Dictiornary-Farsi | گاز کشنده خردل | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 115 (6 milliseconds)

English	Persian
nitrogen mustard	گاز کشنده خردل


Other Matches

mustard	خردل
mustard plster	مشمع خردل
mustard oil	روغن خردل
dichlorodiethyl sulfide	گاز خردل
mustard seed	دانه خردل
mustard seed	تخم خردل
nitrogen mustard	گاز خردل
charlock	خردل وحشی
mustard gasses	گاز خردل
mustard gas	گاز خردل
mustard	درخت خردل
allyl isothiocyanate	روغن خردل
horse radish	ریشه خردل
french mustard	خردل با سرکه
allyl isosulfocyanate	روغن خردل
mustard plaster	مشمع خردل
charlock	خردل بیابانی
sinapism	مشمع خردل
mustard pot	خردل دان
distilled mustard	گاز خردل
penny cress	خردل پارسی
mustard poultice	ضماد خردل
wild mustard	خردل بری ایهقان
wild rape	اهوری تخم خردل
stroganoff	گوشت پخته نازک با خردل
simulated mustard	گاز خردل مصنوعی یا گازخردل اموزشی
death ful	کشنده
alluring	کشنده
puller	کشنده
mortal	کشنده
mortals	کشنده
pestilent	کشنده
lethiferous	کشنده
inhalant	بو کشنده
delineator	کشنده
deathy	کشنده
assassinator	کشنده
enticing	کشنده
prepossessing	کشنده
lethal	کشنده
fatal	کشنده
pernicious	کشنده
suicidal	کشنده
tensioner	کشنده
murderous	کشنده
murderers	کشنده
murderer	کشنده
inviting	کشنده
perishing	کشنده
plotters	کشنده
plotter	کشنده
killer	کشنده
attractive	کشنده
drainer	اب کشنده
sorbent	کشنده
trackers	کشنده
tracker	کشنده
deadly	کشنده
deadliest	کشنده
tractive	کشنده
deadlier	کشنده
tensor	کشنده
killers	کشنده
introvertive	بدرون کشنده
introversive	بدرون کشنده
nonlethal	غیر کشنده
ovicidal	کشنده تخم
it is mortal to him	کشنده اوست
lancinating	تیر کشنده
tractive effort	نیروی کشنده
lethality	کشنده بودن
pestilently	بطور کشنده
killer whale	وال کشنده
killer whales	وال کشنده
inhaul	به داخل کشنده
herbicidal	کشنده گیاهان
howling	جیغ کشنده
killings	کشنده دلربا
drawer	کشنده برات یا چک
killing	کشنده دلربا
drawers	کشنده برات یا چک
stertorous	خرناس کشنده
death blow	ضربت کشنده
dragman	میکشد کشنده
drum plotter	کشنده طبله
hauling part	قسمت کشنده
mortally	بطور کشنده
fungicidal	کشنده قارچ
howling	زوزه کشنده
ejector	پوکه کش بیرون کشنده
pesticides	کشنده حشره موذی
invitingly	بطور جالب یا کشنده
downhaul	طناب پایین کشنده
disinfestant	ماده کشنده حشرات
attractively	بطور کشنده یا جاذب
adducent	بداخل کشنده مقرب
median lethal dose	دوز متوسط کشنده
dead ground	اتصال به زمین کشنده
lethal	وابسته به مرگ کشنده
pesticide	کشنده حشره موذی
to cach one's death	دچار سرماخوردگی کشنده شدن
slaughterous	مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
electron withdrawing substituent	گروه استخلافی الکترون کشنده
biocid	قاطع حیات کشنده حشرات
adductive	استشهادی بسوی محور کشنده
boat falls	طناب بالا کشنده قایق
raymond hook	قلاب بالا کشنده قایق
It is murder driving on this freeway ( motorway , highway ) .	رانندگی دراین بزرگراه کشنده است
caricaturist	کشنده تصویرهای مضحک واغراق امیز
rodenticide	دارو یا عامل کشنده جانوران جونده
caricaturists	کشنده تصویرهای مضحک واغراق امیز
counter check	چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
lanciation	سوراخ کردن یا تیر کشیدن دردتیر کشنده
downhaul	پایین کشیدن رشته پایین کشنده

nitrogen mustard

گاز کشنده خردل