English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
English Persian
to pull the wires گربه رقصانی کردن
Other Matches
wire pulling گربه رقصانی تحریک سیاست بازی
genet جانور پستاندارکوچک گوشت خواری شبیه گربه زباد یا گربه معمولی
feline وابسته به تیره گربه گربه صفت
play cat and mouse with someone <idiom> موش و گربه بازی کردن
flue گربه رو
tomcat گربه نر
the cat has nine lives گربه
tom cat گربه نر
gib cat گربه نر
malkin گربه
moggy گربه
neko گربه
cat گربه
felid گربه
grimalkin گربه
cats گربه
puss گربه
tomcats گربه نر
ventus's shell کس گربه
flues گربه رو
air drain گربه رو
mew صدای گربه
cri du chat گربه اوایی
toms جنس نر گربه نر
gib گوه گربه نر
kit بچه گربه
lead one a dance گربه رقصاندن
wildcat گربه وحشی
mewing صدای گربه
gatophobia گربه هراسی
heating flue تنوره گربه رو
foumart گربه شمالی
gib cat گربه اخته
tabby cat گربه خط دار
catty شبیه گربه
pussy گربه وار
catfish گربه ماهی
catty گربه صفت
mewed صدای گربه
kitten بچه گربه
pussies گربه وار
kitling بچه گربه
cattiest گربه صفت
cattiest شبیه گربه
galeophobia گربه هراسی
foumart گربه قطبی
ailurophobia گربه هراسی
to pull the strings گربه رقصاندن
grimalkin گربه ماده
reflecting stud چشم گربه
tiger cat گربه وحشی
cattier شبیه گربه
cattier گربه صفت
kittens بچه گربه
kits بچه گربه
Persian cat گربه ایرانی
tabby گربه ماده
cattish گربه وار
catling بچه گربه
cats eye چشم گربه
tabbies گربه ماده
cowrie نوعی کس گربه
kitties بچه گربه
kitty بچه گربه
caracal گربه صحرایی
to lead one a dance گربه رقصاندن
felidae تیره گربه
felid گربه مانند
meow صدای گربه
cathead کله گربه
sheat fish گربه ماهی
silure گربه ماهی
abyssinian نژادی از گربه
catlike گربه وار
cattiness گربه صفتی
civet گربه زباد
lemon grass گربه دشتی
fitchet گربه قطبی
felinity گربه صفتی
cat's paws پنجه گربه
cat's paw پنجه گربه
tom جنس نر گربه نر
meaow صدای گربه
cowries نوعی کس گربه
cowry نوعی کس گربه
wildcats گربه وحشی
cattily گربه وار
leopards پلنگ گربه وحشی
pussies ریم الود گربه
leopard پلنگ گربه وحشی
catamountain یکجور گربه دشتی
pussy ریم الود گربه
tabby cat گربه ببری یا پلنگی
catamount یکجور گربه دشتی
beom seogi گربه سان ایستادن
gib گربه صفت بودن
miaowed صدای گربه میومیو
They fight like cat and dog. مانند سگ و گربه به هم می پرند.
miaow صدای گربه میومیو
serval گربه دشتی افریقایی
miaowing صدای گربه میومیو
miaows صدای گربه میومیو
viverrine خانواده گربه زباد
viverrine شبیه گربه زباد
miaou صدای گربه میومیو
caterwauling صدای شیون گربه
caterwaul صدای شیون گربه
cat gets one's tongue <idiom> گربه زبونش را خورده
caterwauled صدای شیون گربه
neko ashi dachi ایستادن گربه سان
kittenish مثل بچه گربه
caterwauls صدای شیون گربه
The cat dreams of mice. <proverb> گربه در خواب موش بیند.
A cat has nine lives . <proverb> گربه هفت جان دارد .
There is not room no swing a cat . <proverb> گربه را مجال گذز نیست .
Siamese cats گربه چشم ابی ولاغرسیامی
Siamese cat گربه چشم ابی ولاغرسیامی
fisch پوست راسو یا گربه قطبی
hemp nettle گیاهان جنس کله گربه
fitchew پوست راسو یا گربه قطبی
linsang گربه زباد برمه وجاوه
margay گربه پلنگی امریکای جنوبی
cougar گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
rumpy یکجور گربه بی دم در جزیره man of isle
cougars گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
manx cat گربه اهلی موکوتاه ودم کوتاه
fleas i. doges and cats کیک هاسگ و گربه را اذیت می کنند
Two cas and a mouse , two wives in one house , two. <proverb> دو گربه و یک موش ,دو زن در یک خانه و دو سگ و یک استخوان هرگز سلوکشان نشود .
The cat ate the whole mouse. گربه تمام موش راخورد ( گوشت ،استخوان وغیره )
No matter which way you fling a cat, it will light. <proverb> گربه را هر طورى بیندازند روى چهار دست و پا پائین مى آید.
catgut روده گربه وغیره که برای بخیه زدن درجراحی بکارمیرود
returned کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
return کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
returns کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
returning کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
to let somebody treat you like a doormat <idiom> با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
captures اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
challengo ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verified مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoot جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
to temper [metal or glass] آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
orients جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveys براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orient جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
survey براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
cross examination تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orienting جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
calk بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
served نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assign مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
serves نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serve نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrate غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assigned مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigning مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigns مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
tae پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
concentrating غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrates غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
to inform on [against] somebody کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
buck up پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
to appeal [to] درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
soft-pedaled رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
woos افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
withstand مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
point اشاره کردن دلالت کردن متوجه کردن نکته
check بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
support حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
crosses تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
to use effort کوشش کردن بذل مساعی کردن سعی کردن
sterilising گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
checked بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
withstanding مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
sterilised گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
withstood مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
sterilizing گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
wooed افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
sterilizes گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
woo افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
cross تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
exploits استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
crosser تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com