Dictiornary-Farsi | گذشته و اسم مفعول shine | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
shone	گذشته و اسم مفعول shine


Other Matches

unstuck	زمان گذشته و اسم مفعول unstick
spilt	زمان گذشته و اسم مفعول spill
unwound	زمان گذشته و اسم مفعول unwind
pled	زمان گذشته و اسم مفعول plead
laid	زمان گذشته و اسم مفعول lay
repaid	زمان گذشته و اسم مفعول repay
bended	زمان گذشته و اسم مفعول فعل bend
ablative	مربوط به مفعول به یا مفعول عنه
ablative	مفعول به مفعول عنه
obj	مفعول
urning	مفعول
passives	مفعول
passive	مفعول
direct objects	مفعول
indirect objects	مفعول
object	مفعول
objected	مفعول
objecting	مفعول
objects	مفعول
pp	اسم مفعول
past participle	اسم مفعول
past participles	اسم مفعول
taken	اسم مفعول take
accusative	مفعول اتهامی
direct object	مفعول صریح
direct object	مفعول مستقیم
direct object	مفعول بیواسطه
gotten	اسم مفعول فعل get
shots	اسم مفعول shoot
indirect object	مفعول غیر مستقیم
shot	اسم مفعول shoot
withdrawn	اسم مفعول withdraw
particpially	بطوراسم فاعل یا اسم مفعول
shorn	اسم مفعول فعل shear
worn	اسم مفعول فعل wear
woken	اسم مفعول فعل wake
been	اسم مفعول فعل بودن
ablative	مفعول منه صیغه الت
awoken	اسم مفعول فعل awake
borne	اسم مفعول فعل bear
flung	اسم مفعول فعل fling
smitten	اسم مفعول فعل smite
swung	اسم مفعول و زمان گذشتهی swing
had	زمان ماضی واسم مفعول فعل have
fought	زمان ماضی واسم مفعول فعل fight
met	زمان ماضی واسم مفعول فعل meet
should	زمان ماضی واسم مفعول فعل معین shall
due out	از وقت مصرف گذشته از وقت گذشته
pregnant use of a verb	بکار بردن فعل متعدی بدانگونه که مفعول ان مقدرباشدیعنی گفته نشود
perfect infinitive	مصدری که با اسم مفعول ساخته میشودو جای ماضی کامل را میگیرد
reflexively	چنانکه بخود فاعل برگرد د چنانکه مفعول ان
not to speak of <conj.>	گذشته از
to say nothing of <conj.>	گذشته از
and certainly not <conj.>	گذشته از
oldest	گذشته
older	گذشته
old	گذشته
forepassed	گذشته
historical	گذشته
yesternight	شب گذشته
not to mention <conj.>	گذشته از
spun or span	گذشته
gone by	گذشته
bypast	گذشته
due out	گذشته
beyoned the pale	از حد گذشته
aside from	گذشته از
agone	گذشته
foreby	گذشته
let [leave] alone <conj.>	گذشته از
forepast	گذشته
foretime	گذشته
by gone	گذشته
last a	گذشته
departed	گذشته
What is past is past . what is gone is gone .	گذشته ها گذشته
over with	گذشته
bygone	گذشته
aside	گذشته از
preceded	گذشته
past	گذشته
asides	گذشته از
last night	شب گذشته
the year past	سال گذشته
bled	گذشته Bleed
the present and the past	حال و گذشته
the present and the past	اکنون و گذشته
outdid	گذشته outdo
upheld	گذشته uphold
further on	از این گذشته
furthermore	از این گذشته
whish	بسرعت گذشته
ultimo	در ماه گذشته
pt	زمان گذشته
the present and the past	گذشته و حال
ultimo	ماه گذشته
the preterite tense	زمان گذشته
further [moreover] <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
furthermore <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
forby <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
besides <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
aside from that <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
also [moreover] <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
additionally <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
on to <adv.>	از این گذشته
on top of that <adv.>	از این گذشته
beyond that <adv.>	از این گذشته
what is more <adv.>	از این گذشته
in addition <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
moreover <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
on to <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
on top of that <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
beyond that <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
what is more <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
over and above <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
on top of this <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
over and above <adv.>	از این گذشته
on top of this <adv.>	از این گذشته
in addition <adv.>	گذشته از این
further [moreover] <adv.>	گذشته از این
forby <adv.>	گذشته از این
aside from that <adv.>	گذشته از این
also [moreover] <adv.>	گذشته از این
additionally <adv.>	گذشته از این
also [moreover] <adv.>	از این گذشته
retrospective view [on]	نگاه به گذشته
moreover <adv.>	گذشته از این
on top of this <adv.>	گذشته از این
moreover <adv.>	از این گذشته
in addition <adv.>	از این گذشته
further [moreover] <adv.>	از این گذشته
forby <adv.>	از این گذشته
besides <adv.>	از این گذشته
aside from that <adv.>	از این گذشته
additionally <adv.>	از این گذشته
on top of that <adv.>	گذشته از این
beyond that <adv.>	گذشته از این
what is more <adv.>	گذشته از این
over and above <adv.>	گذشته از این
the past tense	زمان گذشته
swore	گذشته sweatr
by gone	چیزهای گذشته
desperado	از جان گذشته
also	گذشته از این
ex post	به اعتبار گذشته
on to <adv.>	گذشته از این
in a. to this	گذشته ازاین
past	گذشته از ماورای
yesteryear	سال گذشته
besides <adv.>	گذشته از این
backs	عقبی گذشته
back	عقبی گذشته
exposed	سر راه گذشته
desperate	از جان گذشته
in the p	درزمان گذشته
by gone	قدیمی گذشته ها
retroactive	معطوف به گذشته
furthermore <adv.>	گذشته از این
out of date	از تاریخ گذشته
nostalgia	حسرت گذشته
belated	ازموقع گذشته
belatedly	ازموقع گذشته
past tense	زمان گذشته
yesterday	زمان گذشته
bygone	چیزهای گذشته
regression	بازگشت به گذشته
retrospect	شامل گذشته
retrospect	نگاه به گذشته
rode	گذشته ride
expired	گذشته از موعد
late	تازه گذشته
furthermore <adv.>	از این گذشته
last sunday	یکشنبه گذشته
last week	هفته گذشته
over and above	گذشته ازاین
self devoted	از خود گذشته
self giving	از خود گذشته
sup.latest or last	تازه گذشته
past years	سالهای گذشته
sprang	گذشته gnirps
last year	سال گذشته
redolence	خاطرات گذشته
over	گذشته اضافی
over-	گذشته اضافی
retrospective falsification	تحریف گذشته
lastmonth	ماه گذشته
stale cheque	چک تاریخ گذشته
next week	هفته گذشته
sware	گذشته swear
retroact	شامل گذشته شدن
overdue draft	برات سررسید گذشته
ultimo	مربوط به ماه گذشته
got	زمان گذشته فعل get
The water has risen over his head . <proverb>	آب از سرش گذشته است .
gladiator	پهلوان از جان گذشته
overdue	از موعد گذشته منقضی
long	دیر گذشته ازوقت
To review the past in ones minds eye .	گذشته را از نظر گذراندن
long-	دیر گذشته ازوقت
passe	کهنه مسلک گذشته