Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 133 (7 milliseconds)
English	Persian
cattle crossing	گذرگاه چارپایان
Other Matches
overpasses	گذرگاه فوقانی گذرگاه زبرین
overpass	گذرگاه فوقانی گذرگاه زبرین
underpass	گذرگاه تحتانی گذرگاه زیرین
underpasses	گذرگاه تحتانی گذرگاه زیرین
feeder	چارپایان پرواری
feeders	چارپایان پرواری
livestock	چارپایان اهلی
forefoot	دست چارپایان
forefeet	دست چارپایان
live stock	چارپایان اهلی
improvement in stock breading	اصلاح نژاد چارپایان
foreface	قسمت جلو صورت چارپایان
coffle	دسته یا قافله چارپایان وغلامان
forelegs	پای جلو حیوان دست چارپایان
foreleg	پای جلو حیوان دست چارپایان
trajectories	گذرگاه
trajectory	گذرگاه
defiling	گذرگاه
ferried	گذرگاه
defiles	گذرگاه
defile	گذرگاه
defiled	گذرگاه
passage way	گذرگاه
roads	گذرگاه
road	گذرگاه
ferries	گذرگاه
ferry	گذرگاه
ailure	گذرگاه
alure	گذرگاه
alura	گذرگاه
allure	گذرگاه
gang way	گذرگاه
pathways	گذرگاه
pathway	گذرگاه
crossing	گذرگاه
bypassing	گذرگاه
bypasses	گذرگاه
run way	گذرگاه
bypassed	گذرگاه
bypass	گذرگاه
ferrying	گذرگاه
paths	گذرگاه
passed	گذرگاه
pass	گذرگاه
busing	گذرگاه
path	گذرگاه
bus	گذرگاه
bussed	گذرگاه
gateways	گذرگاه
buses	گذرگاه
gateway	گذرگاه
bussing	گذرگاه
passes	گذرگاه
busses	گذرگاه
passage	گذرگاه
causeways	گذرگاه
causeway	گذرگاه
passageways	گذرگاه
passageway	گذرگاه
bused	گذرگاه
passages	گذرگاه
bus driver	محرک گذرگاه
bidirectional bus	گذرگاه دوطرفه
cart crossing	گذرگاه ارابه
bus system	سیستم گذرگاه
data bus	گذرگاه داده
by pass	گذرگاه فرعی
control bus	گذرگاه کنترل
bidirectional bus	گذرگاه دوسویه
exhaust passage	گذرگاه خروجی
fishway	گذرگاه ماهی
aisle	گذرگاه طولی
traject	عبور گذرگاه
system bus	گذرگاه سیستم
storm lane	گذرگاه طوفان
shaft tunnel	گذرگاه شفت
shaft tunnel	گذرگاه محور
archways	گذرگاه طاقدار
partial two level forked junction	گذرگاه زیر و رو
motor path	گذرگاه حرکتی
internal bus	گذرگاه داخلی
nerve path	گذرگاه عصبی
arcade	گذرگاه طاقدار
beach exit	گذرگاه ساحلی
level crossings	گذرگاه همکف
channel	گذرگاه ابی
level crossing	گذرگاه همکف
gangways	راهرو گذرگاه
pedestrian crossing	گذرگاه پیادگان
channeling	گذرگاه ابی
pedestrian crossing	گذرگاه پیاده
pedestrian crossings	گذرگاه پیادگان
channelled	گذرگاه ابی
pedestrian crossings	گذرگاه پیاده
archway	گذرگاه طاقدار
channels	گذرگاه ابی
narrows	گذرگاه تنگ
gangway	راهرو گذرگاه
association pathway	گذرگاه ارتباطی
channeled	گذرگاه ابی
mid channel buoy	بویه میان گذرگاه
partial two level forked junction	گذرگاه زیر و زبر
bus	بااتوبوس رفتن گذرگاه
input output bus	گذرگاه ورودی- خروجی
bused	بااتوبوس رفتن گذرگاه
busing	بااتوبوس رفتن گذرگاه
bussed	بااتوبوس رفتن گذرگاه
busses	بااتوبوس رفتن گذرگاه
way	راه عبور گذرگاه
external auditory meatus	گذرگاه برونی گوش
bussing	بااتوبوس رفتن گذرگاه
buses	بااتوبوس رفتن گذرگاه
diasy chain	انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
passed	گذرگاه کارت عبور گذراندن
pass	گذرگاه کارت عبور گذراندن
gorge	گذرگاه تنگ بین دو کوه
gorged	گذرگاه تنگ بین دو کوه
address bus	گذر آدرس گذرگاه نشانی
bypassed	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
bypassing	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
bypasses	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
middle ground buoy	بویه زمین میان گذرگاه
bypass	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
passes	گذرگاه کارت عبور گذراندن
gorging	گذرگاه تنگ بین دو کوه
gorges	گذرگاه تنگ بین دو کوه
absorption	[گذرگاه بین جرز و سطح دیوار]
dromos	[راهروی باریک و طولانی به گذرگاه کندویی]
tubal	وابسته به لوله رحمی یا گذرگاه تخم
ppd	Device Protection Port دستگاه حفافت گذرگاه
daisy chain interrupt	یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
by pass	گذرگاه فرعی مسیر فرعی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com