Dictiornary-Farsi | گذرگاه پیاده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)

English	Persian
pedestrian crossing	گذرگاه پیاده
pedestrian crossings	گذرگاه پیاده


Other Matches

overpasses	گذرگاه فوقانی گذرگاه زبرین
underpasses	گذرگاه تحتانی گذرگاه زیرین
underpass	گذرگاه تحتانی گذرگاه زیرین
overpass	گذرگاه فوقانی گذرگاه زبرین
disembarkation	به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
grenadier	سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
detrain	از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
secondary landing	منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
landing group	گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
overhauling	پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhaul	پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled	پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls	پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
gang way	گذرگاه
defile	گذرگاه
defiled	گذرگاه
defiles	گذرگاه
gateway	گذرگاه
ferrying	گذرگاه
defiling	گذرگاه
roads	گذرگاه
road	گذرگاه
passageways	گذرگاه
passageway	گذرگاه
run way	گذرگاه
causeway	گذرگاه
causeways	گذرگاه
passes	گذرگاه
passed	گذرگاه
pass	گذرگاه
passage way	گذرگاه
path	گذرگاه
allure	گذرگاه
alura	گذرگاه
gateways	گذرگاه
busing	گذرگاه
paths	گذرگاه
buses	گذرگاه
trajectories	گذرگاه
bused	گذرگاه
trajectory	گذرگاه
bus	گذرگاه
alure	گذرگاه
ferry	گذرگاه
ferries	گذرگاه
ferried	گذرگاه
passages	گذرگاه
ailure	گذرگاه
passage	گذرگاه
bussed	گذرگاه
bypassing	گذرگاه
bypasses	گذرگاه
bypass	گذرگاه
crossing	گذرگاه
bypassed	گذرگاه
bussing	گذرگاه
pathway	گذرگاه
pathways	گذرگاه
busses	گذرگاه
gangways	راهرو گذرگاه
pedestrian crossing	گذرگاه پیادگان
shaft tunnel	گذرگاه شفت
shaft tunnel	گذرگاه محور
gangway	راهرو گذرگاه
partial two level forked junction	گذرگاه زیر و رو
nerve path	گذرگاه عصبی
cart crossing	گذرگاه ارابه
archways	گذرگاه طاقدار
bus system	سیستم گذرگاه
bus driver	محرک گذرگاه
bidirectional bus	گذرگاه دوسویه
bidirectional bus	گذرگاه دوطرفه
beach exit	گذرگاه ساحلی
cattle crossing	گذرگاه چارپایان
control bus	گذرگاه کنترل
data bus	گذرگاه داده
motor path	گذرگاه حرکتی
internal bus	گذرگاه داخلی
association pathway	گذرگاه ارتباطی
pedestrian crossings	گذرگاه پیادگان
by pass	گذرگاه فرعی
fishway	گذرگاه ماهی
exhaust passage	گذرگاه خروجی
archway	گذرگاه طاقدار
narrows	گذرگاه تنگ
storm lane	گذرگاه طوفان
traject	عبور گذرگاه
system bus	گذرگاه سیستم
arcade	گذرگاه طاقدار
aisle	گذرگاه طولی
level crossings	گذرگاه همکف
channel	گذرگاه ابی
channeled	گذرگاه ابی
channels	گذرگاه ابی
level crossing	گذرگاه همکف
channelled	گذرگاه ابی
channeling	گذرگاه ابی
mid channel buoy	بویه میان گذرگاه
bused	بااتوبوس رفتن گذرگاه
bus	بااتوبوس رفتن گذرگاه
buses	بااتوبوس رفتن گذرگاه
way	راه عبور گذرگاه
busing	بااتوبوس رفتن گذرگاه
external auditory meatus	گذرگاه برونی گوش
input output bus	گذرگاه ورودی- خروجی
bussing	بااتوبوس رفتن گذرگاه
busses	بااتوبوس رفتن گذرگاه
bussed	بااتوبوس رفتن گذرگاه
partial two level forked junction	گذرگاه زیر و زبر
interim overhaul	پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
gorged	گذرگاه تنگ بین دو کوه
bypassed	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
diasy chain	انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
address bus	گذر آدرس گذرگاه نشانی
passes	گذرگاه کارت عبور گذراندن
bypasses	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
bypass	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
gorging	گذرگاه تنگ بین دو کوه
passed	گذرگاه کارت عبور گذراندن
middle ground buoy	بویه زمین میان گذرگاه
gorges	گذرگاه تنگ بین دو کوه
gorge	گذرگاه تنگ بین دو کوه
bypassing	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
pass	گذرگاه کارت عبور گذراندن
absorption	[گذرگاه بین جرز و سطح دیوار]
dromos	[راهروی باریک و طولانی به گذرگاه کندویی]
tubal	وابسته به لوله رحمی یا گذرگاه تخم
ppd	Device Protection Port دستگاه حفافت گذرگاه
daisy chain interrupt	یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
walkway	پیاده رو
walkways	پیاده رو
sidewalks	پیاده رو
foot infantry	پیاده
sidewalk	پیاده رو
peripatetic	پیاده رو
pedestrian	پیاده
dismounted	پیاده
afoot	پیاده
pavements	پیاده رو
pavement	پیاده رو
walks	پیاده رو
footpath	پیاده رو
footpaths	پیاده رو
walk	پیاده رو
pedestrians	پیاده
walked	پیاده رو
infantry	پیاده
impledge	پیاده
on of	پیاده
ganway	پل پیاده رو
path	پیاده رو
foot bank	پیاده رو
foot bridge	پل پیاده رو
pedestrian bridge	پل پیاده رو
foot slogger	پیاده
footer	پیاده رو
infantry man	پیاده
footway	پیاده رو
paths	پیاده رو
pignorate	پیاده
side walk	پیاده رو
pignorate	پیاده شطرنج
hike	پیاده روی
knight of the road	راهزن پیاده
to pad aroad	پیاده رفتن
to pad it	پیاده رفتن
mechanized	پیاده زرهی
infantry man	سرباز پیاده
promotions	ترفیع پیاده
hiked	پیاده روی
impledge	پیاده شطرنج
promotion	ترفیع پیاده
to pad the hoof	پیاده رفتن
grabby	سرباز پیاده
to go on foot	پیاده رفتن
to get off	پیاده شدن از
regiment of f.	هنگ پیاده
on foot	پای پیاده
rifle man	سرباز پیاده
set down	پیاده کردن
skirmisher	پیاده نظام
hiking	پیاده روی
hikes	پیاده روی
take down	پیاده کردن
infantry	پیاده نظام
infantry	سرباز پیاده
get down	پیاده شدن
on foot	به صورت پیاده
ganger	مسافر پیاده
disembarkation	پیاده شدن
disassemble	پیاده کردن
to walk . To go on foot.	پیاده رفتن
zebra crossings	خط عابر پیاده
counterpawn	پیاده متقابل
walkabouts	گردش پیاده
zebra crossing	خط عابر پیاده
demodulation	پیاده کردن
banquette	نیمکت پیاده رو
walkabouts	مسافرت پیاده
to ride shanks's mare	پیاده رفتن