English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English Persian
brace گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
braced گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
Other Matches
beef up افزایش استحکام اجزاء ساختمانی با طراحی مجدد یااصلاح مواد انها
fog curing room اطاق نمداری که نمونههای بتن ازمایشی را در ان نگهداری میکنند
hot money منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
monocoque ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد
modem دستگاه مدولاسیون وبازخوانی اطلاعات کامپیوتری یا مخابره انها به جاهای دیگر
conservancy نگهداری جنگلهاوشیلات ومنابع طبیعی دیگر
compound compression فشار مرکب حالت فشاری که دران لنگرپیچشی صفربوده وتمام تنشهای عمودی فشاری میباشند
canton [پایه یا دیگر پیش آمدگیها در ساختمان]
cannibalised استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
penetrometer وسیلهای برای اندازه گیری قدرت نفود اشعه ایکس واشعههای نافد دیگر توسط مقایسه عبور و نفوذ انها درموارد مختلف
notobranchiate در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
offsets برامدگی یا فرورفتگی هائی که برای دربرگرفتن قسمتهای دیگر ساختمان پیش بینی میشود
bit map ارایهای از بیت ها که وضعیت خاموش یا روشن بودن انها در ارتباط با ارایهای از چیزهای دیگر است نقشه بیت
computed air release point نقطه پرتاب اولین چترباز یابار از هواپیما
over freight بار بیش از اندازه هوایی یابار ارسالی زیاد از حد
limit state حالت خاص یک ساختمان که دیگر وفیفه خودرا انجام نمیدهد و یا شرایطی که برای ان طرح شده است جایز نمیباشد
building system اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
too much of a good thing غیر قابل تحمل تحمل ناپذیر
corrective maintenance نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
outline assembly drawing نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
maintenance تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
angle-post [تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
building material dealer فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
gigantic building ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
dependency [قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی]
building enterprise مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
coach-house ساختمان خدمه [در کنار ساختمان اصلی]
civil engineering contractor مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
components اجزاء
ingredients اجزاء
ingredient اجزاء
component اجزاء
enterprise network شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
shuttering اجزاء قالببندی
mechanism اجزاء مکانیکی
mechanisms اجزاء مکانیکی
electronic components اجزاء الکترونیکی
part list فهرست اجزاء
parts list لیست اجزاء
idle component اجزاء کور
composition نسبت اجزاء سازنده
mechanism اجزاء متشکله چیزی
mechanisms اجزاء متشکله چیزی
soil separates اجزاء بافت خاک
compositions نسبت اجزاء سازنده
features of project اجزاء اصلی یک طرح
parts programmer برنامه نویس اجزاء
constructional feature ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان
rotonda ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotundas ساختمان مدور ساختمان گنبددار
foundation soil شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
block structure ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
rotunda ساختمان مدور ساختمان گنبددار
double shell constraction ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
overbuild زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
lunulate دارای اجزاء هلالی شکل
anti drag wire اجزاء بست کاری ساختمانی
base shear نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
parses اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
piecemeal به اجزاء ریز تقسیم کردن خردخرد
configuration ترتیب فضایی کلی اجزاء اصلی
parse اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
configurations ترتیب فضایی کلی اجزاء اصلی
parsed اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
chips قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
integration یکی کردن و بهم پیوستن پیوستگی اجزاء
steric وابسته بطرز استقرار اجزاء اتم در فضا
komi فشاری
compressive فشاری
contrast اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
take to pieces پیاده کردن اجزاء ماشین یاکارخانه و مانند اینها
contrasts اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
design load حداکثر بار یا نیرویی که اجزاء سازهای توانایی ان را دارند
contrasted اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
decouple جدا کردن یا قطع ارتباط بین اجزاء یک سیستم
particularism اعطا استقلال سیاسی به کشورها و اجزاء متشکله یک امپراطوری
