Dictiornary-Farsi | گذرگاه ماهی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
fishway	گذرگاه ماهی


Other Matches

overpasses	گذرگاه فوقانی گذرگاه زبرین
overpass	گذرگاه فوقانی گذرگاه زبرین
underpasses	گذرگاه تحتانی گذرگاه زیرین
underpass	گذرگاه تحتانی گذرگاه زیرین
pomfret	یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
sea horse	موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
heck	ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
escolar	نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
fish	ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fished	ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fishes	ماهی صید کردن ماهی گرفتن
mackerel	ماهی خال مخالی ماهی اسقومری
haddock	ماهی روغن کوچک قسمی ماهی
guppy	ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
guppies	ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
grayfish	نوعی ماهی روغن سگ ماهی
passes	گذرگاه
ferrying	گذرگاه
passed	گذرگاه
pass	گذرگاه
allure	گذرگاه
pathways	گذرگاه
pathway	گذرگاه
crossing	گذرگاه
alure	گذرگاه
path	گذرگاه
paths	گذرگاه
passageway	گذرگاه
passageways	گذرگاه
defiles	گذرگاه
defiling	گذرگاه
ferry	گذرگاه
ferries	گذرگاه
ferried	گذرگاه
gang way	گذرگاه
trajectory	گذرگاه
trajectories	گذرگاه
defiled	گذرگاه
defile	گذرگاه
roads	گذرگاه
causeway	گذرگاه
causeways	گذرگاه
run way	گذرگاه
bypassing	گذرگاه
bypasses	گذرگاه
bypassed	گذرگاه
bypass	گذرگاه
passage way	گذرگاه
road	گذرگاه
ailure	گذرگاه
busing	گذرگاه
bussed	گذرگاه
gateway	گذرگاه
gateways	گذرگاه
bused	گذرگاه
bus	گذرگاه
alura	گذرگاه
bussing	گذرگاه
buses	گذرگاه
passages	گذرگاه
busses	گذرگاه
passage	گذرگاه
sea calf	گوساله ماهی سگ ماهی
gangway	راهرو گذرگاه
cart crossing	گذرگاه ارابه
association pathway	گذرگاه ارتباطی
partial two level forked junction	گذرگاه زیر و رو
cattle crossing	گذرگاه چارپایان
nerve path	گذرگاه عصبی
bus system	سیستم گذرگاه
channel	گذرگاه ابی
channeled	گذرگاه ابی
shaft tunnel	گذرگاه محور
shaft tunnel	گذرگاه شفت
gangways	راهرو گذرگاه
exhaust passage	گذرگاه خروجی
by pass	گذرگاه فرعی
storm lane	گذرگاه طوفان
channels	گذرگاه ابی
channelled	گذرگاه ابی
channeling	گذرگاه ابی
motor path	گذرگاه حرکتی
internal bus	گذرگاه داخلی
level crossing	گذرگاه همکف
arcade	گذرگاه طاقدار
control bus	گذرگاه کنترل
narrows	گذرگاه تنگ
archways	گذرگاه طاقدار
bus driver	محرک گذرگاه
pedestrian crossing	گذرگاه پیادگان
archway	گذرگاه طاقدار
pedestrian crossing	گذرگاه پیاده
pedestrian crossings	گذرگاه پیادگان
aisle	گذرگاه طولی
pedestrian crossings	گذرگاه پیاده
level crossings	گذرگاه همکف
bidirectional bus	گذرگاه دوسویه
data bus	گذرگاه داده
bidirectional bus	گذرگاه دوطرفه
beach exit	گذرگاه ساحلی
traject	عبور گذرگاه
system bus	گذرگاه سیستم
way	راه عبور گذرگاه
partial two level forked junction	گذرگاه زیر و زبر
bussing	بااتوبوس رفتن گذرگاه
bus	بااتوبوس رفتن گذرگاه
busses	بااتوبوس رفتن گذرگاه
busing	بااتوبوس رفتن گذرگاه
buses	بااتوبوس رفتن گذرگاه
bused	بااتوبوس رفتن گذرگاه
external auditory meatus	گذرگاه برونی گوش
input output bus	گذرگاه ورودی- خروجی
bussed	بااتوبوس رفتن گذرگاه
mid channel buoy	بویه میان گذرگاه
pickerel	اردک ماهی کوچک گوشت اردک ماهی
gorging	گذرگاه تنگ بین دو کوه
bypassing	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
gorged	گذرگاه تنگ بین دو کوه
bypasses	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
diasy chain	انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
gorge	گذرگاه تنگ بین دو کوه
gorges	گذرگاه تنگ بین دو کوه
bypass	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
middle ground buoy	بویه زمین میان گذرگاه
bypassed	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
passes	گذرگاه کارت عبور گذراندن
pass	گذرگاه کارت عبور گذراندن
passed	گذرگاه کارت عبور گذراندن
address bus	گذر آدرس گذرگاه نشانی
absorption	[گذرگاه بین جرز و سطح دیوار]
tubal	وابسته به لوله رحمی یا گذرگاه تخم
dromos	[راهروی باریک و طولانی به گذرگاه کندویی]
ppd	Device Protection Port دستگاه حفافت گذرگاه
daisy chain interrupt	یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
teleost	ماهی استخوانی وابسته به ماهی استخوانی
tartar sauce	سس ماهی
fumade	ماهی
fishes	ماهی
caudal fin	دم ماهی
sturgeon	سگ ماهی
tuna fish	ماهی تن
lunar	ماهی
pisces	ماهی
tuna	ماهی تن
fish	ماهی
fished	ماهی
per mensem	ماهی
mermaids	زن ماهی
piscium	ماهی
mermaid	زن ماهی
dogfish	سگ ماهی
haberdine	ماهی
gar	سگ ماهی
by pass	گذرگاه فرعی مسیر فرعی
gurnet	ماهی سرگنده
cramp fish	ماهی برق
cramp fish	ماهی رعاد
guitarfish	ماهی گیتار
sea devil	ماهی کوسه
gurnet	سرخ ماهی
numbfish	ماهی برق
cowfish	گاو ماهی
frog fish	ماهی کوسه
gar	نیزه ماهی
goggle eye	نوعی ماهی
grampus	گاو ماهی
fryer	ماهی تابه
branchia	گوشک ماهی
ground gudgeon	ماهی تیان
green bone	نیزه ماهی
game fish	ماهی موردنظر
needle fish	نیزه ماهی
sea needle	نیزه ماهی
doradus	طلا ماهی
bream	ماهی سیم
dorado	ماهی زرین
doradus	ماهی زرین
dragger	ماهی گیر
ear shell	گوشک ماهی
eulachon	نوعی ماهی
fish bone	استخوان ماهی
fingerling	ماهی ازاد
fish sound	بادکنک ماهی
fish like	ماهی مانند
fish glue	سریش ماهی
fish farm	پرورشگاه ماهی
fish fag	زن ماهی فروش
fish culture	تربیت ماهی
fish backed	گرده ماهی
fish spawn	تخم ماهی
electric eal	ماهی برقدار
fish tail	مانند دم ماهی
fomalhaut	دهان ماهی
numbfish	ماهی رعاد
cuttle	ماهی مرکب
cuttle fish	ماهی مرکب
dace	ماهی ریزقنات
flat fish	ماهی پهن
cocculus in dicus	ماهی زهره
darter	ماهی جهنده