Total search result: 137 (5 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
passive graphics |
گرافیک منفعل |
|
|
Other Matches |
|
passives |
منفعل |
passive |
منفعل |
passive device |
دستگاه منفعل |
passive memory |
حافظه منفعل |
interactive graphics |
نگاره سازی فعل و انفعالی گرافیک فعل و انفعالی گرافیک محاورهای |
graphic |
گرافیک |
graphics |
گرافیک |
graphics, business |
گرافیک |
management graphics |
مدیریت گرافیک |
road movement graph |
گرافیک راهپیمایی |
analytical graphics |
گرافیک تحلیلی |
color graphics |
گرافیک رنگی |
calligraphic graphics |
گرافیک خطاطی |
extending |
گرافیک و نشانه ها است |
extend |
گرافیک و نشانه ها است |
low res graphics |
گرافیک با وضوح پایین |
turtle graphics |
گرافیک لاک پشتی |
extends |
گرافیک و نشانه ها است |
graph |
نقشه هندسی گرافیک |
graphs |
نقشه هندسی گرافیک |
bit mapped graphics |
گرافیک نگاشت ذره یی |
national computer graphics association |
انجمن ملی گرافیک کامپیوتری |
rounding |
ایجاد دید بهتر در گرافیک |
prints |
کیفیت متن یا گرافیک چاپ شده |
zooming |
بزرگ کردن یک ناحیه از متن یا گرافیک |
printed |
کیفیت متن یا گرافیک چاپ شده |
print |
کیفیت متن یا گرافیک چاپ شده |
cad/cam |
گرافیک کامپیوتری Aided Computer/AidedDesign anufacturingComputer |
ncga |
Computer National انجمن ملی گرافیک کامپیوتری |
MCGA |
استاندارد آداپتور گرافیک رنگی در کامپیوترهای IBM PC |
Hewlett Packard |
مجموعه دستورات استاندارد برای شرح گرافیک |
presentation graphics |
گرافیک برای نمایش اطلاعات تجاری یا داده |
conceal |
پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر |
multimedia |
ترکیب صوت و گرافیک و ویدیو و متن در برنامه کاربردی |
tone |
درجه تیرگی و سایه داربودن رنگ در گرافیک کامپیوتری |
tones |
درجه تیرگی و سایه داربودن رنگ در گرافیک کامپیوتری |
targetting |
پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند |
targetted |
پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند |
targets |
پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند |
targeting |
پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند |
targeted |
پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند |
multicolour |
استاندارد آداپتور گرافیک رنگی مناسب در کامپیوترهای IBM PC |
conceals |
پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر |
sprite |
شی ای که اطراف صفحه نمایش در گرافیک کامپیوتری حرکت کند |
bit map |
ناحیهای در کامپیوتر که برای گرافیک نگهداری شده است |
target |
پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند |
colour |
صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد |
colours |
صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد |
target array |
نمودار گرافیک نیروها و تاسیسات و وضعیت دشمن در منطقه هدف |
graphs |
اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن |
presentation manager |
واسط کار به گرافیک تامین شده توسط سیستم عامل OS/2 |
graph |
اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن |
paddling |
وسیله دستی که نشانه گر یا گرافیک را در بازی کامپیوتر حرکت میدهد |
paddles |
وسیله دستی که نشانه گر یا گرافیک را در بازی کامپیوتر حرکت میدهد |
paddled |
وسیله دستی که نشانه گر یا گرافیک را در بازی کامپیوتر حرکت میدهد |
paddle |
وسیله دستی که نشانه گر یا گرافیک را در بازی کامپیوتر حرکت میدهد |
handle |
نمایش مربعی کوچک که قادر به تغییر شکل پنجره یا شی گرافیک است |
hercules graphics adapter |
استاندارد برای آداپتور تک گرافیک با renolation بالا ساخت Hercules Carporation |
handles |
نمایش مربعی کوچک که قادر به تغییر شکل پنجره یا شی گرافیک است |
swims |
گرافیک کامپیوتری که به علت واحد نمایش خراب به آرامی حرکت میکند |
swim |
گرافیک کامپیوتری که به علت واحد نمایش خراب به آرامی حرکت میکند |
filed |
به صورت رکوردهای جداگانه که حاوی داده به حروف , ارقام و گرافیک است |
file |
به صورت رکوردهای جداگانه که حاوی داده به حروف , ارقام و گرافیک است |
graphic |
زبان برنامه نویس کامپیوتر با دستورات توکار و مفید حین نمایش گرافیک |
desktop |
در یک GUI فضای کاری که نمایش گرافیک از میز کار واقعی ای با نشانههای تلفن |
Quantel |
شرکت گرافیک کامپیوتری که سیستم گرافیکی Hrrey , Paint box را تولید کردند |
dejagging |
نوعی فن گرافیک کامپیوتری برای رسم خطوط صاف کاراکترها و چند ضلعی ها |
spline |
در گرافیک کامپیوتری کثیرالجملهای چند قطعهای با تدوام مرتبه اول بین قطعههای ان |
aliasing |
روش کاهش اثر لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها. 2- |
languages |
زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند |
anti- |
روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها |
bells and whistles |
یک توضیح غیر رسمی ازویژگیهای بیشتر یک سیستم کامپیوتری که شامل گرافیک نمایش رنگی |
language |
زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند |
VT terminal emulation |
استاندارد معروف ترمینال که کدهای به کار رفته برای نمایش متن و گرافیک را بیان میکند |
startup screen |
متن یا گرافیک نمایش داده شده در حین اجرای برنامه کاربردی یا کتاب چند رسانهای |
monochrome |
صفحه نمایش کامپیوتر که متن و گرافیک را سیاه و سفید و سایه دار و نه رنگی نشان میدهد |
extending |
استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است |
extend |
استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است |
