English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 174 (10 milliseconds)
English Persian
cramp گرفتگی عضله
cramps گرفتگی عضله
Search result with all words
archer's paralysis گرفتگی عضله کمانگیر
charly horse کشیدگی یا گرفتگی عضله ران کشتی گیر
charley horse [American] [colloquial] گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
charleyhorse [American] [colloquial] گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
cramp in the calf گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
cramp in the leg گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
systremma [leg cramps] گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
Other Matches
evertor عضله برون گرداننده عضله راجعه
retentor عضله نگاهدارنده عضله ماسکه
muscle عضله
thews عضله
muscles عضله
triceps عضله سه سر
flexor عضله خم کننده
myograph عضله نگار
ejaculator عضله انزال
myography عضله نگاری
orbicular muscle عضله باسطه
pronator عضله مکبه
ciliary muscle عضله مژگانی
humerus استخوان عضله
myalgia درد عضله
agonist muscle عضله موافق
biceps عضله دوسر
humeruses استخوان عضله
humeri استخوان عضله
protractor عضله ممدده
antagonists عضله مخالف
adducent muscle عضله مقربه
extensor عضله بازکننده
antagonist عضله مخالف
flexor عضله تاکننده
sartorius عضله خیاطه
protractors عضله ممدده
tics پرش عضله
tic پرش عضله
bender عضله خم کننده
benders عضله خم کننده
trapezius عضله ذوذنقه
tensor عضله ممدده
sweeny فلج عضله
smooth muscule عضله صاف
sweeney فلج عضله
transverse عضله مستعرضه
splenius عضله محرکه
stabilizer muscule عضله نگاهدارنده
unstuck بی گرفتگی
haziness مه گرفتگی
stasis گرفتگی
sultriness گرفتگی
mugginess گرفتگی
mud silting گل گرفتگی
decongestant گرفتگی بر
decongestants گرفتگی بر
mud filling گل گرفتگی
mistiness مه گرفتگی
melancholia گرفتگی
inurement خو گرفتگی
eclipses گرفتگی
eclipse گرفتگی
eclipsed گرفتگی
spasms گرفتگی
spasm گرفتگی
crick گرفتگی
addicts : خو گرفتگی
eclipsing گرفتگی
congestion گرفتگی
blocking up گرفتگی
fouling گرفتگی
addict خو گرفتگی
stabilizer muscule عضله ثابت کننده
injured muscle عضله اسیب دیده
lobes بخشی از عضله یا مغز
tonus کشیدگی طبیعی عضله
pulled muscle عضله کشیده شده
psoas عضله قطن پیسواس
myosin پروتئین اساسی عضله
myocardium عضله قلب میان دل
abductor عضله دور کننده
sphincter عضله تنگ کننده
lobe بخشی از عضله یا مغز
tonicity کشیدگی طبیعی عضله
abductors عضله دور کننده
tonus خاصیت انقباض عضله
complexus عضله پهن گردن
relax ازاد و شل شدن عضله ها
relaxes ازاد و شل شدن عضله ها
adductor عضله نزدیک کننده
relaxing ازاد و شل شدن عضله ها
crick انقباض عضله پیداکردن
supinator muscle عضله برون گردان
supinator عضله مدیره بخارج
calf machine دستگاه پرورش عضله
myoclonus گرفتگی عضلانی
cramp گرفتگی عضلانی
roup گرفتگی صدا
sand filling ماسه گرفتگی
sea sickness دریا گرفتگی
cramps گرفتگی عضلانی
eclipse of sun افتاب گرفتگی
fouling جرم گرفتگی
inundation سیل اب گرفتگی
incurrence تعلق گرفتگی
fouling لای گرفتگی
writer's cramp دست گرفتگی
eclipse of the sun خورشید گرفتگی
grubbiness گرم گرفتگی
lunar eclipse ماه گرفتگی
mant زبان گرفتگی
silting up لای گرفتگی
mountain sickness کوه گرفتگی
morphiomania خو گرفتگی به مرفین
birth mark ماه گرفتگی
aggradation شن گرفتگی برنهاد
coprostasis شکم گرفتگی
dust laden خاک گرفتگی
graphospasm گرفتگی دست
external rectus عضله مستقیم برون چشمی
epicardium قسمت خارجی عضله قلب
crimp پیچش وانقباض عضله درخواب
crimps پیچش وانقباض عضله درخواب
crimped پیچش وانقباض عضله درخواب
hamstring pull کشیدگی عضله پشت ران
charley horse [American] [colloquial] گرفتگی ساق پا [پزشکی]
contretemps بدشانسی گرفتگی حالت
charley horse [American] [colloquial] گرفتگی عضلات پا [پزشکی]
charleyhorse [American] [colloquial] گرفتگی عضلات پا [پزشکی]
cramp in the calf گرفتگی عضلات پا [پزشکی]
systremma [leg cramps] گرفتگی عضلات پا [پزشکی]
systremma [leg cramps] گرفتگی ساق پا [پزشکی]
cramp in the leg گرفتگی ساق پا [پزشکی]
cramp in the calf گرفتگی ساق پا [پزشکی]
charleyhorse [American] [colloquial] گرفتگی ساق پا [پزشکی]
vaginism گرفتگی عضلات مهبل
obstructions جلو گیری گرفتگی
aggradation فراسازی ماسه گرفتگی
cramp in the leg گرفتگی عضلات پا [پزشکی]
eclipse of the moon ماه گرفتگی انخساف
vaginismus گرفتگی عضلات مهبل
hoarseness گرفتگی صدا یا سینه
obstruction جلو گیری گرفتگی
opiumism خو گرفتگی بکشیدن افیون
myoglobin پروتئینی محتوی اهن قرمزدر عضله
isokinetic exercise تقویت عضله ها به کمک وسایل مقاومتی
levator عضله بالابر ماهیچهای که عضو را بالامیبرد
tones کشیدگی طبیعی عضله حال و هوا
masseter ماهیچه مخصوص جویدن عضله مضغ
d. muscle ماهیچه سه گوش شانه عضله دالی
tone کشیدگی طبیعی عضله حال و هوا
iodism خو گرفتگی زیاد در بکار بردن ید
clogging گرفتگی [سوراخ یا لوله و غیره ]
birthmarks علامت ماه گرفتگی بر بدن
birthmark علامت ماه گرفتگی بر بدن
iron boot کفش اهنی تمرینی برای تقویت عضله پا
isotonic exercise تقویت عضله ها به کمک وسایل مقاومتی محرک
fasciculus دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fascicule دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
stapedial وابسته به عضله واستخوان رکابی گوش میانی
fascicle دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
adenoid عظم لوزهء حلقی گرفتگی بینی
charley horse کشیدگی یا گرفتگی عضلانی ران سوارکار
scaliness پوشیدگی از پولک یا فلس جرم گرفتگی
foghorn شیپور اعلام خطرمه گرفتگی اژیر مه
foghorns شیپور اعلام خطرمه گرفتگی اژیر مه
cramps گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد
cramp گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد
fog dog روشنایی کم که درهنگام مه گرفتگی نزدیک افق دیده میشود
gluteus یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
blocking گرفتگی مسیر جریان در تونل باد ناشی از موجهای ضربهای
In the long run fatty food makes your arteries clog up. در دراز مدت مواد غذایی پر چربی باعث گرفتگی رگها می شوند .
myocarditis اماس ماهیچه قلب ورم عضله قلب
constrictor گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com