Dictiornary-Farsi | گذرگاه برونی گوش | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 177 (10 milliseconds)

English	Persian
external auditory meatus	گذرگاه برونی گوش


Other Matches

underpasses	گذرگاه تحتانی گذرگاه زیرین
overpasses	گذرگاه فوقانی گذرگاه زبرین
overpass	گذرگاه فوقانی گذرگاه زبرین
underpass	گذرگاه تحتانی گذرگاه زیرین
externals	برونی
objectives	برونی
objective	برونی
outside	برونی
outsides	برونی
external sense	حس برونی
extrinsic	برونی
exoterical	برونی
exogenous	برونی
external	برونی
exosmosis	حلول برونی
veranda	ایوان برونی
external pressure	فشار برونی
external reward	پاداش برونی
extrinsic reward	پاداش برونی
extrapolations	براورد برونی
extrapolation	براورد برونی
external table	جدول برونی
verandahs	ایوان برونی
scarf skin	پوست برونی
verandas	ایوان برونی
external inhibition	بازداری برونی
external function	تابع برونی
external command	فرمان برونی
epizoon	انگل برونی
external phase	فاز برونی
exogenous event	رویداد برونی
external validity	اعتبار برونی
externalization	برونی کردن
outer connection	پیوند برونی
outboard engine	موتور برونی
objective reality	واقعیت برونی
periderm	پوست برونی
neurilemma or lema	پوشش برونی پی
springing of extrados	پاطاق برونی
epidermis	پوست برونی
pod	پوست برونی
airlocks	صندوقهی برونی
exteroceptor	گیرنده برونی
phlogosis	اماس برونی
extrinsic motivation	انگیزش برونی
extroversion	رویش برونی
pods	پوست برونی
extroverts	دارای رویش برونی
exo skeleton	استخوان بندی برونی
extrovert	دارای رویش برونی
outward things	جهان برونی یا فاهر
outward application	استعمال برونی یا خارجی
external hard disk	دیسک سخت برونی
nearside lane	خط یکم یا راه برونی
exoterics	تعلیمات برونی یاعمومی
epidermic	مربوط به پوست برونی بشرهای
epidermal	مربوط به پوست برونی بشرهای
external ophthalmia	اماس برونی تخم چشم
external modem	تلفیق و تفکیک کننده برونی
alure	گذرگاه
alura	گذرگاه
ailure	گذرگاه
bypassed	گذرگاه
bypassing	گذرگاه
bypasses	گذرگاه
crossing	گذرگاه
pathway	گذرگاه
pathways	گذرگاه
allure	گذرگاه
passage	گذرگاه
run way	گذرگاه
passage way	گذرگاه
gang way	گذرگاه
passageway	گذرگاه
pass	گذرگاه
paths	گذرگاه
path	گذرگاه
gateways	گذرگاه
gateway	گذرگاه
bussing	گذرگاه
busses	گذرگاه
bussed	گذرگاه
passed	گذرگاه
defiled	گذرگاه
passageways	گذرگاه
causeway	گذرگاه
causeways	گذرگاه
passes	گذرگاه
road	گذرگاه
roads	گذرگاه
defile	گذرگاه
busing	گذرگاه
ferried	گذرگاه
ferries	گذرگاه
ferrying	گذرگاه
trajectories	گذرگاه
bus	گذرگاه
defiling	گذرگاه
bypass	گذرگاه
ferry	گذرگاه
buses	گذرگاه
trajectory	گذرگاه
bused	گذرگاه
passages	گذرگاه
defiles	گذرگاه
arcade	گذرگاه طاقدار
aisle	گذرگاه طولی
traject	عبور گذرگاه
channel	گذرگاه ابی
system bus	گذرگاه سیستم
shaft tunnel	گذرگاه محور
shaft tunnel	گذرگاه شفت
nerve path	گذرگاه عصبی
motor path	گذرگاه حرکتی
internal bus	گذرگاه داخلی
fishway	گذرگاه ماهی
level crossing	گذرگاه همکف
level crossings	گذرگاه همکف
storm lane	گذرگاه طوفان
partial two level forked junction	گذرگاه زیر و رو
channeled	گذرگاه ابی
channeling	گذرگاه ابی
channelled	گذرگاه ابی
by pass	گذرگاه فرعی
bus system	سیستم گذرگاه
bidirectional bus	گذرگاه دوسویه
pedestrian crossing	گذرگاه پیاده
bus driver	محرک گذرگاه
pedestrian crossings	گذرگاه پیادگان
bidirectional bus	گذرگاه دوطرفه
pedestrian crossings	گذرگاه پیاده
beach exit	گذرگاه ساحلی
association pathway	گذرگاه ارتباطی
archways	گذرگاه طاقدار
pedestrian crossing	گذرگاه پیادگان
cart crossing	گذرگاه ارابه
channels	گذرگاه ابی
gangway	راهرو گذرگاه
gangways	راهرو گذرگاه
exhaust passage	گذرگاه خروجی
narrows	گذرگاه تنگ
archway	گذرگاه طاقدار
data bus	گذرگاه داده
cattle crossing	گذرگاه چارپایان
control bus	گذرگاه کنترل
busing	بااتوبوس رفتن گذرگاه
way	راه عبور گذرگاه
buses	بااتوبوس رفتن گذرگاه
bused	بااتوبوس رفتن گذرگاه
bus	بااتوبوس رفتن گذرگاه
partial two level forked junction	گذرگاه زیر و زبر
bussed	بااتوبوس رفتن گذرگاه
busses	بااتوبوس رفتن گذرگاه
bussing	بااتوبوس رفتن گذرگاه
input output bus	گذرگاه ورودی- خروجی
mid channel buoy	بویه میان گذرگاه
gorges	گذرگاه تنگ بین دو کوه
pass	گذرگاه کارت عبور گذراندن
diasy chain	انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
gorging	گذرگاه تنگ بین دو کوه
passed	گذرگاه کارت عبور گذراندن
passes	گذرگاه کارت عبور گذراندن
bypasses	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
bypassed	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
gorged	گذرگاه تنگ بین دو کوه
bypassing	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
gorge	گذرگاه تنگ بین دو کوه
address bus	گذر آدرس گذرگاه نشانی
middle ground buoy	بویه زمین میان گذرگاه
bypass	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
absorption	[گذرگاه بین جرز و سطح دیوار]
dromos	[راهروی باریک و طولانی به گذرگاه کندویی]
tubal	وابسته به لوله رحمی یا گذرگاه تخم
ppd	Device Protection Port دستگاه حفافت گذرگاه
daisy chain interrupt	یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
by pass	گذرگاه فرعی مسیر فرعی