English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
regiment گردان در ارتش انگلیس
regiments گردان در ارتش انگلیس
Other Matches
fusileer هنگ تفنگداران ارتش انگلیس
fusilier هنگ تفنگداران ارتش انگلیس
combined arms army ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
gl مخفف issue generalملزومات ارتش تدارکات ارتش
active army ارتش پیمانی ارتش کادر ثابت
army of occupation ارتش فاتح ارتش اشغالگر
seabee گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
in service درخدمت ارتش در ارتش
judge advocate general رئیس دادرسی ارتش مشاور حقوقی وزارت جنگ یا وزارت دفاع مشاور حقوقی ارتش
construction batalion گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
Britain انگلیس
the english انگلیس ها
albion انگلیس
Downing Street دولت انگلیس
Britisher تبعه انگلیس
englander اهل انگلیس
englishism انگلیس مابی
Britishers تبعه انگلیس
British اهل انگلیس
Whitehall دولت انگلیس
Great Britain کشور انگلیس
british possessions متصرفات انگلیس
Britons خاک انگلیس
Briton خاک انگلیس
the british legation سفارت انگلیس
Union Jacks پرچم ملی انگلیس
Union Jack پرچم ملی انگلیس
hundredweights وزنهای که در انگلیس با 211رطل
farthing پول خرد انگلیس
farthings پول خرد انگلیس
House of Lords مجلس لردهای انگلیس
Anglicans وابسته بکلیسای انگلیس
Anglican وابسته بکلیسای انگلیس
excalibur شمشیرارتورپادشاه افسانهای انگلیس
hundredweight وزنهای که در انگلیس با 211رطل
C. of E مخفف کلیسای انگلیس
House of Commons مجلس عوام انگلیس
john bull لقب ملت انگلیس
white hall هیئت حاکمه انگلیس
briticism اصطلاحات خاص انگلیس
tunic کت کوتاه سربازان انگلیس
tunics کت کوتاه سربازان انگلیس
subject to the british rule تابع حکومت انگلیس
he was sent to england به انگلیس اعزام کردند
half sovereign سکه زر ده شیلینکی انگلیس
terry سربازمدافع مرزی انگلیس
prince royal پسر ارشد پادشاه انگلیس
princessroyal بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
dukes لقب موروثی اعیان انگلیس
duke لقب موروثی اعیان انگلیس
shillings شیلینگ واحد پول انگلیس
HMS مخفف در خدمت پادشاه انگلیس
plantagenet خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
subject to the british rule تحت تسلط دولت انگلیس
anglicanism اصول و انتقادات کلیسای انگلیس
shilling شیلینگ واحد پول انگلیس
pict مردمان غیر سلتی انگلیس
Whigs عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
Whig عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
florins پول انگلیس برابر بادو شیلینگ
florin پول انگلیس برابر بادو شیلینگ
Free Classicism [سبک باستانری قرن نوزدهم انگلیس]
crown glass شیشه پنجره [در قرن نوزدهم انگلیس]
shaken وابسته به شکسپیر شاعر نامی انگلیس
penny کوچکترین واحد پول انگلیس وامریکا
Test match مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
Test matches مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
pennies کوچکترین واحد پول انگلیس وامریکا
shovel hat کلاه لبه پهن کشیشان انگلیس
jacobite طرفدارسلطنت جیمز اول پادشاه مخلوع انگلیس
yeoman of the guard گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
the peninsular war جنگ انگلیس و فرانسه در شبه جزیره ایبری
derbies نام شهری در انگلیس مسابقه اسب دوانی
pax britannica اشتی که انگلیس کشورهای جنگجوربدان دعوت میکند
knight bachelor پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
lancastrian در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
Community architecture [جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس]
derby نام شهری در انگلیس مسابقه اسب دوانی
primate of all england سراسقف که بزرکترین مقام روحانی انگلیس را داراست
to set out for England به سوی انگلیس رهسپار شدن [با وسیله نقلیه]
Jacobean مربوط بدوره سلطنت جیمزاول و دوم در انگلیس
