Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 67 (5 milliseconds)
English	Persian
stew	گرمی داغی
stewed	گرمی داغی
stewing	گرمی داغی
stews	گرمی داغی
Other Matches
torridness	داغی
torridity	داغی
hotness	داغی
cicatricial	داغی داغدار
nonrecoverable item	اقلام مصرف شدنی و بدون داغی
glows	گرمی
glowed	گرمی
warmly	به گرمی
ardor	گرمی
cordiality	گرمی
mugginess	گرمی
hotness	گرمی
fieriness	گرمی
fervor	گرمی
fervency	گرمی
glow	گرمی
ardour	گرمی
heat	گرمی
ruts	گرمی
rut	گرمی
reliance	دل گرمی
heats	گرمی
fervour	گرمی
zing	گرمی
warmth	گرمی
tepidity	نیم گرمی
tepefaction	نیم گرمی
gramme equivalent	هم ارز گرمی
gram equivalent	هم ارز گرمی
mettle	گرمی غیرت
i rest upon your promise	پشت گرمی
fervidness	گرمی زیاد
fervidity	گرمی زیاد
zeal	گرمی تعصب
prickly heat	گرمی دانه
ebullience	گرمی و نشاط
trust	اطمینان پشت گرمی
trust	پشت گرمی داشتن به
trusts	اطمینان پشت گرمی
trusted	اطمینان پشت گرمی
trusted	پشت گرمی داشتن به
She has a delightfully mellow voice .	صدای گرمی دارد
with open arms <idiom>	با گرمی استفاده کردن
Chess is my pastim (hobby).	سر گرمی من شطرنج است
pyrogenous	گرمازا گرمی بخش
pyrogenic	گرمازا گرمی بخش
trusts	پشت گرمی داشتن به
gram atomic weight	وزن گرمی اتم
gram equivalent weight	وزن گرمی هم ارز
eruption of rash	درامدن گرمی دانه
lean	خم شدن پشت گرمی داشتن
leans	خم شدن پشت گرمی داشتن
calefacient	داروی گرم کننده گرمی ده
leaned	خم شدن پشت گرمی داشتن
He has a delightful touch on the guitar .	گیتار را با پنجه گرمی می نوازد
He is a warn blooded person.	آدم خون گرمی است
warm up	دست گرمی بازی کردن
milliequvalent weight	وزن هم ارز میلی گرمی
horse trade	بازار گرمی وچانه زنی درمعاملات
sales talk	مذاکره وبازار گرمی برای فروش
ISP	شرکتی که حاوی یکی از اتصالات داغی است که اتصالات اینترنت و فروش را ممکن می سازد تا کاربران خصوصی از طریق آن به اینترنت دستیابی داشته باشند
cambric tea	نوشابه گرمی از اب و شیر وشکر و اغلب چای
To be a good conversationalist .	دهان گرمی داشتن ( خوش صحبت بودن )

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com