contrasting اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
thumb دگمه فشاری
push button کلید فشاری
pressboard تخته فشاری
push button دکمه فشاری
push key تکمه فشاری
press key تکمه فشاری
pression pipe لوله فشاری
pressure butt welding جوشکاری لب به لب فشاری
push shot ضربه فشاری
pressure welding جوش فشاری
pressure welding جوشکاری فشاری
pressure sweeping روبیدن فشاری
thumbs دگمه فشاری
thumbing دگمه فشاری
pressure device ماسوره فشاری
pressure fraction کسر فشاری
compression stress تنش فشاری
thumbed دگمه فشاری
compression molding قالبگیری فشاری
compression flange سپر فشاری
compression flange عضو فشاری
constrictor knot گره فشاری
filter press صافی فشاری
compression strength تاب فشاری
force pump تلمبه فشاری
push button switch تکمه فشاری
compressive stress خستگی فشاری
compression wave موج فشاری
compressive load application بار فشاری
compression strength استحکام فشاری
compressive stress تنش فشاری
compression strength توان فشاری
compression strength مقاومت فشاری
compression spring فنر فشاری
force feed oiler روغندان فشاری
snap fastener دکمه فشاری
push ضربه فشاری
pushed ضربه فشاری
head pressure ارتفاع فشاری
achi komi دفاع فشاری
pushes ضربه فشاری
head ارتفاع فشاری
hard board تخته فشاری
duplex pressure proportioner مخلوط کن دو فشاری
thrust bolt پیچ فشاری
die cast ریختن فشاری
compressive yield point حدجهمندگی فشاری
data compaction داده فشاری
filterpress پالونه فشاری
allowances اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
allowance اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
mae west جلیقه نجات فشاری
net push ضربه فشاری از لب تور
compression riveter دستگاه پرچ فشاری
firing pressure device ماسوره فشاری مین
fumikumi لگد فشاری به پایین
centralized oil shot system روغنکاری متمرکز فشاری
compressive yield point نقطه لهیدگی فشاری
press cutting برش دهنده فشاری
compression test specimen نمونه ازمون فشاری
pressure lubrication دستگاه روغنکاری فشاری
cold pressure welding جوشکاری فشاری سرد
pressure device عامل فشاری مین
thrust hardness درجه سختی فشاری
barometric altimeter ارتفاع سنج فشاری
pressure weld جوش دادن فشاری
resistance pressure welding جوشکاری فشاری مقاومتی
compression molding ریخته گری فشاری
pressure weldable قابل جوشکاری فشاری
compression specimen نمونه ازمایش فشاری
brass pressure casting برنج ریختگی فشاری
standard size whole brick اجر فشاری معمولی
press casting ریخته گری فشاری
cold pressed forging اهنگری فشاری سرد
compensator ابزاری برای اندازه گیری اختلاف فار بین اجزاء یک نورپلاریزه
betting shop جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
lamplighter با ان چراغ را روشن میکنند
drag in <idiom> پا فشاری روی موضوع دیگری
thermit pressure welding روش جوشکاری فشاری حرارتی
thermit pressure welding روش جوشکاری فشاری الومینوترمیتی
molten metal pressure welding روش جوشکاری ذوبی-فشاری
superincumbent دارای فشار زیاد فشاری
pieze واحد فشاری در سیستم غیرمتریک
alumino thermit pressure welding جوشکاری فشاری الومینو-ترمیتی
pitometer log سرعت سنج فشاری پیتومتری
tobi komi ضربه فشاری پا در حال پرش
pressure casting قطعه ریخته گری فشاری
pressure die casting ریخته گری حدیدهای فشاری
press cast process فرایند ریخته گری فشاری
trampolines توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
trampoline توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
drainpipe لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
drainpipes لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
airbed تشکی که آنرا با باد پر میکنند
bisk ماهی وغیره درست میکنند
aeroscope اسبابی که غباروذرات هواراجمع میکنند
barbette سنگری که از انجاتوپها رااتش میکنند
Havana سیگاربرگی که درهاوانایاcuba درست میکنند
pressure die casting machine دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
bend خمش فشاری انحنای لوله زانویی
pressure die casting process فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
blended شکل ایرودینامیکی که در ان اجزاء اصلی بدون هیچ خط یاحد و مرز مشخصی به یکدیگرمتصل میشوند
gestalt معین بطوریکه اجزاء ان خواص مختصه خودراازطرح و یاشکلی که از این ترکیب بدست اید
conversion وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
bedbugs ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
they overtax our strength بما تکلیف میکنند که زیادنیروی خودرابکاراندازیم
gilded youth جوانان دولتمندکه بسبک روززندگی میکنند
collarette یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست میکنند
kick about فوتبالی که بدون قانون بازی میکنند
Plants store up the sun's energy. گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com