English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
English Persian
bogey گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
bogeys گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
bogies گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
Other Matches
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
rugby point امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
par حساب امتیاز استاندارد برای هر بخش از بازی گلف
par in پایان دادن بازی گلف با کسب امتیاز استاندارد در بخشهای باقیمانده
collar کسب اسان امتیاز ضربه
collars کسب اسان امتیاز ضربه
bogey ضربه بیش از استاندارد درهر بخش
bogies ضربه بیش از استاندارد درهر بخش
bogeys ضربه بیش از استاندارد درهر بخش
split the uprights امتیاز ضربه با پا را پس ازامتیاز تماس بدست اوردن
off break کسب امتیاز معینی در ضربه به سمت راست
rugby point 3 امتیاز برای ضربه ازاد یاضربه پنالتی
converting امتیاز گرفتن
convert امتیاز گرفتن
converted امتیاز گرفتن
converts امتیاز گرفتن
burn امتیاز گرفتن از حریف
burns امتیاز گرفتن از حریف
monopolizes امتیاز انحصاری گرفتن
monopolized امتیاز انحصاری گرفتن
monopolising امتیاز انحصاری گرفتن
monopolised امتیاز انحصاری گرفتن
monopolises امتیاز انحصاری گرفتن
monopolizing امتیاز انحصاری گرفتن
monopolize امتیاز انحصاری گرفتن
score امتیاز گرفتن حساب امتیازات
scored امتیاز گرفتن حساب امتیازات
monopolization گرفتن امتیاز انحصاری چیزی
scores امتیاز گرفتن حساب امتیازات
base on halls گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
carry گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carrying گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carried گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carries گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
series 4 تماس پی در پی با زمین که باعث گرفتن امتیاز 01 یاردپیشروی میشود
shut out <idiom> مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
paced شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
japko chagi ضربه پا همراه گرفتن پا
holding and hitting گرفتن حریف و ضربه زدن
stationary tactics دردروازه ضربه ازاد از حریف گرفتن
fly kick ضربه در هوا با پا بدون گرفتن با دست
to swat the ball away با ضربه سخت جلوی توپ را گرفتن [دربازه بان]
nicks ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicked ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nick ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicking ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
netball بازی شبیه به والیبال با گرفتن و انداختن توپ بجای ضربه زدن
holds گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
hold گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
overtime وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicap امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicaps امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
ieee سیستم استاندارد شبکه Token Ring که توسط IBM به صورت استاندارد بیان شده
document روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
documented روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
documenting روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
circus catch گرفتن توپ با حرکات ژیمناستیکی گرقتن توپ ضربه خورده با روشی عجیب
gain ground ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
international standards organization طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
extends گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extending گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
POSIX استاندارد که یک سری سرویس سیستم عامل را شامل میشود. نرم افزاری که با استاندارد DOSIX کار میکند و بین سخت افزارها ارسال میشود
extend گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
PHIGS برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
source استاندارد IEEE , IBM وغیره IBM و غیر IBM نوع Taken Ring امکان استاندارد bridge می دهند تا داده را ردو بدل کنند
handicaps مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
punted ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
crossest ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross ضربه هوک پس از ضربه حریف
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
ODI واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI
sclaff ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
shank ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
placekick ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
to take medical advice دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
grips طرز گرفتن وسیله گرفتن
to seal up درز گرفتن کاغذ گرفتن
clam بچنگال گرفتن محکم گرفتن
clams بچنگال گرفتن محکم گرفتن
grip طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripped طرز گرفتن وسیله گرفتن
take in <idiom> زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
calebrate جشن گرفتن عید گرفتن
slag کفه گرفتن تفاله گرفتن
gripping طرز گرفتن وسیله گرفتن
score امتیاز
royalty حق امتیاز
royalties حق امتیاز
run یک امتیاز
prerogative امتیاز
scoreless بی امتیاز
runs یک امتیاز
crediting امتیاز
credited امتیاز
credit امتیاز
point امتیاز
prerogatives امتیاز
plus امتیاز
franchises امتیاز
leases امتیاز
upper hand امتیاز
concession امتیاز
franchise امتیاز
francs امتیاز
prominence امتیاز
credits امتیاز
prominency امتیاز
priviege امتیاز
act of grace امتیاز
pre eminence امتیاز
concessions امتیاز
franc امتیاز
lease امتیاز
scores امتیاز
game bird یک امتیاز
exclusiveness امتیاز
distinctions امتیاز
scorelines خط امتیاز
scored امتیاز
ad امتیاز
privilege امتیاز
distinction امتیاز
ads امتیاز
scoreline خط امتیاز
rectum امتیاز
licenses امتیاز
charter امتیاز
chartered امتیاز
chartering امتیاز
charters امتیاز
pre-eminence امتیاز
pas امتیاز
rectums امتیاز
licences امتیاز
advantage امتیاز
licence امتیاز
concessionaire صاحب امتیاز
concessionary صاحب امتیاز
patented امتیاز نامه
chalk up کسب امتیاز
patent امتیاز نامه
concession deed امتیاز نامه
game point امتیاز پایانی
perfect score امتیاز کامل
grantee صاحب امتیاز
concessionary agreement امتیاز نامه
concessioner صاحب امتیاز
patenting امتیاز نامه
prerogative حق یا امتیاز ویژه
licence owner صاحب امتیاز
differentia وجه امتیاز
score sheet برگ امتیاز
scoreless بدون امتیاز
law of advantage قانون امتیاز
set point اخرین امتیاز
go-ahead امتیاز برتر
double figures امتیاز دو رقمی
field privilege امتیاز فیلد
prerogatives حق یا امتیاز ویژه
patents امتیاز نامه
insurance امتیاز مطمئن
precedency امتیاز سابقه
loves امتیاز صفر
loved امتیاز صفر
love امتیاز صفر
precedence امتیاز سابقه
outpoint برنده با امتیاز
match points اخرین امتیاز
foot score line خط امتیاز انتهایی
magna cum laude با امتیاز زیاد
maritime lien امتیاز دریایی
decisions برنده با امتیاز
decision برنده با امتیاز
worst- امتیاز اوردن
privileged دارای امتیاز
privileged امتیاز دار
match point اخرین امتیاز
loss on points باخت با امتیاز
worst امتیاز اوردن
headstart امتیاز در شروع
odd امتیاز دادن
win on points پیروزی با امتیاز
aces امتیاز سرویس
odder امتیاز دادن
oddest امتیاز دادن
awarding of points امتیاز دادن
preferential امتیاز دهنده
ace امتیاز سرویس
modulus استاندارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com