English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
paracaisson گاری مهمات کش دستی
Other Matches
schooner گاری سفری گاری روپوش دار
schooners گاری سفری گاری روپوش دار
antimateriel ammunition مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
pallet چرخ دستی حمل بار مقر حمل مهمات سکوی حمل بار
pallets چرخ دستی حمل بار مقر حمل مهمات سکوی حمل بار
field storage انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
ammunition loading line صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
manual دستور رزمی دستی سیستم دستی
atomic demolition munition خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
craft revolving fund حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
craft reimbursable supply اماد قابل جایگزین مربوط به هنرهای دستی اماد مصرف شدنی هنرهای دستی
dogcarts گاری سگ کش
carts گاری
carting گاری
vans گاری
cart گاری
drayman گاری کش
van گاری
carted گاری
dogcart گاری سگ کش
gharry گاری
drivers گاری چی
tumbril گاری
driver گاری چی
wainwright گاری ساز
foot sweep فن اوسوتو گاری
cartwright گاری ساز
shopping cart گاری خرید
drayman گاری بر چهارچرخه کش
applecart گاری سیب
dumb waiter گاری تاقچهدار
mail cart گاری پست
wain گاری واگن
tumbrel گیوتین گاری
paracaisson گاری دوچرخ
cartage حمل با گاری
dumb waiters گاری تاقچهدار
carter راننده گاری
carthorse اسب ارابهو گاری
piety پرهیز گاری خداترسی
lorries اتومبیل باری گاری
lorry اتومبیل باری گاری
joltwagon گاری یا ارابه پرتکان
camion گاری کوتاه بی لبه
cartage کرایه گاری مکاری
cartful انچه دریک گاری جا بگیرد
pietist وابسته به پرهیز گاری پارسا
inventory fraction نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
dray گاری کوتاه بی لبه چهارچرخه بارکشی
tailboard تخته عقب گاری وکامیون برای تخلیه بار
golf cart گاری دوچرخه برای حمل وسایل بازیگران در زمین گلف
to be broken on the wheel روی چرخ گاری مردن [نوعی مجازات اعدام در قرون وسطی]
ammo مهمات
munition مهمات
ordnace مهمات
munitions مهمات
ordnance مهمات
ammunition مهمات
piggy back کیسه مهمات
separate loading مهمات مجزا
tracer مهمات رسام
service ammunition مهمات جنگی
service ammunition مهمات رزمی
magazines انبار مهمات
separate ammunition مهمات مجزا
cook off گل کردن مهمات
ammunition lot نوبه مهمات
fixed ammunition مهمات ثابت
inert ammunition مهمات مشقی
inert ammunition مهمات بی اثر
magazine انبار مهمات
drill ammunition مهمات مشقی
igloo space زاغههای مهمات
practice ammunition مهمات مشقی
explosive ordnance مهمات منفجره
ammunition carrier مهمات بیار
chemical ammunition مهمات شیمیایی
ammunition dump انبار مهمات
ammunition dump زاغه مهمات
ammunition handler متصدی مهمات
ammunition identification code کد شناسایی مهمات
ammunition loading line خط بارگیری مهمات
blank ammunition مهمات مشقی
blank ammunition مهمات مانوری
ammunition pit زاغه مهمات
ammunition trains بنه مهمات
ball ammunition مهمات مانوری
armed ammunition مهمات مسلح
ammunition depot انبار مهمات
ammunition credit سهمیه مهمات
munitions of war مهمات جنگی
live ammunition مهمات جنگی
ammunition pit چاله مهمات
caisson واگون مهمات
munitioneer مهمات ساز
ammo zero مهمات تمام
ammunition barricade بستههای مهمات
ammunition carrier خودرو مهمات کش
ammunition chest جعبه مهمات
ammunition condition وضعیت مهمات
caisson صندوق مهمات
artillery ammunition مهمات توپخانه
inert مهمات مشقی
load بارگیری مهمات
loads بارگیری مهمات
caves زاغه مهمات
live مهمات جنگی
bunkers زاغه مهمات
bunker زاغه مهمات
lot نوبه مهمات
tracers مهمات رسام
cave زاغه مهمات
lived مهمات جنگی
destruction area منطقه تخریب مهمات
lot number شماره نوبه مهمات
wracks قفسه مهمات و وسایل
ammunition lift capability مقدورات حمل مهمات
ammo plus مهمات بیش از نصف
ammunition day of supply روز اماد مهمات
ammo minus مهمات کمتر از نصف
magazine space محوطه زاغه مهمات
ammunition credit سهمیه مهمات ذخیره
armement مهمات کشتی جنگی
armed ammunition مهمات اماده انفجار
ordnance مهمات ساز وبرگ
ordnance مربوط به اسلحه و مهمات
ammunition point نقطه اماد مهمات
ammunition modification بهتر سازی مهمات
ammunition handler متصدی جابجایی مهمات
ammunition depot محل نگهداری مهمات
ammunition depot محل تدارک مهمات
ammunition data card کارت مشخصات مهمات
inventory lot نوبه ذخیره مهمات
wracked قفسه مهمات و وسایل
special ammunition مهمات مخصوص یا ویژه
semifixed مهمات نیمه ثابت
prescribed load بار مهمات مجاز
gunrunner قاچاقچی اسلحه و مهمات
arsenal انبار مهمات جنگی
gun room مخزن مهمات درکشتی
rack قفسه مهمات و وسایل
racks قفسه مهمات و وسایل
type load نوع بار مهمات
arsenals انبار مهمات جنگی
racked قفسه مهمات و وسایل
type load نوع مهمات هواپیما
igloo space زاغه بتونی مهمات
loading بارگیری مهمات درهواپیما
shell room انبار مهمات ناو
practice ammunition مهمات مخصوص تمرین هدف
color codig علامت گذاری کردن مهمات
feed belt نوارتغذیه فشنگ نوار مهمات
deck board کف یا رویه پالت حمل مهمات
available supply rate نواخت اماد مهمات موجود
horizontal loading پر کردن مهمات به طور افقی
ammunition available supply rate نواخت اماد مهمات موجود
ammunition lift capability فرفیت حمل ونقل مهمات
ammunition in hands of troops مهمات موجود در دست یگانها
basic load بار مبنای مهمات یا وسایل
dunnage روپوش مهمات ضربه گیر
required supply rate نواخت مهمات مورد نیاز
small lot نوبهای که تعداد مهمات یا خرج ان کم است
depots ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
magazine space زاغه زیرزمینی محل انبار مهمات
functional condition code کد یا علامت مشخصات عمل کرد مهمات
ready rack قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
ordnance service خدمات مربوط به اردنانس واسلحه و مهمات
ordnance data اطلاعات مربوط به جنگ افزارو مهمات
tarpaulins بارپوش برزنتی برزنت روپوش مهمات
tarpaulin بارپوش برزنتی برزنت روپوش مهمات
inventory lot نوبه مهمات ذخیره شده در انبار
color band نوار رنگی روی جعبه مهمات
ammunition and toxic material open space انبارهای روباز مهمات ومواد سمی
inert ammunition مهمات خنثی یا بدون خرج تخریب
magazine flooding system سیستم اب فشان انبار مهمات ناو
depot ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
unhorse از اسب افتادن یا پیاده شدن اسب را از گاری یا درشگه باز کردن
delivery نقل و انتقال دادن پرتاب مهمات یا بار
x site سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
deliveries نقل و انتقال دادن پرتاب مهمات یا بار
tumbrel or bril ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
standard load بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
scabbing بوش گذاری در فضای دیواره واگنهای حامل مهمات
service marking علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
season cracking ترکی که بعلت عمر زیاد دروسایل یا مهمات تولید میشود
rack space محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
trolley گاری بارکش اتومبیل بارکش کوتاه
trolleys گاری بارکش اتومبیل بارکش کوتاه
trolly گاری بارکش اتومبیل بارکش کوتاه
lot integrity دسته بندی مهمات به حسب نوبه یا جدا کردن انها درانبار
wet stowage نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
rearming تجدیداماد مهمات درانبارها مسلح کردن مجدد ماسوره یاچاشنی بمب یا موشک
sponson جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
left handedness چپ دستی
levorotation چپ دستی
manual دستی
hand made دستی
portable دستی
handmade دستی
bellows دم دستی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com