English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
huddle گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddled گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddles گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddling گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
Other Matches
flares پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
flare پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
quick count کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
clandestine assembly area منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
general meeting گردهمایی عمومی
closed conference گردهمایی محرمانه
closed meeting گردهمایی محرمانه
assembly اسمبلی گردهمایی
brainstorming گردهمایی که در آن همه چارهها و اندیشههای خود را ابراز میکنند
three-day retreat گردهمایی سه روزه دور از مردم عمومی [برای دعا کردن، درس دینی و عبادت]
blast منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blasts منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
players بازیگران
the profession جماعت بازیگران
dramatis personoe بازیگران نمایش
registration of player نامنویسی بازیگران
solids تیمی با بازیگران خوب
scorecards برگه نام بازیگران
seeding رده بندی بازیگران
companies دسته هیئت بازیگران
company دسته هیئت بازیگران
scorecard برگه نام بازیگران
pavilion باشگاه بازیگران در انگلستان
designated tournament مسابقه بهترین بازیگران
pavilions باشگاه بازیگران در انگلستان
move list فهرست بازیگران غیرفعال
personage شخصیت بازیگران داستان
personages شخصیت بازیگران داستان
green room انتظارگاه یاخلوتگاه بازیگران
solid تیمی با بازیگران خوب
dugout پناهگاه کنار زمین بازیگران
taxies عضو گروه بازیگران قراردادی
taxi عضو گروه بازیگران قراردادی
taxied عضو گروه بازیگران قراردادی
dugouts پناهگاه کنار زمین بازیگران
greenroom اطاق انتظاریا خلوتگاه بازیگران
troupe دسته بازیگران ونمایش دهندگان
standings فهرست نام بازیگران یا تیمها
opera hat کلاه نرم که بازیگران برسرمیگذارند
horses بازیگران قوی تیم مهاجم
bases boaded ضربه با حضور بازیگران درپایگاههای 1 و 2 و 3
greenrooms اطاق انتظاریا خلوتگاه بازیگران
taxiing عضو گروه بازیگران قراردادی
troupes دسته بازیگران ونمایش دهندگان
taxi squad گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای
scenarios دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
pro am مسابقه گلف بازیگران حرفهای و اماتور
scenario دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
field player بازیگران جز دروازه بان بازیگر ثابت
prim buffa سردسته بازیگران یاخوانندگان زنانه در کمدی
pantywaist شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
up and back بازیگران عقب و جلو در بازی تنیس دوبل
short side خط بازیگران با تعداد کمتری بازیگر دهانه دروازه
penalty time keeper حساب نگهدار پنالتیهاو مدت اخراج بازیگران
disabled list فهرست بازیگران اسیب دیده ومحروم از چند بازی
call time تام یک دقیقهای مربی برای راهنمایی کردن بازیگران
clean the bases ضربه زدنی که بازیگران درپایگاهها را به پایگاه اصلی می رساند
golf cart گاری دوچرخه برای حمل وسایل بازیگران در زمین گلف
zone ride کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
forming up تجمع
aggregation تجمع
congestion تجمع
association تجمع
associations تجمع
assembly تجمع
accumulation تجمع
accumulations تجمع
public meeting تجمع
rotation چرخش بازیگران والیبال به شکل عقربه ساعت از محل سرو زدن
assemble سوار کردن گردهمایی کردن
assembled سوار کردن گردهمایی کردن
assembles سوار کردن گردهمایی کردن
capital agglomeration تجمع سرمایه
traffic تجمع مدافعان
trafficked تجمع مدافعان
assembly area منطقه تجمع
accumulation point نقطه تجمع
collecting point منطقه تجمع
line official داور خط تجمع
furunculosis تجمع چندکورک
swarmer تجمع کننده
hive مرکز تجمع
traffics تجمع مدافعان
turout تجمع پرسنل
trafficking تجمع مدافعان
rendezvous area منطقه تجمع
assembling area منطقه تجمع
short quard سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
concentration camp منطقه تجمع اسرا
association تداعی معانی تجمع
boat rendezvous area منطقه تجمع قایقها
unlawful assembly تجمع غیر قانونی
associations تداعی معانی تجمع
concentration camps منطقه تجمع اسرا
pipe the side تجمع گارد احترام
loose forward مهاجم تک رو پشت خط تجمع
rendezvous area منطقه تجمع موقت
number forward مهاجمان تک رو پشت خط تجمع
coagulation تجمع مواد در یک ناحیه
line backing دفاع پشت خط تجمع
pigmentation تجمع رنگدانه ها در بافتها
rallying points محل تجمع مجدد
rallying point محل تجمع مجدد
dust laden تجمع گرد وغبار
line backer مدافع پشتیبان خط تجمع
sacking حمله به مهاجم پشت خط تجمع
