English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (15 milliseconds)
English Persian
holding and hitting گرفتن حریف و ضربه زدن
Search result with all words
hold گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
holds گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
gain ground ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
stationary tactics دردروازه ضربه ازاد از حریف گرفتن
Other Matches
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
underhook گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
cross ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser ضربه هوک پس از ضربه حریف
side sweep and over under گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
hinder جلوگیری از ضربه زدن حریف
hindered جلوگیری از ضربه زدن حریف
hinders جلوگیری از ضربه زدن حریف
shoulder block سد کردن حریف با ضربه شانه
double touch ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
hindering جلوگیری از ضربه زدن حریف
trompement گریز شمشیرباز از ضربه حریف
double hi ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
hacks ضربه خطای دست به بازوی حریف
hacked ضربه خطای دست به بازوی حریف
high sticking بالابردن چوب و ضربه زدن به حریف
hack ضربه خطای دست به بازوی حریف
loop drive ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
forces تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forcing تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
spears ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
spearing ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
speared ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
spear ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
rear takedown with outside leg tackle گارد مخفی که حریف با میانکوب ضربه میشود
force تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
hitting به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
put away ضربه محکم از بالای سر حذف حریف اسمش
hit به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
hits به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
squib kick ضربه کوتاه با پا که به اسانی به دست تیم حریف نیفتد
gimme ضربه اهدایی به حریف روی چمن کوتاه گلف
knockout با ضربت بیهوش کنندهای حریف رابزمین زدن ضربه فنی
knockouts با ضربت بیهوش کنندهای حریف رابزمین زدن ضربه فنی
icing ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
burn امتیاز گرفتن از حریف
burns امتیاز گرفتن از حریف
clinches نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinching نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinched نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinch نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
dummy کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
set up جلو برتری حریف را گرفتن پاس به یار ازادتر
armlock گرفتن بازوی حریف و کشیدن ان با فشار به پشت ارنج
leg block and under over فن تندر با گرفتن بازوهای حریف از بیخ شانه و از تو وپیچاندن او
dummies کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
tackles ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackle ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackled ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackling ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
olympic lift and cross face گرفتن بازوی چپ حریف از جلو وران پای راست از پشت
high leg attack and shoulder control زیر یک خم با گرفتن شانه حریف سرنگون کردن و افت کامل
away بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
japko chagi ضربه پا همراه گرفتن پا
take croquet ضربه زدن با گذاشتن گوی خود کنار گوی حریف
indian check سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
bogies گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
fly kick ضربه در هوا با پا بدون گرفتن با دست
bogeys گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
bogey گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
to swat the ball away با ضربه سخت جلوی توپ را گرفتن [دربازه بان]
nick ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
netball بازی شبیه به والیبال با گرفتن و انداختن توپ بجای ضربه زدن
nicked ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicking ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicks ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
covered گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
head and arm هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
croquet بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
loop حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
obstruction خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
obstructions خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
circus catch گرفتن توپ با حرکات ژیمناستیکی گرقتن توپ ضربه خورده با روشی عجیب
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
punt ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
face off رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
sclaff ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
shank ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
placekick ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
to take medical advice دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
clam بچنگال گرفتن محکم گرفتن
slag کفه گرفتن تفاله گرفتن
clams بچنگال گرفتن محکم گرفتن
grip طرز گرفتن وسیله گرفتن
to seal up درز گرفتن کاغذ گرفتن
gripped طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripping طرز گرفتن وسیله گرفتن
take in <idiom> زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
grips طرز گرفتن وسیله گرفتن
calebrate جشن گرفتن عید گرفتن
foes حریف
challenger حریف
rivaled حریف
rival حریف
adversary حریف
adversarial حریف
rivaling حریف
adversaries حریف
match حریف
foe حریف
rivalled حریف
challengers حریف
rivalling حریف
rivals حریف
opponent حریف
opponents حریف
d. cut d. حریف
matches حریف
competitors حریف
competitor حریف
target سینه حریف
targeted سینه حریف
targeting سینه حریف
targets سینه حریف
targetting سینه حریف
targetted سینه حریف
he was too much for me من حریف او نبودم
adversaries حریف کشتی
charge حمله به حریف
deliver a series of blows بمباران حریف
swingman همه فن حریف
head butt با سر به حریف زدن
shadow چسبیدن به حریف
shadowed چسبیدن به حریف
i cannot manage him حریف او نمیشوم
downfield زمین حریف
playing the man بازی با حریف
drop جاگذاشتن حریف
charges حمله به حریف
dropped جاگذاشتن حریف
ends زمین حریف
sell a dummy فریفتن حریف
copings حریف شدن
opponent حریف طرف
copes حریف شدن
opponents حریف طرف
cope حریف شدن
coped حریف شدن
end زمین حریف
away زمین حریف
ended زمین حریف
drops جاگذاشتن حریف
victims حریف ضعیف
adversary حریف کشتی
dropping جاگذاشتن حریف
razzle dazzle فریفتن حریف
shadowing چسبیدن به حریف
shadows چسبیدن به حریف
jack of all trades همه فن حریف
jacks of all trades همه فن حریف
victim حریف ضعیف
hindered مانع حریف شدن
scouted ارزیابی حریف اینده
hindering مانع حریف شدن
scout ارزیابی حریف اینده
intercepts قطع پاسکاری حریف
scouts ارزیابی حریف اینده
hinder مانع حریف شدن
action on the blade تماس با شمشیر حریف
dribbles رد کردن توپ از حریف
drops پشت سر گذاشتن حریف دو
dribbling رد کردن توپ از حریف
dropping پشت سر گذاشتن حریف دو
dropped پشت سر گذاشتن حریف دو
back sacrifice throw افکندن حریف ازپشت
He is jack of all trades . he can cope with any thing . همه فن حریف است
outclasses شکست فاحش حریف
dribbled رد کردن توپ از حریف
dribble رد کردن توپ از حریف
clinch بغل کردن حریف
circle dodge گریز از حریف در مسیرمنحنی
deceiving فریب دادن حریف
deceive فریب دادن حریف
deceived فریب دادن حریف
clinching بغل کردن حریف
deceives فریب دادن حریف
drop پشت سر گذاشتن حریف دو
clinches بغل کردن حریف
clinched بغل کردن حریف
hinders مانع حریف شدن
assaulted حمله بدنی به حریف
manage a person حریف کسی شدن
draws رویارویی دو حریف در اغار
kukutsu dachi ایستادن در مقابل حریف
onside پا به توپ در زمین حریف
draw رویارویی دو حریف در اغار
kin geri لگد به بیضه حریف
blocks سدکردن غیرمجاز حریف
blocked سدکردن غیرمجاز حریف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com