Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 160 (8 milliseconds)
English
Persian
yak
گاومیش دم کلفت
yaks
گاومیش دم کلفت
Other Matches
bufflehead
گاومیش
gold
چشم گاومیش
buff leather
چرم گاومیش
buffs
چرم گاومیش
buff
از چرم گاومیش
buff
چرم گاومیش
golds
چشم گاومیش
buffs
از چرم گاومیش
bisons
گاومیش کوهان دارامریکایی
bison
گاومیش کوهان دارامریکایی
cable weft
پود ضخیم
[بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
woman
کلفت
moll
کلفت
housemaids
کلفت
housemaid
کلفت
burly
کلفت
handmaidens
کلفت
molls
کلفت
stockier
کلفت
handmaid
کلفت
hand maid
کلفت
femme de chambre
کلفت
chamberer
کلفت
chamber maid
کلفت
bonne
کلفت
blobber
کلفت
biddy
کلفت
labrose
لب کلفت
ladys maid
کلفت
maidservant
کلفت
stocky
کلفت
stockiest
کلفت
handmaiden
کلفت
heavy-set
کت و کلفت
thick
کلفت
trull
کلفت
swabber
کلفت
thickest
کلفت
tirewoman
کلفت
thicker
کلفت
squatty
کلفت
chambermaid
کلفت
charwoman
کلفت
chambermaids
کلفت
servant maid
کلفت
charwomen
کلفت
thick weft
نخ پود کلفت
ancilla
پیشخدمت زن کلفت
thick warp
نخ تار کلفت
hawser
طناب کلفت
ruffians
گردن کلفت
bondwoman
کلفت زرخرید
ruffian
گردن کلفت
girls
دوشیزه کلفت
girl
دوشیزه کلفت
waitresses
ندیمه کلفت
thickening
کلفت سازی
incrassate
کلفت کردن
incrassate
کلفت شدن
inspissate
کلفت کردن
gold foil
زرورق کلفت
hoodman blind
گردن کلفت
hawsers
طناب کلفت
box coat
پالتوی کلفت
thick-skinned
پوست کلفت
waitress
ندیمه کلفت
junk board
مقوای کلفت
dumpy
گردن کلفت
heavyset
کلفت زمخت
baryphonia
کلفت صدایی
moppy
کلفت بلند
stiff necked
گردن کلفت
thicken
کلفت ترشدن
thicken
کلفت کردن
impassive
پوست کلفت
parlour maid
کلفت سرمیز
doubling
کلفت ریسی
blunts
کلفت کردن
blunting
کلفت کردن
bluntest
کلفت کردن
blunter
کلفت کردن
blunted
کلفت کردن
blunt
کلفت کردن
plank
تخته کلفت
thickened
کلفت کردن
thickened
کلفت ترشدن
thickens
کلفت کردن
thickset
تنگ کلفت
odalisque
کلفت یا صیغه
poutingly
لب کلفت کنان
muslinet
مشمش کلفت
pachydrmatous
پوست کلفت
thick skinned
پوست کلفت
stodgy
گردن کلفت
roughneck
گردن کلفت
pachydermatous
پوست کلفت
thickens
کلفت ترشدن
hyperostosis
کلفت شدگی استخوان
ruffianly
گردن کلفت وحشی
indurate
پوست کلفت کردن
moreen
پارچه کلفت پردهای
pachyder mata
جانوران پوست کلفت
heavyset
چهارشانه کلفت وکوتاه
lumpier
کلفت ناهنجار تودهای
bullied
گردن کلفت گوشت
bullies
گردن کلفت گوشت
bully
گردن کلفت گوشت
bullying
گردن کلفت گوشت
lumpy
کلفت ناهنجار تودهای
lumpiest
کلفت ناهنجار تودهای
thugs
قاتل گردن کلفت
snubs
کلفت وکوتاه سرزنش
snub
کلفت وکوتاه سرزنش
pachyderm
جانور پوست کلفت
fly line
ریسمان کلفت ماهیگیری
pachyderms
جانور پوست کلفت
thug
قاتل گردن کلفت
marchioness
نوعی گلابی کلفت
marchionesses
نوعی گلابی کلفت
snubbed
کلفت وکوتاه سرزنش
snubbing
کلفت وکوتاه سرزنش
ancillary
مستخدم بومی مربوط به کلفت
butch
مرد یا پسر گردن کلفت
stick glove
دستکش کلفت دروازه بان
nappy
کلفت و پرزدار خواب دار
nappies
کلفت و پرزدار خواب دار
pachydrmatous
ادم پوست کلفت و بیرگ
boat rod
چوب کلفت ماهیگیری با قایق
chunk
تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
deep mouthed
دارای صدای درشت و کلفت
chunks
تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
parlormaid
کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
muscleman
آدم گردن کلفت
[اصطلاح روزمره]
beefcake
آدم گردن کلفت
[اصطلاح روزمره]
meathead
آدم گردن کلفت
[اصطلاح روزمره]
grego
جامه کوتاه باشلق دارازپارچههای کلفت
bellies
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
senile keratosis
کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
belly
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
pea jacket or coat
جامه کلفت پشمی که ملوانان در سرما می پوشند
barrels
قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
barrel
قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
grossing
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossest
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
barong
یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
grosses
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossed
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
barreled shaft
میله تیر که وسط ان کلفت تراز انتهایش باشد
gross
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosser
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
fearnought
یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
cabled
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
chest protector
لایی کلفت محافظ سینه توپگیریا داور بیس بال
petersham
یکجور پارچه پشمی پالتوی نوار کلفت وراه راه که برای ......می برند
club propeller
ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
millboard
مقوای جلد کتاب وامثال ان مقوای کلفت
hyprostosis
رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com