English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
bullied گردن کلفت گوشت
bullies گردن کلفت گوشت
bully گردن کلفت گوشت
bullying گردن کلفت گوشت
Other Matches
stodgy گردن کلفت
ruffian گردن کلفت
hoodman blind گردن کلفت
roughneck گردن کلفت
stiff necked گردن کلفت
ruffians گردن کلفت
dumpy گردن کلفت
ruffianly گردن کلفت وحشی
thugs قاتل گردن کلفت
thug قاتل گردن کلفت
butch مرد یا پسر گردن کلفت
muscleman آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
beefcake آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
meathead آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
lei دستبند یا گردن بندی از گل وغیره که بر گردن میاویزند گردن بند گل
salami گوشت خوک ویا گوشت گاو خشک شده
pomace گوشت سیب گوشت میوه
neck گردن سر و گردن اسب
necks گردن سر و گردن اسب
club steak قسمتی از گوشت ران گاو گوشت گاو بریان شده
cable weft پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
torticollis کجی مادرزادی گردن گردن کجی
housemaids کلفت
chambermaid کلفت
chambermaids کلفت
servant maid کلفت
thicker کلفت
burly کلفت
molls کلفت
trull کلفت
heavy-set کت و کلفت
stockier کلفت
housemaid کلفت
stocky کلفت
stockiest کلفت
squatty کلفت
swabber کلفت
handmaidens کلفت
femme de chambre کلفت
charwoman کلفت
charwomen کلفت
tirewoman کلفت
moll کلفت
blobber کلفت
chamber maid کلفت
woman کلفت
biddy کلفت
ladys maid کلفت
labrose لب کلفت
maidservant کلفت
handmaiden کلفت
chamberer کلفت
bonne کلفت
hand maid کلفت
thickest کلفت
thick کلفت
handmaid کلفت
odalisque کلفت یا صیغه
incrassate کلفت شدن
thickened کلفت کردن
thickened کلفت ترشدن
thickens کلفت ترشدن
inspissate کلفت کردن
thickens کلفت کردن
junk board مقوای کلفت
thicken کلفت کردن
moppy کلفت بلند
thick skinned پوست کلفت
pachydermatous پوست کلفت
yak گاومیش دم کلفت
plank تخته کلفت
poutingly لب کلفت کنان
heavyset کلفت زمخت
incrassate کلفت کردن
blunt کلفت کردن
blunted کلفت کردن
blunter کلفت کردن
bluntest کلفت کردن
blunting کلفت کردن
blunts کلفت کردن
gold foil زرورق کلفت
pachydrmatous پوست کلفت
muslinet مشمش کلفت
yaks گاومیش دم کلفت
thickset تنگ کلفت
thick-skinned پوست کلفت
thickening کلفت سازی
girl دوشیزه کلفت
hawsers طناب کلفت
impassive پوست کلفت
hawser طناب کلفت
doubling کلفت ریسی
thick warp نخ تار کلفت
thick weft نخ پود کلفت
box coat پالتوی کلفت
ancilla پیشخدمت زن کلفت
parlour maid کلفت سرمیز
girls دوشیزه کلفت
thicken کلفت ترشدن
bondwoman کلفت زرخرید
waitresses ندیمه کلفت
baryphonia کلفت صدایی
waitress ندیمه کلفت
pachyderm جانور پوست کلفت
heavyset چهارشانه کلفت وکوتاه
pachyder mata جانوران پوست کلفت
moreen پارچه کلفت پردهای
indurate پوست کلفت کردن
lumpy کلفت ناهنجار تودهای
marchioness نوعی گلابی کلفت
marchionesses نوعی گلابی کلفت
snub کلفت وکوتاه سرزنش
snubbing کلفت وکوتاه سرزنش
hyperostosis کلفت شدگی استخوان
snubs کلفت وکوتاه سرزنش
lumpier کلفت ناهنجار تودهای
pachyderms جانور پوست کلفت
lumpiest کلفت ناهنجار تودهای
snubbed کلفت وکوتاه سرزنش
fly line ریسمان کلفت ماهیگیری
nappies کلفت و پرزدار خواب دار
parlormaid کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
pachydrmatous ادم پوست کلفت و بیرگ
stick glove دستکش کلفت دروازه بان
chunks تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
chunk تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
boat rod چوب کلفت ماهیگیری با قایق
deep mouthed دارای صدای درشت و کلفت
ancillary مستخدم بومی مربوط به کلفت
nappy کلفت و پرزدار خواب دار
bellies کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
belly کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
grego جامه کوتاه باشلق دارازپارچههای کلفت
senile keratosis کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
mooic گردن
neck necessity گردن
napes پس گردن
nape پس گردن
necks گردن
stiff-necked گردن کش
neck گردن
insubordinate گردن کش
crookneck گردن کج
restiff گردن کش
paxwax پی گردن
pea jacket or coat جامه کلفت پشمی که ملوانان در سرما می پوشند
decapitate گردن زدن
long necked گردن دراز
ascot دستمال گردن
decollate گردن زدن
decapitates گردن زدن
deer neck گردن کشیده
anadem گردن بند
napes پشت گردن
noddles پشت گردن
decapitated گردن زدن
collars گردن بند
decapitating گردن زدن
nape پشت گردن
incrassate غلیظ گردن
cervix پشت گردن
decollation گردن زنی
cervices پشت گردن
deer neck گردن همایی
collar گردن بند
noddle پشت گردن
cervixes پشت گردن
nucha پشت گردن
mufflers شال گردن
muffler شال گردن
ascot شال گردن
tie دستمال گردن
to shake off the dust گردگیری گردن
tippet گردن پوش
the neck of a womb گردن زهدان
stoutness گردن کلفتی
stiff neck گردن خشک
stiff neck خشکی گردن
restiveness گردن کشی
restively گردن کشانه
neckerchief دستمال گردن
neckerchiefs دستمال گردن
refractorily گردن کشانه
pervicacious گردن کش سرسخت
neckline گردن لباس
necklines گردن لباس
He came back downcast ( shamefacekly ) . با گردن کج بر گشت
ties دستمال گردن
arrogant گردن فراز
arrogantly گردن فراز
feeds تغذیه گردن
necklace گردن بند
shawl دستمال گردن
handkerchief دستمال گردن
chased گردن توپ
nip up اسکلبکا پس گردن
neck cloth دستمال گردن
necker chief دستمال گردن
cervical وابسته به گردن
chase گردن توپ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com