English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
run around <idiom> گردش درمناطق مختلف
Other Matches
shelf life مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
tour of duty زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
charting شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charts شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charted شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
chart شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
target discrimination قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
fractional اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
systems analysis ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
blocage [بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
selectable مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
symbiosis همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
heterogeneous network سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
vortex separation جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
fdm انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
constant displacement pump پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
paint program نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocates به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocating به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocate به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
functions سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functioned سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
function سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
estate in common درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
flowchart template یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
bussing خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
frequency انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequencies انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous مختلف الجنس و مختلف النوع
profile امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
tree of life درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
equation of exchange همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
highways خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highway خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
hunting design طرح شکارگاهی [این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
decollate جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
star design طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
canters گردش
progresses گردش
progressed گردش
progress گردش
walking گردش
perambulation گردش
canter گردش
travels گردش
cantered گردش
travel گردش
cantering گردش
traveled گردش
progressing گردش
itineration گردش
left handed rotation گردش به چپ
wrest گردش
wrested گردش
wresting گردش
wrests گردش
gyration گردش
maeander گردش
turns گردش
turn گردش
nutation گردش
on the rove در گردش
paseo گردش
itineracy گردش
gyrations گردش
raced گردش
strolls گردش
strolled گردش
stroll گردش
revving گردش
revved گردش
revs گردش
rev گردش
revolutions گردش
rotation گردش
jaunt گردش
jaunts گردش
races گردش
cycle گردش
runs گردش
run گردش
cycled گردش
cycles گردش
twirls گردش
twirling گردش
twirled گردش
twirl گردش
revolution گردش
traverse گردش
ambulation گردش
circumrotation گردش
movement گردش
excursions گردش
excursion گردش
operation گردش
counterclockwise rotation گردش به چپ
flowine خط گردش
flowline خط گردش
meander گردش
meandering گردش
meanders گردش
race گردش
traversed گردش
traverses گردش
traversing گردش
hike گردش
hiked گردش
hikes گردش
hiking گردش
promenade گردش
promenades گردش
circuit گردش
circuits گردش
flows گردش
meandered گردش
water circulation گردش اب
circulations گردش
periods گردش
period گردش
anticlockwise rotation گردش به چپ
flowed گردش
trips گردش
flow گردش
tripped گردش
trip گردش
circulation گردش
turnover گردش
clockwise rotation گردش به راست
clockwise rotation گردش براست
promenade گردش کردن
promenade گردش رفتن
turnover گردش معاملات
operation گردش جنبش
continous cycle گردش دائمی
circulative گردش کننده
promenades گردش رفتن
angle of rotation زاویه گردش
budget cycle گردش بودجه
cash flow گردش وجوه
capital turnover گردش سرمایه
wheels گردش ناو
wheeling گردش ناو
wheel گردش ناو
cash flows وجوه در گردش
circulating asset دارایی در گردش
circulating capital سرمایه در گردش
promenades گردش کردن
circulation capital سرمایه در گردش
circulation of money گردش پول
currency circulation گردش پول
circulationg air هوای در گردش
gyroscopes گردش بین
rotational speed گردش بر دقیقه
cycles دوره گردش
number of revolutions گردش بر دقیقه
rev گردش بر دقیقه
rpm گردش بر دقیقه
revs per minute گردش بر دقیقه
revolutions per minute گردش بر دقیقه
rambling گردش کننده
rotation in a clockwise direction گردش به راست
roams گردش کردن
cycled دوره گردش
speed of rotation گردش بر دقیقه
volume of sales گردش معاملات
turn-over گردش معاملات
roll چرخش گردش
rolled چرخش گردش
rolls چرخش گردش
peripatetic گردش کننده
cycle دوره گردش
sales {pl} گردش معاملات
bloodstreams رگ گردش خون
bloodstream رگ گردش خون
roaming گردش کردن
roamed گردش کردن
roam گردش کردن
rotation گردش روتاسیون
circulations مسیر گردش
train ride گردش با قطار
rove گردش کردن
roved گردش کردن
perambulate گردش کردن در
perambulated گردش کردن در
ganders : گردش کردن
gander : گردش کردن
rotation گردش مشاغل
circulation مسیر گردش
revolves گردش کردن
revolved گردش کردن
revolve گردش کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com