Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
demographic transition	گذار جمعیت
Other Matches
malthusian theory of population	فرضیه جمعیت مالتوس چون ازدیاد جمعیت جهان باتصاعد هندسی و افزایش منابع اغذیه به شکل تصاعدحسابی است باید جمعیت کنترل شود
over	گذار
over-	گذار
transitions	گذار
transition	گذار
differentiator	فرق گذار
depositor	امانت گذار
discriminator	فرق گذار
grader	نمره گذار
mark sense	نشان گذار
legislator	قانون گذار
dotter	نقطه گذار
punctuator	نقطه گذار
encoder	رمز گذار
deepositor	ودیعه گذار
crossing site	محل گذار
coder	رمز گذار
bypasses	کنار گذار
bypassed	کنار گذار
bypass	کنار گذار
legislators	قانون گذار
heretics	بدعت گذار
heretic	بدعت گذار
innovators	بدعت گذار
innovator	بدعت گذار
bypassing	کنار گذار
legislative	قانون گذار
bailor	امانت گذار
bailer	امانت گذار
assessor	خراج گذار
accomodating	منت گذار
salvers	مرهم گذار
salver	مرهم گذار
contributory	خراج گذار
graduator	درجه گذار
grounder	کار گذار
transition period	دوره گذار
transit time	زمان گذار
tracklayer	ریل گذار
tracked layer	ریل گذار
tapper	توپی گذار
spotter	خال گذار
space bar	فاصله گذار
shelver	در تاقچه گذار
transition state	حالت گذار
zoogenic	بچه گذار
marker pen	علامت گذار
trend-setters	بدعت گذار
trend-setter	بدعت گذار
impressionistic	برداشت گذار
shelver	در قفسه گذار
prizer	قیمت گذار
lienee	وثیقه گذار
legislatrix	قانون گذار زن
legislatress	قانون گذار زن
legiskative	قانون گذار
legator	میراث گذار
insurant	بیمه گذار
instaurator	بنیاد گذار
grounder	پایه گذار
lowpass	پایین گذار
mortgagor	رهن گذار
pricer	قیمت گذار
pracitcable	گذار کردنی
pledgor	وثیقه گذار
pledgor	رهن گذار
pawnor	رهن گذار
oviparous	تخم گذار
outdoor recreation	گشت و گذار
nomographer	قانون گذار
auctioneers	حراج گذار
blazer	علامت گذار
racer	مسابقه گذار
racers	مسابقه گذار
investors	سرمایه گذار
foundering	بنیان گذار
investor	سرمایه گذار
insured	بیمه گذار
founder	بنیان گذار
foundered	بنیان گذار
auctioneer	حراج گذار
blazers	علامت گذار
founders	بنیان گذار
marker	نشان گذار
valuer	قیمت گذار
swindler	کلاه گذار
markers	نشان گذار
handler	دسته گذار
handlers	دسته گذار
swindlers	کلاه گذار
valuers	قیمت گذار
over peopled	پر جمعیت
full of life	پر جمعیت
demos	جمعیت
herds	جمعیت
bodle	جمعیت
gaggles	جمعیت
densely populated	پر جمعیت
thickly populated	پر جمعیت
mob	جمعیت
mobbed	جمعیت
mobbing	جمعیت
mobs	جمعیت
gaggle	جمعیت
gregariously	با جمعیت
companies	جمعیت
thins	کم جمعیت
thinly populated	کم جمعیت
thinnest	کم جمعیت
thinners	کم جمعیت
thinned	کم جمعیت
thin	کم جمعیت
presses	جمعیت
population [pop.]	جمعیت
company	جمعیت
crowd	جمعیت
crowds	جمعیت
populations	جمعیت
population	جمعیت
rabble	جمعیت
many peopled	پر جمعیت
thickly peopled	پر جمعیت
press	جمعیت
herding	جمعیت
desolate	بی جمعیت
heaps	جمعیت
throngs	جمعیت
thronging	جمعیت
heap	جمعیت
armies	جمعیت
thronged	جمعیت
throng	جمعیت
societies	جمعیت
society	جمعیت
army	جمعیت
gangs	جمعیت
gang	جمعیت
corteges	جمعیت
populace	جمعیت
herd	جمعیت
cortege	جمعیت
heaping	جمعیت
herded	جمعیت
net laying ship	کشتی تور گذار
uniparous	هر باریک تخم گذار
truster	ودیعه گذار اعتباردهنده
free capital	سرمایه گذار پولی
position control	پیچ مرکز گذار
testator	شاهد میراث گذار
money lender	پول به بهره گذار
miscreant	بدعت گذار خبیث
subcaliber	تفنگ اثر گذار
minelayer	ناو مین گذار
minelayer	کشتی مین گذار
spacebar	کلید فاصله گذار
mine layer	کشتی مین گذار
dan runner	کشتی بویه گذار
buoy tender	ناو بویه گذار
dan layers	شناوه بویه گذار
dot generator	مولد خال گذار
depositor	ودیعه گذار مودع
buoy tender	کشتی بویه گذار
burst gate	لامپ پیام گذار
bike	انبوه جمعیت
population structure	ترکیب جمعیت
population structure	ساخت جمعیت
population density	تراکم جمعیت
population distribution	توزیع جمعیت
people	تن [جمعیت شهری]
population explosion	انفجار جمعیت
population growth	رشد جمعیت
population inversion	وارونگی جمعیت
sparse population	جمعیت کم یا پراکنده
people	جمعیت قوم
working population	جمعیت شاغل
young population	جمعیت جوان
depopulating	کم جمعیت کردن
depopulates	کم جمعیت کردن
peoples	جمعیت قوم
depopulated	کم جمعیت کردن
depopulate	کم جمعیت کردن
to the cheers of [the crowd]	با تشویق [جمعیت]
urban population	جمعیت شهری
stationary population	جمعیت ثابت
peopled	جمعیت قوم
the crowd scattereal	جمعیت متفرق شد
the total population	همه جمعیت
underpopulation	کمبود جمعیت
peopling	جمعیت قوم
demographer	جمعیت شناس
ruck	جمعیت وازدحام
rucks	جمعیت وازدحام
knight errantry	جمعیت سلحشوران
settled	جمعیت دار
demography	جمعیت نگاری
habitancy	جمعیت سکنه
habitance	جمعیت سکنه
populated	جمعیت دار
demotic distribution	توزیع جمعیت
social	جمعیت دوست

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com