Dictiornary-Farsi | گرای نسبی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
relative bearing	گرای نسبی


Other Matches

transit bearing	گرای انتقالی گرای عبور کشتی یا هواپیما
labor theory of value	براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
relative plot	موقعیت نسبی ناوها یاهواپیماها به هم ثبت نسبی موقعیت ناوها
skeptic	شک گرای
individualist	فرد گرای
individualists	فرد گرای
unitary	توحید گرای
sectarian	فرقه گرای
assumed azimuth	گرای فرضی
nudist	برهنگی گرای
separatist	جدا گرای
segregationist	جدایی گرای
saprophytic	پوده گرای
theist	یزدان گرای
realist	تحقق گرای
realist	راستین گرای
realists	تحقق گرای
realists	راستین گرای
realistic	تحقق گرای
realistic	راستین گرای
realistically	تحقق گرای
realistically	راستین گرای
solipsist	نفس گرای
ruralist	روستا گرای
back azimuth method	گرای وارونه
incalescent	گرما گرای
lipophilic	چربی گرای
meliorist	بهبود گرای
oxyphil	اسید گرای
oxyphile	اسید گرای
photophilic	نور گرای
pneumotropic	ریه گرای
pragmatist	مصلحت گرای
progressivist	پیشرفت گرای
heliotrope	افتاب گرای
halophile	ابشور گرای
communalist	اشتراکی گرای
compass azimuth	گرای مغناطیسی
compass direction	گرای مغناطیسی
magnetic azimuth	گرای مغناطیسی
dermotropic	پوست گرای
equalitarian	تساوی گرای
evolutionist	فرگشت گرای
grid azimuth	گرای شبکه
grid bearing	گرای شبکه
centralist	مرکز گرای
socialist	جامعه گرای
structuralist	ساخت گرای
impressionists	برداشت گرای
impressionist	برداشت گرای
feudal	تیول گرای
escapists	گریز گرای
escapist	گریز گرای
ultramodernist	فرانو گرای
unitarian	توحید گرای
egalitarian	تساوی گرای
centralists	مرکز گرای
nationalist	ملت گرای
doctrinaire	ایین گرای
capitalist	سرمایه گرای
capitalists	سرمایه گرای
nationalists	ملت گرای
socialists	جامعه گرای
militarist	جنگ گرای
supremacists	برتری گرای
militarists	جنگ گرای
extroverts	برون گرای
extrovert	برون گرای
true azimuth	گرای حقیقی
supremacist	برتری گرای
materialist	ماده گرای
theocentric	خدا گرای
structuralists	ساخت گرای
materialists	ماده گرای
visionaries	الهامی رویا گرای
reactionary	مخالفت گرای بی منطق
regionalist	منطقهای ناحیه گرای
corrected azimuth	گرای تصحیح شده
hygrophyte	گیاه رطوبت گرای
visionary	الهامی رویا گرای
regionalistic	منطقهای ناحیه گرای
reactionaries	مخالفت گرای بی منطق
compass azimuth	گرای قطب نمای کشتی
back azimuth method	گرای معکوس در اخراج اشعه
azimuth angle	زاویه گرای نجومی هواپیما
azimuth	گرای نجومی راس القدم
closing azimuth error	اشتباه گرای بستن پیمایش
true azimuth	سمت حقیقی گرای جغرافیایی
imperialistic	استعمار گرای بهره جویانه
layihg azimuth	گرای روانه کردن لوله توپ
quixotic	ارمان گرای وابسته به دان کیشوت
conversion angle	زاویه تبدیل گرای مسیر ناو
traditionalists	پیرو روایات وسنن سنت گرای
traditionalist	پیرو روایات وسنن سنت گرای
respective	نسبی
comparatives	نسبی
relative humidity	نم نسبی
proportional	نسبی
consanguineous	نسبی
self relative	نسبی
relative	نسبی
proportional limit	حد نسبی
comparative	نسبی
relative code	کد نسبی
gyroscopes	وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
militarists	ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
militarist	ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
gyroscope	وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
relative harmonic content	مانده نسبی
relative humidity	رطوبت نسبی
relative frequency	بسامد نسبی
relative bearing	جهت نسبی
relative compaction	تراکم نسبی
relative density	چگالی نسبی
relative nullity	بطلان نسبی
relative density	دانسیته نسبی
stranger in blood	غیر نسبی
relative term	لفظ نسبی
relative dispersion	پراکندگی نسبی
relative error	خطای نسبی
whole blood	قرابت نسبی
relativism	نسبی نگری
relativeness	نسبی بودن
relative wind	باد نسبی
relative viscosity	گرانروی نسبی
relative permeability	نفوذپذیری نسبی
relative permitivity	گذردهی نسبی
relative velocity	سرعت نسبی
relative value	مقدار نسبی
relative solvation	حلالپوشی نسبی
relative prices	قیمتهای نسبی
sanguinity	قرابت نسبی
relative movement	حرکت نسبی
relative motion	حرکت نسبی
relative importance	اهمیت نسبی
relative income	درامد نسبی
proportional representation	انتخابات نسبی
sib	منسوب نسبی
relative jurisdiction	صلاحیت نسبی
self relative address	نشانی نسبی
relative location	ترتیب نسبی
relative majority	اکثریت نسبی
relative maximum	ماکزیمم نسبی
relative maximum	حداکثر نسبی
relative minimum	می نیمم نسبی
relative minimum	حداقل نسبی
relative solubility	انحلالپذیری نسبی
comparative advantage	برتری نسبی
genealogical	نسبی شجرهای
ipsative score	نمره نسبی
ipsative scale	مقیاس نسبی
specific gravities	چگالی نسبی
specific gravity	چگالی نسبی
fractional error	خطای نسبی
emissivity	تابش نسبی
blood relationship	خویشاوندی نسبی
distortion factor	مانده نسبی
relationship by blood	خویشاوندی نسبی
relationship by blood	قرابت نسبی
consanguinity	قرابت نسبی
comparative cover	پوشش نسبی
comparative costs	هزینههای نسبی
comparative advantage	مزیت نسبی
relative precision	دقت نسبی
persons related to another by descent	اقارب نسبی
proportional liability partnership	شرکت نسبی
blood relationship	قرابت نسبی
relativity	فرضیه نسبی
relationship by bood	قرابت نسبی
proportional tax	مالیات نسبی
relative address	نشانی نسبی
relative address	آدرس نسبی
persons related to another by parentage	اقارب نسبی
relative	خودی نسبی
introverts	شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
introvert	شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
ozone	نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
strain	افزایش طول نسبی
relative refractory period	دوره بی پاسخی نسبی
relative supersaturation	ابر سیری نسبی
strain	تغییر شکل نسبی
relative value of pieces	ارزش نسبی سوارها
strains	افزایش طول نسبی
sound level	شدت نسبی صوت
relative addressing	نشانی دهی نسبی
a matter of relative importance	موضوعی با اهمیت نسبی
true air speed	سرعت نسبی هواپیما
relativity of knowledge	نسبی بودن دانش
strains	تغییر شکل نسبی
relativize	بصورت نسبی در اوردن
cultural relativism	نسبی نگری فرهنگی
relative coordinate system	دستگاه مختصات نسبی
of relative importance	دارای اهمیت نسبی
employment rate	میزان نسبی اشتغال
purchasing power parity	نرخ نسبی مبادله
relative income hypothesis	فرضیه درامد نسبی
relative deformation	تغییر شکل نسبی
relative coding	برنامه نویسی نسبی
relative coding	برنامه نویس نسبی
relative addressing	نشان دهی نسبی