English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
tubber گازر شستشو دهنده
Other Matches
abluent شستشو دهنده
abstergent شستشو دهنده ماده پاک کننده
launderer گازر
laundryman گازر
trimmer زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
washed شستشو
washes شستشو
washing شستشو
laundered شستشو
scouring شستشو
ablution شستشو
ablutions شستشو
wash شستشو
embrocations شستشو
embrocation شستشو
launders شستشو
laundering شستشو
launder شستشو
souse شستشو
elution شستشو
lotions شستشو
bath شستشو
bathing شستشو
lotion شستشو
bathed شستشو
lavation شستشو
leaching شستشو
purification شستشو
imbathe شستشو
lixiviation شستشو
cleaning شستشو
conglutinative التیام دهنده جوش دهنده
exhibitor نمایش دهنده ارائه دهنده
extender توسعه دهنده ادامه دهنده
exhibitors نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibiter نمایش دهنده ارائه دهنده
bailor امانت دهنده کفیل دهنده
catalysts تشکیلات دهنده سازمان دهنده
bailer امانت دهنده کفیل دهنده
catalyst تشکیلات دهنده سازمان دهنده
washable قابل شستشو
to take a bath شستشو کردن
imbathe شستشو دادن
washer شستشو کننده
flush tank حوضچه شستشو
purification شستشو تصفیه
wash شستشو دادن
levigate شستشو دادن
washers شستشو کننده
cleaning room اطاق شستشو
cleaning process فرایند شستشو
cleaning door دریچه شستشو
rinser شستشو کننده
washes اب دادن شستشو
washes شستشو دادن
washed اب دادن شستشو
washed شستشو دادن
wash اب دادن شستشو
embrocate شستشو دادن
debenzolation شستشو با بنزول
wash oil روغن شستشو
acid leach شستشو با اسید
imbathe شستشو کردن
wash out شستشو کردن
water extraction آبگیری [پس از شستشو]
acid dip شستشو با اسید
ablutomania وسواس شستشو
rinsed با اب پاک کردن شستشو
rinse با اب پاک کردن شستشو
wash off با شستشو پاک کردن
elutriation شستشو با اب فرسایش انتخابی
bathes استحمام کردن شستشو
bathe استحمام کردن شستشو
scrubbing process فرایند شستشو و تصفیه
sediment escape ساختمانهای تخلیه و شستشو
dehydration [آبگیری فرش پس از شستشو]
rinses با اب پاک کردن شستشو
lave چکیدن شستشو کردن
leaching تصفیه بوسیله شستشو
wash away با شستشو پاک کردن
wash out محو کردن شستشو
shampoo باشامپویا سرشوی شستشو دادن
back blowing عمل شستشو و توسعه چاه
absterge تمیز کردن شستشو دادن
change (one's) mind <idiom> مغز کسی را شستشو دادن
shampoos باشامپویا سرشوی شستشو دادن
lavage انجدان رومی شستشوی معده یازخم شستشو دادن
bleaching materiel پودر شستشو برای رفع الودگی عوامل شیمیایی
color fastness درجه و میزان ثبات رنگ در مقابل نور و شستشو
leachate مایعی که بوسله شستشو ازخاک یا واسطه دیگری بگذرد
lixiviate تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
needle bath شستشو در زیر ابی که با دانههای خیلی ریز بر تن میریزد
raw wool پشم خام [پشمی که هیچگونه عملیات سفیدگری یا شستشو روی آن صورت نگرفته باشد.]
bleacher کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
indicator نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
altitude azimuth عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
sizing آهارزنی [گاه جهت استحکام و یکنواختی نخ های تار، قبل از چله کشی آنها را با نشاسته و چسب شستشو می دهند. اینکار در پارچه بافی مرسوم است ولی در بافت فرش نیز استفاد می شود.]
give it a good wash خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
joggers هل دهنده
jogger هل دهنده
giver دهنده
irriguous اب دهنده
donar دهنده
pushers هل دهنده
donor دهنده
trimestr رخ دهنده
donors دهنده
shover هل دهنده
transferor دهنده
pusher هل دهنده
direct dyes رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
vat dyeing رنگرزی خمی [روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
exhalent بیرون دهنده
appealer استیناف دهنده
adjudicator فتوی دهنده
exhibitioner نمایش دهنده
exhibitive جلوه دهنده
expander بسط دهنده
assignor حواله دهنده
assigner حواله دهنده
appellant استیناف دهنده
assentient موافقت دهنده
explicator توضیح دهنده
drill master مشق دهنده
alienor انتقال دهنده
electron donor دهنده الکترون
eleemosynary صدقه دهنده
elucidator توضیح دهنده
expositor توضیح دهنده
drawer برات دهنده
emancipator رهایی دهنده
adjudicators فتوی دهنده
endorser حواله دهنده
epicritic تمیز دهنده
erosive سایش دهنده
erosive فرسایش دهنده
evangelic مژده دهنده
examinee امتحان دهنده
antalgic تسکین دهنده
restorers اعاده دهنده
sedating تسکین دهنده
sedates تسکین دهنده
formatter شکل دهنده
alleviator تخفیف دهنده
frondescent برگ دهنده
fumigator بخور دهنده
functor انجام دهنده
remissive تخفیف دهنده
alimentative غذا دهنده
grantor انتقال دهنده
hurter ازار دهنده
sedated تسکین دهنده
sedate تسکین دهنده
torturer شکنجه دهنده
allocator تخصیص دهنده
extender بسط دهنده
annoyer ازار دهنده
alimental غذا دهنده
amusive تفریح دهنده
extenuating تخفیف دهنده
extenuative تخفیف دهنده
flowerer گیاه گل دهنده
connector اتصال دهنده
ampliative بسط دهنده
ameliorator بهبود دهنده
altertive تغییر دهنده
almsman صدقه دهنده
torturers شکنجه دهنده
exhalant بیرون دهنده
demonstrative شرح دهنده
aerator هوا دهنده
restorer اعاده دهنده
coadjutant یاری دهنده
comforters تسلی دهنده
comforter تسلی دهنده
communicator پیام دهنده
compensative پاداش دهنده
complier انجام دهنده
concentative تمرکز دهنده
conciliator اشتی دهنده
placater اشتی دهنده
bailer اجاره دهنده
concussive تکان دهنده
evangelical مژده دهنده
gagger فریب دهنده
accomplisher انجام دهنده
achiever انجام دهنده
adapter وفق دهنده
adapter تطبیق دهنده
adjurer سوگند دهنده
baiter طعمه دهنده
adjurer قسم دهنده
bailor اجاره دهنده
briber رشوه دهنده
bulbiferous پیاز دهنده
changer تغییر دهنده
permissive اجازه دهنده
alienator انتقال دهنده
racing مسابقه دهنده
lurer فریب دهنده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com