انفرادی افراد
morale
روحیه افراد مردم
aptitude area
حیطه قابلیت افراد
noncombatant
افراد غیر نظامی
condemns
محکوم کردن افراد
condemning
محکوم کردن افراد
swallow one's pride
<idiom>
متواضع کردن افراد
characterization
نوشتن بیوگرافی افراد
the common wealth of learning
افراد اهل علم
commandos
افراد نیروی مخصوص
posse
دسته افراد پلیس جماعت
aptitude area
حدودشایستگی افراد حیطه شایستگی
biographical intelligence
اطلاعات مربوط به بیوگرافی افراد
biographical information blank form
فرم پر نشده بیوگرافی افراد
roll call
حاضر و غایب کردن افراد
sociometry
سنجش روابط افراد جامعه
rotation
تعویض نوبتی یکانها یا افراد
whom it may concern
برای اطلاع افراد ذیربط
posses
دسته افراد پلیس جماعت
life line
طناب اتصال افراد به یکدیگر
huddle
ازدحام اجتماع افراد یک تیم
Applicants flooded in.
سیل افراد ( متقاضیان ) جاری شد
Do not admit any outsiders.
افراد غیره را راه ندهید
huddles
ازدحام اجتماع افراد یک تیم
assembly
محل بسیج افراد احتیاط
Certain notorious ( dubious ) characters .
عده افراد معلوم الحال
huddled
ازدحام اجتماع افراد یک تیم
huddling
ازدحام اجتماع افراد یک تیم
leatherneck
جزو افراد تفنگداران دریایی
charter
بین افراد دلالت کند
charters
بین افراد دلالت کند
lockstep
پیشروی افراد پشت سریکدیگر
people sniffer
رادار کشف افراد دشمن
intransit strenth
افراد در حال حرکت یا انتقال
personal salute
مراسم سلام افراد برجسته
chartering
بین افراد دلالت کند
chartered
بین افراد دلالت کند
IMA
قالب ها و خصوصیات افراد است
personal salute
تیر سلام برای افراد
character guidance
راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
army standard score
نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
atomistic evalution
ارزیابی نظرات افراد در موردتبلیغات یک محصول
split ticket
<idiom>
انتخاب افراد سیاسی برای رای
human machine interface
حدی که در ان افراد با ماشین ها محاوره می کنند
lunatic fringe
افراد افراطی وتندرو گروههای حزبی
oral trade test
ازمون شفاهی از اطلاعات عمومی افراد
CSE
آزمونیدر بریتانیا کهاز افراد 51 یا 61 سالهبعملمیاید
preference blank
دستگاه کشف علایق وسرگرمیهای افراد
intermarriage
ازدواج افراد ملل یا نژادهای مختلف
longtour area
منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
pit crew
افراد مامور کمک به هرراننده در منطقه خود او
enlisted
داوطلب خدمت سربازی سرباز وفیفه افراد
conferences
ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
intermarried
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarries
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarry
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarrying
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
oligrachy
حکومتی که قدرت ان در دست افراد معدود باشد
conference
ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
oligopoly
تولید کالا توسط افراد یا شرکتهای معدودی
buzzword
کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
an infinite verb
فعلی که محدود به شخص و افراد جمع نیست
queued
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
queues
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
queueing
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
zouave
یکی از افراد پیاده نظام فرانسوی در الجزایر
queue
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
dictatorship of proletariat
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
muster roll
دفتر اسامی افراد نظامی وافسران یک منطقه یا کشتی
internees
فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
frankpledge
مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
automation
استفاده از ماشین هایی که دخالت افراد در آن بسیار کم است
internee
فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
cyberspace
دنیایی که در آن کامپیوتر ها و افراد از طیق اینترنت ارتباط دارند
correctional custudy
روش اصلاح افراد از راه تصحیح اعمال غلط
incross
اختلاط و امیزش صفات ارثی یک طایفه میان افراد ان
enroute personnel
افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
arrow head
پیکان نشان دهنده محل پیاده شدن افراد
master at arms
درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
division police petty officer
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
chalk troops
سری افراد یا یکانهایی که بایستی با یک سریال هوایی حرکت کنند
reception station
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
panels
صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
speeches
که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود
finance company
شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
finance house
شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
panel
صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
speech
که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود
appearance money
پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود
to call the roll
حاضر غایب کردن
[نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
close corporation
شرکت یا بنگاهی که توسط عده معدودی از افراد اداره میشود
people sniffer
رادار مخصوص کشف افراد دشمن از روی بوی بدن انها
instructional computing
فرایند اموزشی تدریس مراحل گوناگون علم کامپیوتر وپردازش داده به افراد
protection
عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود.
penalty kicker
بازیگر ماهر که هنگام کم شدن تعداد افراد تیم نقش مهمی در دفاع دارد
shared
یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
shares
یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
rule of law
قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی
salvage group
تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
share
یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
photographic dosimetry
روش اندازه گیری میزان دوزاتمی جذب شده به وسیله افراد از روی عکس بدن انها
pressure cabin
بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است
frictional unemployment
اطلاعات ناقص مربوط به فرصتهای شغلی و عدم توانائی اقتصاددر تطابق دادن هر چه سریعتر افراد با مشاغل میباشد
federal privacy act
قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com