extends |
استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است |
multibank dynamic random access memory |
حافظه با کارایی بالا که در کارت آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود |
stylus |
وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود |
MDRAM |
حافظه با کارایی بالا که در کارتهای آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود |
styluses |
وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود |
styli |
وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود |
sketching |
روش گرافیک کامپیوتری که در ان دنبالهای از خطوط درطول مسیر مکان نما رسم شده یا طراحی می گردند |
positive |
که متن و گرافیک به رنگ سیاه ری زمینه سفید نشان داده میشود تا از صفحه چاپ شده تقلید کند |
BMP |
در گرافیک مشخصه سه حرفی نام فایل برای فایلی که حاوی تصویر گرافیکی -bit map شده است |
descriptions |
زبان برنامه سازی که دستوراتی را برای معرفی اندازه موقعیت ونوع متن گرافیک روی صفحه می پذیرد |
sprites |
اشیاء کوچک و با وضوح بالاکه روی مانیتور بطورمستقل از متن یا گرافیک دیگرمی توان حرکت داده شوند |
erasers |
در یک برنامه گرافیک تابعی که به فضاهای تصویر اجازه پاک شدن میدهد و یا اینکه با رنگ شب صفحه یکسان شود |
description |
زبان برنامه سازی که دستوراتی را برای معرفی اندازه موقعیت ونوع متن گرافیک روی صفحه می پذیرد |
eraser |
در یک برنامه گرافیک تابعی که به فضاهای تصویر اجازه پاک شدن میدهد و یا اینکه با رنگ شب صفحه یکسان شود |
graphics |
در کامپیوتر که دستورات نرم افزاری را به سگنالهای الکتریکی تبدیل می کنند که گرافیک را روی صفحه تصور متصل نشان میدهد |
texture mapping |
1-جلوههای ویژه گرافیک کامپیوتری با استفاده از الگوریتم هایی برای تولید تصویری که مانند سطح چیزی به نظر می آید. |
adapter |
در کامپیوتر که حاوی دستورات نرم افزاری مبدل به سیگنالهای الکتریکی است تا گرافیک را در صفحه تصویر متصل به آن نشان دهد |
storage |
TRC مخصوص برای گرافیک کامپیوتری . تصویری را روی صفحه برمی گرداند بدون نیاز به عملیات تنظیم مجدد |
VT terminal emulation |
مجموعه استاندارد کدها سافت Digital Gquipment Corpcration برای کنترل نحوه نمایش متن و گرافیک روی ترمینالها |
thumbnail |
نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی |
thumbnails |
نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی |
monitored |
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک |
dump |
نشان دادن متن یا گرافیک روی صفحه نمایش بر روی چاپگر |
monitor |
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک |
monitors |
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک |
paste |
درج متن یا گرافیک کپی شده یا بریده شده در یک فایل |
pasting |
درج متن یا گرافیک کپی شده یا بریده شده در یک فایل |
pastes |
درج متن یا گرافیک کپی شده یا بریده شده در یک فایل |
pasted |
درج متن یا گرافیک کپی شده یا بریده شده در یک فایل |
edit |
فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند |
previews |
نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد |
edited |
فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند |
blit |
در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر |
preview |
نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد |
window |
فضایی از صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند |
bitblt |
در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر |
video |
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر |
videoed |
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر |
videoing |
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر |
videos |
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر |
flickers |
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند |
flickered |
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند |
flicker |
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند |
presentation graphics |
گرافیک تجاری با کیفیت بالا که روی نکات مطرح شده بامدیریت در زمینه طرح ها وبودجه ها تکیه خاصی دارد نگاره سازی نمایشی |
spherization |
جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند |
colour |
امکانی در گرافیک یا برنامههای کاربردی DTP که به کاربر امکان میدهد رنگهای خاص با توجه به CMYK و RGB بسازد و سپس ناحیهای را با این رنگ پر کند |
colours |
امکانی در گرافیک یا برنامههای کاربردی DTP که به کاربر امکان میدهد رنگهای خاص با توجه به CMYK و RGB بسازد و سپس ناحیهای را با این رنگ پر کند |
computer graphics |
نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری |
Web page |
فایل ذخیره شده در وب سرور که حاوی متن فرمت شده , گرافیک و اتصالات در متنهای با کلمات کلیدی به صفحات دیگر اینترنت یا وب سایت است |
wimp |
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند |
wimps |
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند |
antialiasing |
تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود |
VDU |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
vdt |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
VDUs |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
Viewdata |
سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود |
visual display unit |
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند |
visual display terminal |
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند |