English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
to step out گامهای بلند برداشتن پابیرون نهادن
Other Matches
striding گام های بلند برداشتن
stride گام های بلند برداشتن
strides گام های بلند برداشتن
transcribed استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribe استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
regular steps گامهای منظمو
stutter step گامهای فریبنده در حال دو
surefooted دارای گامهای ثابت
joggers دونده با گامهای اهسته ومنظم
jogger دونده با گامهای اهسته ومنظم
hopple وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
key signature گامهای کوتاه و بلندی که پس ازکلیدموسیقی برای نشان دادن نوع ک لیدنوشته میشود
hobbles وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbled وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbling وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobble وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
clackvalve دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touts بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
dirndl نوعی دامن بلند با کمر بلند
toe weight وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
invested نهادن
investing نهادن
cocks کج نهادن
invest نهادن
invests نهادن
cocking کج نهادن
cock کج نهادن
entitle نام نهادن
inter در قبر نهادن
inter در خاک نهادن
exposed در معرض نهادن
overtaxing بارسنگین نهادن بر
entitles نام نهادن
entitling نام نهادن
interred در خاک نهادن
inearth درخاک نهادن
doin روبخرابی نهادن
incept بنیاد نهادن
lay down کنارگذاشتن در کف نهادن
incage درقفس نهادن
exposure در معرض نهادن
institute بنیاد نهادن
exposures در معرض نهادن
shutting برهم نهادن
shuts برهم نهادن
shut برهم نهادن
instituting بنیاد نهادن
interred در قبر نهادن
institutes بنیاد نهادن
interring در خاک نهادن
interring در قبر نهادن
inters در خاک نهادن
inters در قبر نهادن
enmesh دردام نهادن
incarcerating در زندان نهادن
to cage up درقفس نهادن
to lay the foundations of بنیاد نهادن
to lay it on with a trowel نهادن قراردادن
incarcerate در زندان نهادن
cages درقفس نهادن
title نام نهادن
titles نام نهادن
to set a trap دام نهادن
vats در خمره نهادن
to assume the a بنیادجنگ نهادن
bottom بنیان نهادن
bottoms بنیان نهادن
inchoate بنیاد نهادن
to dig up the hatchet اغازجنگ نهادن
to fall tl blows اغازجنگ نهادن
incarcerates در زندان نهادن
incarcerated در زندان نهادن
vat در خمره نهادن
to set on foot آغاز نهادن
cage درقفس نهادن
inhume در خاک نهادن
overtaxed بارسنگین نهادن بر
instituted بنیاد نهادن
overtaxes بارسنگین نهادن بر
to step in قدم نهادن در
to step inside قدم نهادن در
to take to اغاز نهادن
to walk in قدم نهادن در
overtax بارسنگین نهادن بر
intitle نام نهادن
set نهادن مرتب کردن
To lay a wreath ( of flowers ). دسته ( تاج ) گه نهادن
lay fast by the heels در بند یا زندان نهادن
kow-tow پیشانی بر زمین نهادن
pullulate اغاز توسعه نهادن
to step aside بیکسو گام نهادن
to bell the cat زین برگرگ نهادن
enmesh گرفتارکردن درشبکه نهادن
kow-tows پیشانی بر زمین نهادن
to knock head پیشانی برخاک نهادن
kotow پیشانی برخاک نهادن
kowtow پیشانی برخاک نهادن
kow-towing پیشانی بر زمین نهادن
to take a step forward یک قدم پیش نهادن
kow-towed پیشانی بر زمین نهادن
setting up نهادن مرتب کردن
sets نهادن مرتب کردن
To lay the foundation. پی نهادن ( پی ریزی کردن )
die down روبزوال نهادن مردن
lay by the heels در بند یا زندان نهادن
submits گردن نهادن مطیع شدن
submitted گردن نهادن مطیع شدن
submitting گردن نهادن مطیع شدن
to lay by the heels در بند نهادن بزمین زدن
submit گردن نهادن مطیع شدن
enter بدست اوردن قدم نهادن در
begin اغاز نهادن شروع کردن
begins اغاز نهادن شروع کردن
immesh در دام نهادن گرفتار کردن
entered بدست اوردن قدم نهادن در
enters بدست اوردن قدم نهادن در
uplift متعال ساختن روبتعالی نهادن
uplifts متعال ساختن روبتعالی نهادن
get through <idiom> کاری شاق را با موفقیت پشت سر نهادن
overreaches پا از حد خود فراتر نهادن بیش از حد گستردن
overreach پا از حد خود فراتر نهادن بیش از حد گستردن
overreaching پا از حد خود فراتر نهادن بیش از حد گستردن
overreached پا از حد خود فراتر نهادن بیش از حد گستردن
enchain در زنجیر نهادن محکم نگاه داشتن
enfetter دربند نهادن درقید عبودیت ازردن
outmatch عقب گذاشتن قدم فراتر نهادن از
theorized فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorize فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorizes فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorises فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorised فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorizing فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorising فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
monofilament الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
constitute تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituted تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituting تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitutes تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
shaggy ugs فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
take برداشتن
takes برداشتن
ingather برداشتن
ingether برداشتن
take up برداشتن
sublate برداشتن
removing از جا برداشتن
delete برداشتن
to run away with برداشتن
removes از جا برداشتن
removes برداشتن
remove از جا برداشتن
remove برداشتن
to take up برداشتن
lifts برداشتن
countertrace برداشتن از
lifting برداشتن
flaws مو برداشتن
lifted برداشتن
flaw مو برداشتن
lift برداشتن
removing برداشتن
includes در برداشتن
include در برداشتن
pickup برداشتن
deleted برداشتن
glom برداشتن
deletes برداشتن
pick up برداشتن
moistening نم برداشتن
to mop up برداشتن
deleting برداشتن
to pick up برداشتن
to pull off برداشتن
feet پاچنگال برداشتن
cracks شکاف برداشتن
to sweep away ازمیان برداشتن
resign دست برداشتن
poll نمونه برداشتن
to fly to arms سلاح برداشتن
transcribes رونوشت برداشتن
unveil حجاب برداشتن
heave خیز برداشتن
to take off برداشتن بردن
unveiled حجاب برداشتن
gait گام برداشتن
off take rudder سکان برداشتن
picturize فیلم برداشتن از
to carry arms سلاح برداشتن
to d. the cloth رومیزی را برداشتن
crack شکاف برداشتن
to take the photograph of عکس برداشتن از
polled نمونه برداشتن
maps نقشه برداشتن از
warped تاب برداشتن
unmask نقاب برداشتن از
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com