English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English Persian
smoked drum گردونه ثبت کننده
Other Matches
rotor گردونه
carrousel گردونه
porte cochere در گردونه ور
rotors گردونه
turntable صفحه گردونه
passes گردونه گدوک
passed گردونه گدوک
memory drum گردونه یاد
knob پیچ گردونه
knobs پیچ گردونه
elevator gear گردونه در ارتفاع
turntables صفحه گردونه
trailers یدک گردونه
locomobile گردونه خودرو
activity wheel گردونه فعالیت
trailer یدک گردونه
training gear گردونه در سمت
motor cars گردونه خودرو
motor car گردونه خودرو
pass گردونه گدوک
drummed گردونه دوار
gipsy گردونه هرزگرد
gipsy گردونه دوار
drum گردونه دوار
pill box قوطی گردونه کوچک
color wheel گردونه رنگ امیزی
flyers درحال پرواز گردونه تیزرو
slugs جانور تنبل گردونه کندرو
fliers درحال پرواز گردونه تیزرو
slugged جانور تنبل گردونه کندرو
flier درحال پرواز گردونه تیزرو
wagonette گردونه چهار چرخه یک یا چنداسبه
landaulet n گردونه کوچکی که پوششی دارد
slug جانور تنبل گردونه کندرو
flyer درحال پرواز گردونه تیزرو
to p a vehicle or horse جلو گردونه یا اسبی را نگاه داشتن
traction engines لوکوموتیوی که گردونه هارادرجادههای بی ریل می کشد
ralliear یکجور گردونه سبک دوچرخه وچهارنفری
traction engine لوکوموتیوی که گردونه هارادرجادههای بی ریل می کشد
flying ambulance گردونه تندروبرای بردن زخم خوردگان جنگ
four in hand گردونه چهار اسبه که یک راننده داشته باشد
porte cochere در بزرگ برای دخول گردونه هابحیاط خانه
landdau یکجور گردونه چهارچرخه که پوشش ان دارای دو قسمت است
kittereen یکجور گردونه تک اسبه که درwest indies بکار میبرند
waggonette گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
ferris wheel گردونه صندلی دار مخصوص تفریح وچرخ زدن اطفال وغیره
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
capstan میله گردان گردونه دوار لنگر قرقره دوار لنگر
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
hopper لی لی کننده
rebutter رد کننده
benders خم کننده
mauler له کننده
syncopator غش کننده
hoppers لی لی کننده
skittish رم کننده
prattfall پچ پچ کننده
jaberer پچ پچ کننده
prater پچ پچ کننده
solver حل کننده
swooner غش کننده
thinner کم کننده
bidder کننده
fluxing oil اب کننده
attacking تک کننده
commulator یک سو کننده
fizzy کف کننده
refutatory رد کننده
whisperer پچ پچ کننده
refutative رد کننده
ear-splitting کر کننده
squelcher له کننده
refuser رد کننده
abjurer or abjuror کننده
bender خم کننده
trackers پی کننده
tracker پی کننده
noncommittal رد کننده
catterer پچ پچ کننده
solvent اب کننده
bidders کننده
filleted پر کننده
bandwidth یچ کننده
fillet پر کننده
spurner رد کننده
surfy کف کننده
deletive حک کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com