Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (4 milliseconds)
English	Persian
thermoelectric	گرما برقی
Other Matches
thermostat	:الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
thermostats	:الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
vacuumed	جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuuming	جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuums	جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuum	جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
oil gear	جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
power traverse	مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
isotherm	خط هم گرما
radiation of heat	گرما
cauma	گرما
heat	گرما
heats	گرما
radiators	گرما تاب
thermometers	گرما سنج
calorification	پیدایش گرما
thermoelasticity	گرما کشسانی
btu	واحدبریتانیایی گرما
thermal	مربوط به گرما
non conducting	عایق گرما
thermosphere	گرما کره
heat absorbing	جذب گرما
intensity of heat	شدت گرما
thermometer	گرما سنج
melted	از گرما سوختن
thermal agitation voltage	اثر گرما
radiator	گرما افکن
radiator	گرما تاب
cold is merely privative	گرما نیست
radiators	گرما افکن
temperatures	درجه گرما
adiabatic	عایق گرما
I am absolutely baked.	از گرما پختم
pyromagnetic	گرما- مغناطیس
thermo electricity	گرما برق
pyro electricity	گرما برق
incalescent	گرما گرای
thermosphere	گرما سپهر
incalescence	گرما جویی
heat radiation	تابش گرما
heat	گرما حرارت
heat transfer	انتقال گرما
temperature	درجه گرما
convection	انتقال گرما
thermal reservoir	منبع گرما
thermal unit	واحدسنجش گرما
heat flux	شار گرما
heat transmission	انتقال گرما
thermomagnetic	گرما مغناطیس
thermal flux	شار گرما
thermal effect	اثر گرما
heats	گرما حرارت
heat loss	تلف گرما
heat flow	جریان گرما
thermochemistry	گرما شیمی
hot cabinet	قفسه گرما
heat exchange	تبادل گرما
british thermal unit	واحد بریتانیایی گرما
heat-stroke	گرماگرفتگی غش در اثر گرما
cooling water thermometer	گرما سنج اب سرد
she cannot bear heat	طاقت گرما را ندارد
thermolytic	وابسته به تحلیل گرما
thermonuclear reaction	واکنش گرما- هستهای
calories	واحد سنجس گرما
calory	واحد سنجس گرما
chinical t.	گرما سنج طبی
thermotaxis	تحرک در اثر گرما
to resist heat	تاب گرما اوردن
to evolve heat	گرما بیرون دادن
temperature independent paranagnetism	پارامغناطیس گرما مستقل
thermotropism	حساسیت نسبت به گرما
thermotropic	علاقمند به گرما دماگرای
thermoelectric effect	اثر گرما- برق
thermoforming	شکل دادن با گرما
baking enamel	لعاب دادن با گرما
b.t.u.	واحد بریتانیایی گرما
heat stroke	گرماگرفتگی غش در اثر گرما
calorie	واحد سنجس گرما
therm	واحد گرما حمام
swelter	از گرما بیحال شدن
hot shorteness	شکنندگی حاصل از گرما
mechanical equivalent of heat	هم ارز مکانیکی گرما
heat flux density	چگالی شار گرما
heat transfer coefficient	ضریب انتقال گرما
warmth	تعادل گرما ملایمت
fehrenheit thermometer	گرما سنج فارنهایت
therms	حمام عمومی گرما
therms	واحد گرما حمام
therm	حمام عمومی گرما
sweltered	از گرما بیحال شدن
swelters	از گرما بیحال شدن
heat fast paint	رنگ مقاوم گرما
resistant to heat	مقاوم در برابر گرما
she cannot bear heat	تاب گرما رانمیاورد
radiator	بیرون دهنده گرما
diathermacy	خاصیت هدایت گرما
radiators	بیرون دهنده گرما
calories	واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
convectors	جسم انتقال دهنده گرما
convector	جسم انتقال دهنده گرما
heat radiates from the stove	گرما ازبخاری متشعشع میشود
conductibility of heat	قابلیت هدایت گرما گرمارسانی
heaters	بخاری دستگاه تولید گرما
stew	خیس عرق شدن [در گرما]
warm spot	اندامها و مراکزاحساس گرما در پوست
electricity	مین نور یا گرما یا نیرو
thermolytic	وابسته به تجزیه در اثر گرما
heater	بخاری دستگاه تولید گرما
thermographic	وابسته به گرما سنجی یادمانگاری
calorie	واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
variations of temperature	اختلافات گرما درجات مختلف گرماوسرما
registers	ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
register	ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
registering	ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
thermostat	تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
epicritic	تمیز دهنده گرما وسرما حساس بسرماوگرما
In the heat of the moment <idiom>	[در گرما گرم کار] [بحث ومجادله لفظی]
thermostats	تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
chromometer	ساعت دقیقی که گرما و سرمادر ان اثر نمیکند
thermostatics	اصول نظری یا فرضیه علمی درباره موازنه گرما
powered	برقی
powering	برقی
electricians mate	برقی
electric	برقی
before you know it	برقی
power	برقی
galvanic	برقی
powers	برقی
electrical	برقی
advection	جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
material theory of heat	پندار مادیت نسبت بگرما تصور اینکه گرما ماده است
electromagnet	اهنربای برقی
refrigerators	یخچال برقی
foud royant a	سکته برقی
electrise	برقی کردن
gymnotus	مارماهی برقی
electrochemical	برقی- شیمیایی
electrometallurgy	متالورژی برقی
electromotor	موتور برقی
electropathy	معالجه برقی
electrotherapeutics	درمان برقی
electrothermal printer	چاپگرحرارتی برقی
electrotype	قالب برقی
electrotype	چاپ برقی
eletro luminescence	لومینسانس برقی
frigidaire	یخچال برقی
moving stairway	پله برقی
trolley bus	اتوبوس برقی
vulcanization	جوش برقی
two unit system	دستگاه دو برقی
trolly	واگن برقی
single ignition	احتراق تک برقی
trolleybus	اتوبوس برقی
trolley car	اتوبوس برقی
triple ignition	احتراق سه برقی
three unit electrical system	دستگاه سه برقی
thermistor	رزیستور برقی
trolley buses	اتوبوس برقی
moving staircase	پله برقی
escalator	پله برقی
thermoelectric	دما برقی
moving staircase	پله برقی
non electric	غیر برقی
power blower	دمنده برقی
power turret	برجک برقی
vulcanizer	جوشکار برقی
electric brake	ترمز برقی
vacuum cleaners	جاروی برقی
vacuum cleaner	جاروی برقی
power broom	جاروی برقی
hot-plates	اجاق برقی
hot-plate	اجاق برقی
hot plate	اجاق برقی
patent leather	چرم برقی
refrigerator	یخچال برقی
hot seat	صندلی برقی
electric shocks	ضربه برقی
cable car	تراموای برقی
cable cars	تراموای برقی
chain saw	اره برقی
electric amalgam	ملغمه برقی
electric , drill	مته برقی
dual magneto	مگنت دو برقی
dual ignition	احتراق دو برقی
receiving apparatus	وسیله برقی
electroreceptive device	وسیله برقی
current consuming device	وسیله برقی
before you can say knife	برقی ناگهان
all electric	تماما"برقی
chain saws	اره برقی
electric shock	ضربه برقی
electrification	برقی کردن
escalator	پله برقی
power	توان برقی
appliances	وسیله برقی
appliance	وسیله برقی
powers	دستگاه برقی
powers	توان برقی
powering	دستگاه برقی
powering	توان برقی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com