Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
drill sergeant
گروهبان مسئول صف جمع درجه دار مسئول تمرین حرکات نظامی
Other Matches
clean up party
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
action agent
مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
combat cargo officer
افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
facing
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facings
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
manoeuvring
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
liable
مسئول
warden
مسئول
responsible
مسئول
frankpledge
مسئول
accountable
مسئول
responsive
مسئول
responsible
<adj.>
مسئول
in charge
<adj.>
مسئول
answerable
مسئول
purchasing officer
مسئول خرید
furnace attendant
مسئول کوره
data administrator
مسئول داده ها
officer on duty
افسر مسئول
liable for damages
مسئول خسارات
furnace man
مسئول کوره
wagon master
مسئول واگن
undertaking
جواب گو مسئول
supplies officer
مسئول مواد
lineman's plier
انبردست مسئول خط
to hold responsible
مسئول کردن
helmsman
مسئول سکان
authoring system
سیستم مسئول
helmsmen
مسئول سکان
accountable
مسئول حساب
cupola tender
مسئول کوره
officer in charge
افسر مسئول
in charge
<idiom>
مسئول بودن
issue commissary
مسئول توزیع
custodians
مسئول مرموزات
undertakers
جواب گو مسئول
That's not my province.
من مسئول آن نیستم.
undertaker
جواب گو مسئول
custodian
مسئول سرپرست
to hold responsible
مسئول قراردادن
custodian
مسئول مرموزات
cryptographer
مسئول رمز
custodians
مسئول سرپرست
account
مسئول بودن
Not my department.
<idiom>
من مسئول نیستم.
irresponsible
غیر مسئول نامعتبر
tallyman
مسئول کنترل محموله
captain of the top
مسئول گروه کار
demolition firing party
گروه مسئول تخریب
corespondent
مسئول جواب گویی
courier transfer officer
افسر مسئول پیک
have a hand in
<idiom>
مسئول کاری شدن
be to blame
<idiom>
مسئول کارزشت بودن
cryptoguard
مسئول حفافت رمز
officer in charge
افسر مسئول اجرا
data base administrator
مسئول پایگاه داده ها
operations detachment
قسمت مسئول عملیات
demolition firing party
گروه مسئول انفجارخرج
irresponsibly
بطور غیر مسئول
shipment sponsor
مسئول ارسال کالاها
anchor detail
نفرات مسئول لنگر
ambulanceman
راننده یا مسئول آمبولانس
aircraft guide
مسئول هدایت هواپیما درفرودگاه
harbour master
مسئول بندر متصدی لنگرگاه
shipment unit
یکان مسئول ارسال کالاها
blast furnaceman
مسئول یا متصدی کوره بلند
company secretary
مسئول مالی و حقوقی شرکت
establishing authority
مقام مسئول نیروهای اب خاکی
every man is a for his action
هرکس مسئول کردارخویش است
communication security custodian
مسئول وسایل تامین مخابراتی
tipstaff
مامور مسئول زندانیان دردادگاه
finger in the pie
<idiom>
دست داشتن ،مسئول بودن
detail officer
افسر مسئول گروه بیگاری
range officer
افسر مسئول میدان تیر
brakeman
مسئول ترمز در تیم لوژسواری
make one's bed and lie in it
<idiom>
مسئول انجام کاری بودن
self service
بدون مسئول توزیع سلف سرویس
proponent
مقام مسئول اموال یا اجرای کار
ship's serviceman
مسئول کارهای دفتری وخدماتی ناو
mensch
[انسان آراسته، بالغ، درستکار و مسئول]
vouch
ضمانت کردن مسئول واقع شدن
officiant
کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
coordinated procurement assigness
شعبه مسئول خرید کلی اماد
courier transfer officer
افسر مسئول قسمت پیک ارتشی
burdened
مسئول پرهیز از تصادم با کشتی دیگر
to blame somebody for something
کسی را مسئول کارناقص
[اشتباه ]
کردن
flight sister
افسر مسئول بهداشت و تغذیه هواپیما
proponents
مقام مسئول اموال یا اجرای کار
self-service
بدون مسئول توزیع سلف سرویس
interceptor controller
افسر مسئول پست استراق سمع
beach unit
یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
eaves droper
مسئول بگوش ایستادن استراق سمع کننده
section crew
دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
treasurer
مسئول امور مالی شرکت خزانه دار
treasurers
مسئول امور مالی شرکت خزانه دار
air defense artillery controller
مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
general delivery
بخشی از ادارهی پست که مسئول اینگونهمراسلات است
section gang
دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
beach organization
یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
test examiner
مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
accountably
بطور مسئول چنانکه بتوان توضیح داد
combatdrill
تمرین حرکات و ارایشهای رزمی
dock receipt
رسیدی که مسئول لنگرگاه پس ازدریافت کالا صادر میکند
cryptocustodian
مسئول نگهداری یا کار کردن یا انهدام وسایل رمز
fcc
CommunicationCommision Federalسازمان امریکایی مسئول منظم کردن ارتباطات
caveat emptor
یعنی خریدارخود مسئول بازرسی کالائی که می خرد میباشد
guardship
ناو یا کشتی نگهبان یا مسئول گشت زنی دریایی
Would you call the head waiter, please?
