English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 61 (5 milliseconds)
English Persian
cosmologies کیهان شناخت
cosmology کیهان شناخت
Other Matches
cosmos کیهان
worlds کیهان
world کیهان
universe کیهان
universe جهان کیهان
cosmographer کیهان شناس
cosmogony کیهان زایی
cosmonauts کیهان نورد
cosmonaut کیهان نورد
cosmologies کیهان شناسی
cosmology کیهان شناسی
cosmologist کیهان شناس
ecumenopolis کیهان شهر
space age دوران کیهان
cosmographer متخصص کیهان شناسی
cosmological model مدل کیهان شناختی
cosmological constant ثابت کیهان شناختی
cosmological principal اصل کیهان شناختی
astronautics مبحث کیهان نوردی
knowledge شناخت
cognition شناخت
cognisance [British] شناخت
realizing شناخت
knowledge شناخت
gnosis شناخت
cognition شناخت
realising [British] شناخت
understanding شناخت
incognito نا شناخت
recognition شناخت
speech recogintion شناخت کلام
telegnosis شناخت غیبی
sentience شناخت حسی
psychognosis شناخت روانی
epistemology شناخت شناسی
enviromental biology بوم شناخت
kinematics حرکت شناخت
logical cognition شناخت منطقی
acoustics صوت شناخت
cognizance need نیاز شناخت
ecology بوم شناخت
recognizably شناخت پذیر
recognizable شناخت پذیر
cosmogony خلقت وپیدایش عالم وجود کیهان شناسی
electrotechnology شناخت صنعت برق
prerecognition hypothesis فرضیه پیش شناخت
security cognizance شناخت ازنظر صلاحیت
ocr شناخت کاراکتر نوری
technologies حرفه شناسی شناخت دانشی
metrological شناخت علم اوزان و مقیاسات
technology حرفه شناسی شناخت دانشی
system dynamics شناخت اثرعوامل تغییر دهنده نظام
crystallography کریستال شناسی مطالعه بلورها شناخت بلور
rhythm method روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
astrogate کیهان نوردی کردن فضانوری کردن
race condition حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
profession of arms شناخت رسته ها اشنایی با رسته ها
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
spectrophotometry اسپکتروفتومتر [در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com