English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
torero گاوباز پیاده
Other Matches
bullfighters گاوباز
bullfighter گاوباز
matadors گاوباز اصلی
matador گاوباز اسپانیولی
matador گاوباز اصلی
matadors گاوباز اسپانیولی
cuadrilla تیم مددکار گاوباز
torero گاوباز یا عضو تیم گاوبازی
picador عضو گروه گاوباز سوار نیزه دار
disembarkation به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
burladero دیوار چوبی محافظ هنگام تعقیب شدن گاوباز بوسیله گاو
detrain از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
grenadier سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
bazer سوارکاری که درکنار گاومیراند و او را در مسیری قرار میدهد تا گاوباز بهتربتواند روی ان بپرد
secondary landing منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
overhaul پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauling پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
interim overhaul پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
foot bank پیاده رو
ganway پل پیاده رو
peripatetic پیاده رو
sidewalk پیاده رو
impledge پیاده
sidewalks پیاده رو
foot bridge پل پیاده رو
pedestrian bridge پل پیاده رو
foot infantry پیاده
foot slogger پیاده
footer پیاده رو
walkway پیاده رو
walkways پیاده رو
dismounted پیاده
pedestrians پیاده
pedestrian پیاده
infantry پیاده
pignorate پیاده
footpaths پیاده رو
footpath پیاده رو
infantry man پیاده
pavements پیاده رو
on of پیاده
pavement پیاده رو
side walk پیاده رو
afoot پیاده
walks پیاده رو
footway پیاده رو
walked پیاده رو
walk پیاده رو
paths پیاده رو
path پیاده رو
skirmisher پیاده نظام
impledge پیاده شطرنج
infantry man سرباز پیاده
pawn پیاده شطرنج
pawned پیاده شطرنج
pawning پیاده شطرنج
pawns پیاده شطرنج
wayfarer مسافر پیاده
take down پیاده کردن
dismantle پیاده کردن
disembarkation پیاده شدن
wayfarers مسافر پیاده
dismantled پیاده کردن
to pad aroad پیاده رفتن
alight پیاده شدن
alighted پیاده شدن
alighting پیاده شدن
alights پیاده شدن
to go on foot پیاده رفتن
to get off پیاده شدن از
demodulation پیاده کردن
kerb جدول پیاده رو
kerbs حاشیه پیاده رو
kerbs جدول پیاده رو
dismantles پیاده کردن
kerb حاشیه پیاده رو
demodulator پیاده کننده
counterpawn پیاده متقابل
knight of the road راهزن پیاده
promotions ترفیع پیاده
mechanized پیاده زرهی
hike پیاده روی
hiked پیاده روی
hikes پیاده روی
hiking پیاده روی
on foot پای پیاده
on foot به صورت پیاده
infantry پیاده نظام
infantry سرباز پیاده
pads دزد پیاده
pedestrian crossing گذرگاه پیاده
pedestrian crossings گذرگاه پیاده
promotion ترفیع پیاده
pedestrianism پیاده روی
armored infantry پیاده زرهی
set down پیاده کردن
rifle man سرباز پیاده
footbridge پل پیاده روها
footbridge پل پیاده روی
footbridges پل پیاده روها
footbridges پل پیاده روی
regiment of f. هنگ پیاده
banquette نیمکت پیاده رو
to ride shanks's mare پیاده رفتن
armored infantry پیاده مکانیزه
pignorate پیاده شطرنج
pad دزد پیاده
dismounts پیاده کردن
footsoldier سرباز پیاده
humps پیاده روی
disembark پیاده کردن
disembark پیاده شدن
disembarked پیاده کردن
disembarked پیاده شدن
disembarking پیاده کردن
disembarking پیاده شدن
disembarks پیاده کردن
disembarks پیاده شدن
walkabout مسافرت پیاده
wayfaring پیاده روی
humping پیاده روی
hump پیاده روی
footpad راهزن پیاده
foot slugger سرباز پیاده
foot passenger پیاده پا رهسپار
implementation پیاده سازی
foot infantry پیاده نظام
to walk . To go on foot. پیاده رفتن
zebra crossings خط عابر پیاده
zebra crossing خط عابر پیاده
walkabouts گردش پیاده
walkabouts مسافرت پیاده
walkabout گردش پیاده
unset پیاده کردن
ganger مسافر پیاده
dismantling پیاده کردن
dismounting پیاده کردن
foot passenger مسافر پیاده
to pad the hoof پیاده رفتن
dismantlement پیاده کردن
disassemble پیاده کردن
dismount پیاده کردن
turnable foot bridge پل پیاده رو گردان
get down پیاده شدن
grabby سرباز پیاده
to pad it پیاده رفتن
arcade پیاده روی سرپوشیده
administrative landing پیاده شدن اداری
walked گردش پیاده گردشگاه
light infantry پیاده سبک اسلحه
four powns attack حمله چهار پیاده
walk گردش پیاده گردشگاه
mechanized infantry یکان پیاده مکانیزه
advanced pawn پیاده پیش رفته
night landing پیاده شدن درساحل در شب
deplane از هواپیما پیاده شدن
infantrymen جمعی پیاده نظام
disassembly پیاده کردن موتور
light infantry پیاده نظام سبک
landing ship ناو نیرو پیاده کن
shins پیاده وباسرعت رفتن
dosmount command فرمان پیاده کردن
land vi پیاده شدن رسیدن
dough boy سرباز پیاده نظام
foot soldier سرباز پیاده نظام
doughboy سرباز پیاده نظام
janizary سرباز پیاده نظام
isolani پیاده ایزوله شطرنج
landing beach ساحل پیاده شدن
shin پیاده وباسرعت رفتن
walks گردش پیاده گردشگاه
grabby نفر پیاده نظام
drill marching تمرین پیاده روی
landing craft tank ناو تانک پیاده کن
at walking pace با سرعت پیاده روی
landing forces نیروهای پیاده شونده
dogface سرباز پیاده نظام
in step با سرعت پیاده روی
landing craft assault قایق نیرو پیاده کن
beaching party گروه پیاده شونده
fee pawn پیاده ازاد شطرنج
infantrymen سرباز پیاده نظام
dismounts از اسب پیاده شدن
curbing جلوگیری لبه پیاده رو
dismantles پیاده کردن موتور
dismantled پیاده کردن موتور
dismantle پیاده کردن موتور
curbed جلوگیری لبه پیاده رو
system implementation پیاده سازی سیستم
shoring پیاده شدن در ساحل
setting out پیاده کردن مسیر
setting out پیاده کردن نقشه
pedestrianize پیاده روی کردن
dismounting پیاده کردن یا شدن
dismounting از اسب پیاده شدن
dismount پیاده کردن یا شدن
treadway bridge پل عبور موقتی پیاده
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com