Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English
Persian
transformer connecting group
گروه اتصال ترانسفورماتور
Other Matches
power transformer
ترانسفورماتور شبکه ترانسفورماتور قدرت
coupling transformer
ترانسفورماتور تزویج ترانسفورماتور پیوست
insulated instrument transformer
ترانسفورماتور عایق کننده ترانسفورماتور اندازه گیری عایق شده
packs
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
departmental LAN
شبکه محلی کوچک برای اتصال گروه افرادی که در سازمان یا اداره یکسان کار می کنند و اجازه میدهد به کاربران تا از فایلها
male connector
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
beach group
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups
گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
layers
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layer
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patches
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
PPP
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fiber
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fibres
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contacts
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
transducer
ورارسان ترانسفورماتور
transformer kiosk
کیوسک ترانسفورماتور
transformer oil
روعن ترانسفورماتور
transformer equation
معادله ترانسفورماتور
transformer efficiency
راندمان ترانسفورماتور
transformer capacity
فرفیت ترانسفورماتور
transformer coupling
پیوست ترانسفورماتور
filament transformer
ترانسفورماتور فیلامان
transformer core
هسته ترانسفورماتور
single phase transformer
ترانسفورماتور یک فاز
transformer cell
سلول ترانسفورماتور
transformer column
ساق ترانسفورماتور
mains trensformer
ترانسفورماتور شبکه
three phase transformer
ترانسفورماتور سه فاز
transformer switch
کلید ترانسفورماتور
transformer terminal
ترمینال ترانسفورماتور
input transformer
ترانسفورماتور اولیه
transformer station
پست ترانسفورماتور
oil filled transformer
ترانسفورماتور روغنی
transformers
مبدل ترانسفورماتور
auto transformer
اتو- ترانسفورماتور
boostes transformer
ترانسفورماتور کمکی
feedback transformer
ترانسفورماتور فیدبک
current transformer
ترانسفورماتور جریان
voltage transformer
ترانسفورماتور ولتاژ
high power transformer
ترانسفورماتور قدرت
converter station
پست ترانسفورماتور
spilt core type transformer
ترانسفورماتور انبری
yoke
هسته ترانسفورماتور
transformer
مبدل ترانسفورماتور
transformer yoke
یوغ ترانسفورماتور
transformer voltage
ولتاژ ترانسفورماتور
civil reserve air fleet
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing
یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
light transformer
ترانسفورماتور برای مقاصدروشنایی
instrument autotransformer
ترانسفورماتور اندازه گیری
intermediate transformer
مبدل یا ترانسفورماتور میانی
transformer winding
سیم پیچی ترانسفورماتور
multiphase transformer
ترانسفورماتور چند فازه
low voltage regulating transformer
ترانسفورماتور تنظیم فشارضعیف
bell transformer
ترانسفورماتور زنگ اخبار
low frequency transformer
ترانسفورماتور فرکانس پایین
transformer
تغییر دهنده ترانسفورماتور
bushing current transformer
ترانسفورماتور جریان میانگذر
transformers
تغییر دهنده ترانسفورماتور
measuring transformer
ترانسفورماتور اندازه گیری
transformer cooling system
سیستم سردکنندگی ترانسفورماتور
instrument transformer
ترانسفورماتور اندازه گیری
main coupling transformer
ترانسفورماتور پیوست شبکه
air core transformer
ترانسفورماتور با هسته هوایی
transformer coil
سیم پیچ ترانسفورماتور
low voltage transformer
ترانسفورماتور فشار ضعیف
clean up party
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
linkage
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
drawbar
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
linkages
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivels
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
measuring transformer meter
کنتور با ترانسفورماتور اندازه گیری
step down
کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
welding transformer
ترانسفورماتور جوشکاری ترانس جوش
task forces
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
RJ connector
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
ramps
سینه کش اتصال فراز اتصال
ramp
سینه کش اتصال فراز اتصال
lead
قطب اتصال سیم اتصال
slip road
سینه کش اتصال فراز اتصال
terminals
محل اتصال پیچ اتصال
cascade connection
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
leads
قطب اتصال سیم اتصال
terminal
محل اتصال پیچ اتصال
kaldor criterion
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
amphibious task group
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
stables
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes
گروه بیشمار گروه
horde
گروه بیشمار گروه
T connector
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
battery of tests
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
interface
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
step down transformer
ترانسفورماتور کاهنده کاهنده ولتاژ
crowd
گروه
clique
گروه
crowds
گروه
squads
گروه
ring
گروه
company
گروه
ensign
گروه
multitude
گروه
squad
گروه
ensigns
گروه
bevy
گروه
t group
گروه T
hosting
گروه
companies
گروه
concourses
گروه
concourse
گروه
multitudes
گروه
group
گروه
sets
گروه
setting up
گروه
trooping
گروه
groups
گروه
trooped
گروه
troop
گروه
many
گروه
g , series
گروه ژ
congregation
گروه
attack group
گروه تک
herd
گروه
herded
گروه
cohort
گروه
herding
گروه
cohorts
گروه
congregations
گروه
corps
گروه
set
گروه
batches
گروه
special interest group
گروه
batch
گروه
herds
گروه
covey
گروه
school
گروه
cluster
گروه
cluster bomb
گروه
schools
گروه
cluster bombs
گروه
flocking
گروه
teams
گروه
masses
گروه
massing
گروه
team
گروه
clusters
گروه
host
گروه
flocked
گروه
flocks
گروه
throng
گروه
thronged
گروه
thronging
گروه
throngs
گروه
fries
گروه
fry
گروه
frying
گروه
flock
گروه
hosted
گروه
bunching
گروه
bunches
گروه
bunched
گروه
hosts
گروه
bunch
گروه
platoon
گروه
gangs
گروه
assembly
گروه
parcels
گروه
gang
گروه
swarmed
گروه
lot
گروه
shoals
گروه
shoal
گروه
platoons
گروه
parcel
گروه
party
گروه
mass
گروه
folks
گروه
folk
گروه
cliques
گروه
swarm
گروه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com