broken field محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
recall دستور تجمع قوا دادن
coil up تجمع ستون در راحت باش
sick call تجمع برای رفتن به بهداری
dummies گول زدن حریف در تجمع
recalled دستور تجمع قوا دادن
bomb cemetery محل تجمع بمبهای فاسد
recalls دستور تجمع قوا دادن
hiking گرفتن توپ درشروع تجمع
hikes گرفتن توپ درشروع تجمع
hiked گرفتن توپ درشروع تجمع
hike گرفتن توپ درشروع تجمع
hydrothorax تجمع مایع در حفره جنب
dummy گول زدن حریف در تجمع
pipe the side فرمان تجمع گارد احترام
casual water تجمع موقتی اب روی زمین
snap روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
riots تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
rioted تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
riot تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
snapped روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
hookup تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
snapping روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
snaps روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
convoy assembly port بندر محل تجمع ستون موتوری
prisoner of war cage محل تجمع اولیه اسرای جنگی
convoy assembly port بندر محل تجمع کاروان دریایی
to recall the troops from Mali دستور تجمع قوا را از کشورمالی دادن
rioting تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
spermathecal کیسه محل تجمع منی درحشرات ماده
nails حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
gabfest تجمع غیر رسمی جهت گفتگوهای عمومی
spermatheca کیسه محل تجمع منی درحشرات ماده
nailed حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
forming up تجمع و سازمان دادن یکان جمع شدن
assembly order دستورتعمیر دستور جمع شدن درنقطه تجمع
encroaching قرار دادن غیرمجاز بدن جلوتراز خط تجمع
nail حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
ashless dispersant oil نوعی روغن معدنی که مانع تجمع ناخالصیها میگردد
backfield line خطی که یک یارد پشت خط تجمع مهاجمان قرار دارد
standoff half بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ
wing forward هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
cosmopolis شهر بین المللی مرکز تجمع نژادهای مختلف
blind side سمتی که بازیگر متوجه ان نیست سمت خط تجمع نزدیک به خط مماس
accretion هر تجمع لای شن ماسه و غیره که بوسیله جریان آب ایجاد شود
dress rehearsal اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
dress rehearsals اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
grease paint رنگ روعنی برای رنگ کردن صورت بازیگران
sacked حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacks حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sack حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
ball back ضربه تصادفی با پا به توپ که از مرز بیرون برود ومنتج به تجمع شود
glaciology علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند
coalitions در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
square in پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
coalition در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
scrambles دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
hurdle step جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
seniors مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
dramatis personae بازیگران نمایشنامه هنرپیشگان نمایشنامه
marshalling تجمع جمع شدن دور هم مجتمع شدن یکانها در عملیات اب خاکی
vlsi مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
find touch بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
rallying points محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
rallying point محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
alleys منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alley منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
medical assemblage مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
linter ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
rally تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallies تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallied تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
collective fire تجمع اتش جنگ افزارها اتش جمع
concentration area منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
capitalization تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pygmy قد کوتاه
scut دم کوتاه
stocky کوتاه
pigmies قد کوتاه
stockiest کوتاه
pygmies کوتاه
little کوتاه
pygmies قد کوتاه
puny قد کوتاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com