Prince of Wales ولیعهد ذکور وارث تاج وتخت انگلیس
nautical mile میل دریایی انگلیس معادل 0806 فوت
nautical miles میل دریایی انگلیس معادل 0806 فوت
reunionist کسیکه که هواخواه پیوندکلیسای کاتولیک باکلیسای انگلیس میباشد
bow-pew [نوعی نیمکت معمول در قرن هجدهم انگلیس و آمریکا]
ell نام اندازهای که در انگلیس نزدیک 511 سانتیمتر است
BSI سازمانی که طراحی و کنترل استانداردهای انگلیس را برعهده دارد
moving iron instrument دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
British Standards Institute سازمان انگلیسی که طراحی و امنیت استاندارهای انگلیس را بررسی میکند
E-plan [طرح خانه های ویلایی انگلیس به شکل حرف ای انگلیسی]
king's english اصطلاحات و لغات خاص انگلیسی علمی مصطلح درجنوب انگلیس
sq گردان
battalions گردان
doubled edge لب گردان
swing bridge پل گردان
levogyrous چپ گردان
revolving گردان
versatile گردان
battalion گردان
winching گردان
ramblers سر گردان
rambler سر گردان
turnstile گردان در
winches گردان
winch گردان
rotary گردان
levorotatory چپ گردان
pivoting گردان
winched گردان
turnstiles گردان در
swing door در گردان
swing doors در گردان
roundheal عضو پارلمان انگلیس درزمان شارل یکم که سرش را ازته میزد
curtana شمشیر رحمت :شمشیربی نوکی که درتاج گذاری پادشاهان انگلیس پیشاپ
justiciar قاضی عالیرتبهء دادگاههای عالی قرون وسطایی انگلیس دادرس عالیرتبه
cylinderical rotary valve شیر گردان
rotary type regulator رگولاتورنوع گردان
swing gates دریچههای گردان
propeller fan پروانه گردان
star handle دستگیره گردان
centrosphere گردان سپهر
revolving kiln کوره گردان
revolving fund تنخواه گردان
swivel block قرقره گردان
swinging derrick دریک گردان
swivel joint مفصل گردان
pivoted lever اهرم گردان
pivoting window پنجره گردان
portable lamp چراغ گردان
swivel knee زانویی گردان
portable pump پمپ گردان
revolving crane جرثقیل گردان
swing bucket جراثقال گردان
circulation pump پمپ گردان
revolving credit اعتبار گردان
dextrogyrous راست گردان
dextrorotatory راست گردان
merry go round چرخ گردان
rotary furnace کوره گردان
rotary selector سلکتور گردان
rotary current جریان گردان
helianthus گل افتاب گردان
rotary table میز گردان
rotary discharger تخلیه گر گردان
imprest تنخواه گردان
rotary drum طبلک گردان
rotary switch کلید گردان
rotary shear قیچی گردان
rotary pump پمپ گردان
separate battalion گردان مستقل
rotary wing بال گردان
rotating field میدان گردان
rotary crane جراثقال گردان
rotary kiln کوره گردان
roll over credit اعتبار گردان
engineer battalion گردان مهندسی
moving magnet اهنربای گردان
engineer battalion گردان مهندس
rotary beam antenna انتن گردان
ervolving credit اعتبار گردان
rotary converter تبدیل گر گردان
rotary converter مبدل گردان
moving coil قاب گردان
smoke jack سیخ گردان
slewing crane جراثقال گردان
selector switch کلید گردان
flexible drive tool ابزار گردان
rotary klin کوره گردان
swivel vise گیره گردان
swivels حلقه گردان
swivels مفصل گردان
tape drive نوار گردان
tape drives نوار گردان
He turned away from his wife . از همسرش رو گردان شد
quizmasters آزمون گردان
quizmasters آزمونچه گردان
quizmaster آزمون گردان
quizmaster آزمونچه گردان
curved design نماد گردان
psychedelic روان گردان
manipulator تعزیه گردان
rotor چرخ گردان
swivelled مفصل گردان
swivelled حلقه گردان
sunflower گل افتاب گردان
sunflowers گل افتاب گردان
turret برج گردان
sunshade افتاب گردان
sunshades افتاب گردان
daisies گل افتاب گردان
pivots پاشنه گردان
treadmill نوار گردان
pivoted پاشنه گردان
treadmills نوار گردان
pivot پاشنه گردان
swivel حلقه گردان
swivel مفصل گردان
rotors چرخ گردان
turrets برج گردان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com