Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English
Persian
stride
گام های بلند برداشتن
strides
گام های بلند برداشتن
striding
گام های بلند برداشتن
Search result with all words
to step out
گامهای بلند برداشتن پابیرون نهادن
Other Matches
transcribing
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribe
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
clackvalve
دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touted
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
dirndl
نوعی دامن بلند با کمر بلند
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
shaggy ugs
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
deleting
برداشتن
removes
از جا برداشتن
removes
برداشتن
includes
در برداشتن
lift
برداشتن
moistening
نم برداشتن
to pick up
برداشتن
to mop up
برداشتن
removing
از جا برداشتن
take up
برداشتن
removing
برداشتن
include
در برداشتن
sublate
برداشتن
ingather
برداشتن
pickup
برداشتن
glom
برداشتن
lifts
برداشتن
ingether
برداشتن
remove
از جا برداشتن
countertrace
برداشتن از
to take up
برداشتن
lifting
برداشتن
delete
برداشتن
flaws
مو برداشتن
flaw
مو برداشتن
remove
برداشتن
pick up
برداشتن
to pull off
برداشتن
takes
برداشتن
take
برداشتن
lifted
برداشتن
to run away with
برداشتن
deleted
برداشتن
deletes
برداشتن
transcribing
رونوشت برداشتن
to receive a wound
زخم برداشتن
to sweep away
ازمیان برداشتن
dequeue
برداشتن اقلام یک صف
surmount
ازمیان برداشتن
surmounted
ازمیان برداشتن
surmounting
ازمیان برداشتن
decodes
برداشتن رمز
flaw
ترک برداشتن
ingether
خرمن برداشتن
run away with
برداشتن و در رفتن
flaws
ترک برداشتن
give up
دست برداشتن از
feet
پاچنگال برداشتن
emarginate
برداشتن حاشیه از
demountable
قابل برداشتن
heave
خیز برداشتن
heaved
خیز برداشتن
to break step
غلط پا برداشتن
make a copy of
رونوشت برداشتن
decode
برداشتن رمز
off take rudder
سکان برداشتن
to have one's p taken
عکس برداشتن
surmounts
ازمیان برداشتن
to fly to arms
سلاح برداشتن
twist
تاب برداشتن
to d. the cloth
رومیزی را برداشتن
to carry arms
سلاح برداشتن
twisting
تاب برداشتن
snap up
تند برداشتن
shuffle off
به عجله برداشتن
twists
تاب برداشتن
remove slag
سرباره را برداشتن
picturize
فیلم برداشتن از
break step
غلط پا برداشتن
warp
تاب برداشتن
poll
نمونه برداشتن
polls
نمونه برداشتن
list
سیاهه برداشتن
desist
دست برداشتن
cease
دست برداشتن
machine
براده برداشتن
machined
براده برداشتن
machines
براده برداشتن
to come at a bound
<idiom>
خیز برداشتن
decoded
برداشتن رمز
spoons
با قاشق برداشتن
cracks
شکاف برداشتن
crack
شکاف برداشتن
gait
گام برداشتن
warped
تاب برداشتن
warps
تاب برداشتن
unveil
حجاب برداشتن
unveiled
حجاب برداشتن
unveiling
حجاب برداشتن
unveils
حجاب برداشتن
elide
ازاخر برداشتن
elided
ازاخر برداشتن
elides
ازاخر برداشتن
resign
دست برداشتن
eliding
ازاخر برداشتن
spooning
با قاشق برداشتن
spooned
با قاشق برداشتن
unmasked
نقاب برداشتن از
To co away with . To remove. To eliminate .
ازمیان برداشتن
unmasking
نقاب برداشتن از
unmasks
نقاب برداشتن از
removing
برداشتن مهر
removes
برداشتن مهر
unhood
سرپوش برداشتن از
uncap
سر پوش برداشتن از
uncap
کلاه از سر برداشتن
remove
برداشتن مهر
polled
نمونه برداشتن
transcribe
رونوشت برداشتن
transcribed
رونوشت برداشتن
transcribes
رونوشت برداشتن
to take the photograph of
عکس برداشتن از
unmask
نقاب برداشتن از
clearance
برداشتن مانع
spoon
با قاشق برداشتن
map
نقشه برداشتن از
maps
نقشه برداشتن از
to take off
برداشتن بردن
step
قدم برداشتن
stepping
قدم برداشتن
step
گام برداشتن
stepping
گام برداشتن
withdraw
عقب کشیدن برداشتن
withdraws
عقب کشیدن برداشتن
fracturing
مو برداشتن قطعات و وسایل
curl
تاب برداشتن فردادن
fractures
مو برداشتن قطعات و وسایل
fractured
مو برداشتن قطعات و وسایل
curls
تاب برداشتن فردادن
fracture
مو برداشتن قطعات و وسایل
to lift up one's hand
دست بدعا برداشتن
curled
تاب برداشتن فردادن
work in
مشکلات را از میان برداشتن
to sel a person a pup
کلاه کسیرا برداشتن
to run away with
برداشتن ودر رفتن
to lift one's hand
دست به سوگند برداشتن
to have two strings to one bow
با یک دست دو هندوانه برداشتن
to get anything out of the way
کاری را ازمیان برداشتن
pace
شیوه گام برداشتن
paced
شیوه گام برداشتن
yerk
هل دادن شکاف برداشتن
defuse
فیوز بمب را برداشتن
defuses
فیوز بمب را برداشتن
defusing
فیوز بمب را برداشتن
To pluck ones eyebrows.
زیر ابرو برداشتن
paces
شیوه گام برداشتن
to whisk away or off
تند بردن برداشتن
untread
بعقب گام برداشتن
to take notes of
یاد داشت برداشتن از
multiplicate
چندین نسخه برداشتن از
defused
فیوز بمب را برداشتن
decontrol
دست از کنترل برداشتن
disburden
بار از دوش برداشتن
leave alone
<idiom>
دست از سر کسی برداشتن
ingather
انباشتن خرمن برداشتن
overcrop
زیاد حاصل برداشتن از
racing of generator
دور برداشتن مولد
racing of motor
دور برداشتن موتور
remove the seal from
مهر چیزی را برداشتن
cracks
شکاف برداشتن ترکیدن
crack
شکاف برداشتن ترکیدن
unburden
بار از دوش کسی برداشتن
forborne
دست برداشتن تحمل کردن
warp
منحرف کردن تاب برداشتن
open
برداشتن پوشش یا باز کردن در
opens
برداشتن پوشش یا باز کردن در
opened
برداشتن پوشش یا باز کردن در
warped
منحرف کردن تاب برداشتن
To overstep the limits. To overreach oneself . To become impudent.
دور برداشتن ( جسور شدن )
weeding
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
weeded
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
revving
تند گشتن دور برداشتن
revs
تند گشتن دور برداشتن
rev
تند گشتن دور برداشتن
weed
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
warps
منحرف کردن تاب برداشتن
pick up
<idiom>
برداشتن چیزی ازروی زمین
spread oneself too thin
<idiom>
با یک دست چند هندوانه برداشتن
revved
تند گشتن دور برداشتن
split
ترک برداشتن تقسیم کردن
to relieve one of a load
باراز دوش کسی برداشتن
to raise the v
توری یانقاب ازروی برداشتن
boned
استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
to keep pace with any one
گام های برابرباکسی برداشتن
bone
استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
buckles
تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
buckled
تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
kodak
بادوربین کداک عکس برداشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com