Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
negative caster
گردش معکوس
Other Matches
constant displacement pump
پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
flowchart template
یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
equation of exchange
همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
reversal
معکوس
reversals
معکوس
counter
معکوس
countered
معکوس
countering
معکوس
reversing
معکوس
reversion
معکوس
obverse
معکوس
conversing
معکوس
upside down
معکوس
convert
معکوس
converted
معکوس
converting
معکوس
converts
معکوس
conversely
معکوس
vice versa
معکوس
converse
:معکوس
converse
معکوس
conversed
:معکوس
conversed
معکوس
converses
:معکوس
converses
معکوس
conversing
:معکوس
reverse
معکوس
contrary
معکوس
reversible
معکوس
reversed
معکوس
negative
معکوس
negatives
معکوس
inverse
معکوس
reverses
معکوس
reciprocal
معکوس
reverse
معکوس کردن
set back
معکوس پس زدن
reversion
معکوس کردن
reverse pitch
گام معکوس
reverse polarity
پلاریته معکوس
reverse slope
شیب معکوس
reverse osmosis
اسمز معکوس
reverse speed
سرعت معکوس
mirroring
معکوس نمودن
back up
معکوس ریختن
reverse
معکوس کننده
reverse thrust
تراست معکوس
back-up
معکوس ریختن
conversely
بطور معکوس
reversing
معکوس کننده
inverse
واژگونه معکوس
reverses
معکوس کننده
dis-
معکوس کردن
opposites
روبرو معکوس
opposite
روبرو معکوس
switcheroo
عمل معکوس
reverse gears
دنده معکوس
reverse gear
دنده معکوس
countdowns
شمارش معکوس
countdown
شمارش معکوس
reversing
معکوس کردن
reversed
معکوس کردن
reversed
معکوس کننده
feedback
تزویج معکوس
draw back
کشیدن معکوس
inverse relationship
ارتباط معکوس
invert matrix
ماتریس معکوس
invert suger
قند معکوس
inverted file
فایل معکوس
inverted structure
ساختار معکوس
reverses
معکوس کردن
inverse voltage
ولتاژ معکوس
lateral inversion
معکوس جانبی
negative correlation
همبستگی معکوس
negative relation
رابطه معکوس
invertible
معکوس شدنی
obcordate
قلبی معکوس
inverse ratio
نسبت معکوس
inverse function
تابع معکوس
backset
معکوس وارونه
back splice
پیوند معکوس
inverted opening
گشایش معکوس
back resistance
مقاومت معکوس
back formation
اشتقاق معکوس
back conductance
برقرسانایی معکوس
indian in reverse
هندی معکوس
reciprocal
معکوس دوجانبه
reciprocal
متقابل معکوس
inverse ratio or proportion
نسبت معکوس
inverse feedback
واخوراند معکوس
reverse video
ویدئوی معکوس
reversal process
جریان معکوس
retroaction
عمل معکوس
reverse bias
پیشقدر معکوس
reverse bias
تغذیه معکوس
reversal film
فیلم معکوس
reverse control
کنترل معکوس
inverter
معکوس کننده
obversion
استنتاج معکوس
reverse current
جریان معکوس
reverse video
صفحه نمایش معکوس
inverting circuit
مدار معکوس کننده
retroact
عمل معکوس کردن
retrogresses
ترقی معکوس کردن
inverse current
جریان ولتاژ معکوس
retrogressing
ترقی معکوس کردن
inverse electrode current
جریان الکتردی معکوس
de-
معکوس عمل کردن
initial inverse voltage
ولتاژ معکوس نخستین
double quartan fever
نوبه ربع معکوس
reverse flow regin
ناحیه جریان معکوس
reverse current circuit breaker
مدارشکن جریان معکوس
back titration
تیتر کردن معکوس
back turns of armature
سیمپیچی معکوس ارمیچر
What invert sugar
قند معکوس چیست
complemented
معکوس یک عدد دودویی
retrogressed
ترقی معکوس کردن
reversed battery plate
صفحه باتری معکوس
one's complement
معکوس یک عدد دودویی
inverse function
تابع معکوس
[ریاضی]
inverse
تابع معکوس
[ریاضی]
obvert
نتیجه معکوس گرفتن از
shift the rudder
معکوس کردن سکان
backfiring
نتیجه معکوس گرفتن
backfire
نتیجه معکوس گرفتن
backfires
نتیجه معکوس گرفتن
backfired
نتیجه معکوس گرفتن
complements
معکوس یک عدد دودویی
complementing
معکوس یک عدد دودویی
retrogress
ترقی معکوس کردن
complement
معکوس یک عدد دودویی
inverted file
فایل معکوس شده
couple back
معکوس تزویج شدن
king's indian in reverse
هندی شاه معکوس
reverse polish notation
نشان گذاری لهستانی معکوس
high back resistance diode
دیود با مقاومت معکوس زیاد
high back resistance diode
دیود با مفاومت معکوس بالا
back scattering
پخش معکوس امواج رادیویی
back scattering
توزیع معکوس امواج رادیویی
backtracking
عمل پیمایش معکوس یک لیست
reversion
برگرداندن شیب معکوس دادن
back azimuth method
گرای معکوس در اخراج اشعه
peak inverse anode voltage
اوج ولتاژ اندی معکوس
inverting
قلب عبارت معکوس کردن نسبت
count down
از بالا به پایین شمردن شمارش معکوس
invert
قلب عبارت معکوس کردن نسبت
inverts
قلب عبارت معکوس کردن نسبت
converting
معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
converted
معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
converts
معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
convert
معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
to invert a fraction
برخهای را برگرداندن کسری را معکوس کردن
reversed rolling moment
گشتاور ناشی از کنترل معکوس در صفحه غلتش
aerodynamic blockage thrust reverser
وسیلهای برای معکوس کردن نیروی جلوبر
roll reversal
حالتی که سبب معکوس شدن کنترل میگردد
aerofoil type offtake regulator
دهانه ابگیر خودکار با جریان معکوس به فرم ائرودینامیک
reversible propeller
ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
NOT function
تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود
circuits
گردش
maeander
گردش
traverse
گردش
traversed
گردش
flows
گردش
circuit
گردش
anticlockwise rotation
گردش به چپ
left handed rotation
گردش به چپ
traversing
گردش
traverses
گردش
trips
گردش
rotation
گردش
cycled
گردش
on the rove
در گردش
cycle
گردش
paseo
گردش
races
گردش
raced
گردش
race
گردش
travels
گردش
cycles
گردش
canter
گردش
cantered
گردش
nutation
گردش
cantering
گردش
canters
گردش
travel
گردش
traveled
گردش
progress
گردش
counterclockwise rotation
گردش به چپ
ambulation
گردش
period
گردش
circulations
گردش
circumrotation
گردش
flowine
خط گردش
flowline
خط گردش
circulation
گردش
periods
گردش
flowed
گردش
hiking
گردش
hikes
گردش
hiked
گردش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com