Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
three-day retreat
گردهمایی سه روزه دور از مردم عمومی
[برای دعا کردن، درس دینی و عبادت]
Other Matches
general meeting
گردهمایی عمومی
the public
[popular]
odium
تنفر مردم عمومی
closed-door meeting
مجلس جدا از مردم عمومی
[سیاست]
public information
اطلاعات مورد نیاز عامه مردم وافکار عمومی
muck rack
کسی که عادتا" می خواهدکارمندان خدمات عمومی و یاجمیع مردم را به رشوه خواری و فساد و خلافکاری متهم کند
democracy
مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
democracies
مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
assembly
اسمبلی گردهمایی
closed meeting
گردهمایی محرمانه
closed conference
گردهمایی محرمانه
popular
مردم پسند و مناسب حال مردم
plebiscite
مردم خواست رای قاطبه مردم
plebiscites
مردم خواست رای قاطبه مردم
huddles
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddled
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddle
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddling
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
general quarters
اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introduce
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
to never let yourself get to thinking like them
<idiom>
نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند
[اصطلاح روزمره]
brainstorming
گردهمایی که در آن همه چارهها و اندیشههای خود را ابراز میکنند
common hardware
ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
home rule
حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
general orders
دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
general porpose
کارهای عمومی مصارف عمومی
fasted
روزه
fasts
روزه
daylong
یک روزه
ventage
روزه
fastest
روزه
fast
روزه
to break ones fast
روزه
fasting
روزه
populations
تعداد مردم مردم
population
تعداد مردم مردم
fasting
روزه داری
may fly
حشره یک روزه
faster
روزه دار
fast day
روز روزه
triduum
عبادت سه روزه
mayfly
حشرهی یک روزه
d. after d.
همه روزه
the fasting month
ماه روزه
day fly
مگس یک روزه
ephemerid
حشره یک روزه
faster
روزه گیر
eight day
هشت روزه
daylong
همه روزه
daylily
سوسن یک روزه
the f.month
ماه روزه
to observe a fast
روزه داشتن
to observe a fast
روزه گرفتن
fast
روزه گرفتن
quadrages imal
چهل روزه
lent
ماه روزه
mayflies
حشرهی یک روزه
fasted
روزه گرفتن
fastest
روزه گرفتن
fasts
روزه گرفتن
to keep a fast
روزه داشتن
ember days
روزهای روزه ودعا
hexahemeron
شش روزه افرینش یاتاریخ ان
days sight draft
برات دیداری 06 روزه
pentad
مدت پنج روزه
hexaemeron
شش روزه افرینش یاتاریخ ان
one day event
مسابقه پرش یک روزه
in the next few days
درهمین چند روزه
set menu
صورت غذای هر روزه
quadrages ima
یاچله روزه وپرهیزنصارا
rubella
{sg}
سرخک سه روزه
[سرخجه]
[پزشکی]
wear out one's welcome
<idiom>
مهمان دو روزه عزیز است
three-day measles
سرخک سه روزه
[سرخجه]
[پزشکی]
I've been here for five days.
پنج روزه که من اینجا هستم.
German measles
سرخک سه روزه
[سرخجه]
[پزشکی]
every dog has his day
<idiom>
<none>
هرکسی پنج روزه نوبت اوست
simple interest
سود پول بر اساس سال 063 روزه
quadrages imal
وابسته به چله روزه وپرهیزکه درمیان نصارامعمول است
madison
مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
adjustable split die
وسیله ای برای در آوردن دنده یا روزه در سطح خارجی اجسام
consumables
موضوعات سادهای که در اجزای هر روزه سیستم کامپیوتری لازم اند
consolidated dining facility
تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
assembled
سوار کردن گردهمایی کردن
assembles
سوار کردن گردهمایی کردن
assemble
سوار کردن گردهمایی کردن
common carrier
موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
peopling
مردم
public
مردم
folk
مردم
people
مردم
peopled
مردم
the people
مردم
peoples
مردم
folks
مردم
population
[pop.]
مردم
the deaf
مردم کر
townsfolk
مردم شهری
the old
مردم سالخورده
flower people
مردم معتقدبهآئینیکهطرفدارصلحوعشقبودند
mass
توده مردم
masses
توده مردم
the american public
مردم امریکا
the multitude
توده مردم
the offscourings humanity
مردم پست
ombudsmen
فریادرس مردم
hoi polloi
توده مردم
other people
سایر مردم
the million
توده مردم
the dregs of the people
مردم پست
the many
بیشتر مردم
communism
مردم داری
openly
در انظار مردم
other people
مردم دیگر
ombudsman
فریادرس مردم
the total population
همه مردم
parades
اجتماع مردم
parading
اجتماع مردم
massing
توده مردم
unsociability
مردم گریزی
communist
مردم گرا
commons
مردم عادی
rucks
مردم عادی
people say
مردم می گویند
paraded
اجتماع مردم
parade
اجتماع مردم
head count
شمارش مردم
lowest common denominators
مردم پذیر
demography
مردم نگاری
lowest common denominator
مردم پذیر
outside opinion
عقیده مردم
the public
عموم مردم
plebeian
توده مردم
plebeians
توده مردم
head counts
شمارش مردم
sociability
مردم امیزی
ruck
مردم عادی
all men
کلیه مردم
demos
توده مردم
common
: مردم عوام
anarchy
خودسری مردم
commoners
: مردم عوام
unsociable
مردم گریز
commonest
: مردم عوام
popular
مردم پسند
population
[pop.]
تعداد مردم
corporation
گروهی از مردم
corporations
گروهی از مردم
Among the people .
درمیان مردم
citizenship
مردم تبعیت
communists
مردم گرا
all men
مردم همه
all men
همه مردم
anthropometry
مردم سنجی
canaille
مردم پست
citizenry
مردم تبعیت
populace
توده مردم
public-spirited
خیرخواه مردم
jawsmith
مردم فریب
mobbed
انبوه مردم
popularity
مردم پسندی
rushed
ازدحام مردم
mobbing
انبوه مردم
mobs
انبوه مردم
underfed
مردم گرسنه
men of intellgence
مردم باهوش
outside opinion
رای مردم
mandate
دستور مردم به
mandated
دستور مردم به
mandates
دستور مردم به
mandating
دستور مردم به
anthropology
مردم شناسی
rushing
ازدحام مردم
on the tongues of men
سر زبان مردم
reputedly
در نظر مردم
mob
انبوه مردم
omnibuses
توده مردم
land n
قوم مردم
lao
مردم تایی
laotian
مردم تایی
mandrake
مردم گیاه
unsocial
مردم گریز
most people
بیشتر مردم
misanthrope
مردم گریز
rush
ازدحام مردم
misanthropes
مردم گریز
manragora
مردم گیاه
many people
خیلی از مردم
many people
بسیاری از مردم
omnibus
توده مردم
public notice
آگهی به مردم
civic action
عملیات مردم یاری
albanian
زبان یا مردم البانی
self government
حکومت به دست مردم
rub shoulders with others
با مردم امیزش کردن
affray
سلب آرامش مردم
ragtag and bobtail
توده مردم پست
civil affairs
عملیات مردم یاری
finnish
زبان مردم فنلاند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com