لطفا ممکن است مسئول سرپیشخدمت را صدا کنید؟
security specialist
فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
boatswain
افسری که مسئول افراشتن بادبان ولنگر طنابهای کشتی است
boatswains
افسری که مسئول افراشتن بادبان ولنگر طنابهای کشتی است
communication security custodian
مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
caveat venditor
یعنی فروشنده مسئول معایب کالای فروخته شده میباشد
guinea pigs
کشتی مسئول بررسی مصون بودن منطقه حرکت ناو گروه
guinea pig
کشتی مسئول بررسی مصون بودن منطقه حرکت ناو گروه
position of attention
حرکات و احترامات نظامی
custodians
فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
custodian
فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
maneuver
تمرین نظامی
drilling
تمرین نظامی
necessity
درCL به حالاتی اطلاق میشودکه عامل عمل به علت عدم ازادی اراده مسئول اعمال خود نیست
drilling
تمرین نظامی کردن
internal telecommunications unions
یک دفتر نمایندگی با 156عضو متخصص از ملل متحدکه مسئول هم اهنگی بین المللی مسائل مربوط به ارتباطات دوربرد میباشد
drillmaster
فرمانده تمرین نظامی سردسته
degree of difficulty
درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
embarkation officer
افسر مسئول بارگیری یا سوارشدن افسر نافر سوار شدن ستون
surrogates
نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
surrogate
نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
claims officer
افسر رسیدگی به شکایات افسر مسئول تنظیم ادعانامه ها
disclaimer
عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
disclaimers
عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
support command
فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
unaccountably
غیر مسئول غیر قابل توصیف
unaccountable
غیر مسئول غیر قابل توصیف
terrain exercise
تمرین یک وضعیت نظامی فقط از نظر بررسی وضع زمین
mess sergeant
گروهبان اشپزخانه گروهبان غذا
chevron
پایه درجه نظامی
chevrons
پایه درجه نظامی
stripes
درجه نظامی پاگون
stripe
درجه نظامی پاگون
range section
قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
chevron
درجه نظامی روی بازو
insignia
درجه یا علامت صنفی نظامی
chevrons
درجه نظامی روی بازو
custodial guard
گروه محافظین ندامتگاه نگهبان ندامتگاه مسئول ندامتگاه
suspend
تعلیق درجه یاتعلیق مزایای نظامی
suspends
تعلیق درجه یاتعلیق مزایای نظامی
suspending
تعلیق درجه یاتعلیق مزایای نظامی
tactical air controler
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
releasing officer
افسر مسئول ترخیص کالاها افسر ترخیص کننده پرسنل
demolition guard
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
implied trust
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
without recourse
عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
aeromedical unit
یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
dry sum
تمرین مشق پای قبضه تمرین بدون تیراندازی
militarism
روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
judge advocate
دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
terminal command
فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
sergeant
گروهبان
sarge
گروهبان
gunnery sergeant
گروهبان دو
sergeants
گروهبان
serjeant
گروهبان
terminals
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminal
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
rank and file
صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
Sgt
مخفف گروهبان
platoon sergeant
گروهبان دسته
platoon sergeant
گروهبان دوم
sergeant of the guard
گروهبان پاسدار
sergeant of the guard
گروهبان نگهبان
supply sergeant
گروهبان اماد
sergeant first class
گروهبان دوم
first sergeant
گروهبان یکم
sergeant majors
گروهبان یکم
top sergeant
گروهبان یکم
staff sergeant
گروهبان دوم
farrier
گروهبان اصطبل
sergeant major
گروهبان یکم
farriers
گروهبان اصطبل
relief commander
گروهبان پاسدار یا پاسبخش
emergency drill
تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
phantom order
قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military government
حکومت نظامی فرمانداری نظامی
military channel
چانل نظامی مجرای نظامی
beam attack
تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
shoulder patch
درجه روی بازوی درجه داران
elevation indicator
صفحه مدرج درجه طبلک درجه
army terminals
باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
military impedimenta
شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
sighting bar
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third-class
درجه سوم بلیط درجه 3
third class
درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation
درجه ارتفاع درجه بلندی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com