English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
alkyl group گروه الکیل
Other Matches
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
alkylamine الکیل امین
alkylation الکیل دارشدن
alkylborance الکیل بوران
dealkylation الکیل زدایی
alkylation الکیل دار کردن
alkylation agent عامل الکیل دار کننده
friedel crafts alkylation الکیل دار کردن فریدل-کرافتس
acid alkylation الکیل دار کردن در محیط اسیدی
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes گروه بیشمار گروه
horde گروه بیشمار گروه
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
assembly گروه
gangs گروه
batch گروه
cohorts گروه
cliques گروه
clique گروه
ensigns گروه
ensign گروه
cohort گروه
batches گروه
gang گروه
group گروه
trooping گروه
groups گروه
troop گروه
trooped گروه
parcel گروه
parcels گروه
throng گروه
frying گروه
hosts گروه
hosting گروه
hosted گروه
host گروه
clusters گروه
platoon گروه
platoons گروه
fry گروه
flocks گروه
flocking گروه
flocked گروه
flock گروه
thronged گروه
thronging گروه
throngs گروه
fries گروه
cluster bombs گروه
cluster bomb گروه
masses گروه
mass گروه
folks گروه
folk گروه
shoals گروه
shoal گروه
massing گروه
cluster گروه
teams گروه
team گروه
covey گروه
party گروه
congregations گروه
lot گروه
bevy گروه
squads گروه
companies گروه
company گروه
crowd گروه
crowds گروه
corps گروه
squad گروه
attack group گروه تک
congregation گروه
set گروه
many گروه
herd گروه
herded گروه
herding گروه
herds گروه
multitudes گروه
multitude گروه
school گروه
ring گروه
schools گروه
concourses گروه
concourse گروه
sets گروه
setting up گروه
bunch گروه
special interest group گروه
bunching گروه
swarmed گروه
swarms گروه
bunches گروه
swarm گروه
g , series گروه ژ
t group گروه T
bunched گروه
disk pack گروه بسته
budget comittee گروه بودجه
abelian group گروه ابلی
bridging group گروه پل شده
bridged group گروه پل شده
bit stream گروه بیتی
acid group گروه اسیدی
boatswain's party گروه ملوان
duty hands گروه نگهبانان
dyad گروه دو عضوی
encounter group گروه رویارویی
subgroup زیر گروه
subgroups خرده گروه
subgroups زیر گروه
chevroner فرمانده گروه
center گروه مرکزی
carbonyl group گروه کربونیل
experimental group گروه ازمایشی
end group گروه انتهایی
captain of the forecastle سر گروه لنگر
class of suplies گروه کالاها
camp color party گروه پرچم
cable party گروه لنگر
closed group گروه بسته
acid group گروه اسید
acidic group گروه اسید
devitry گروه دیوان
battle group گروه نبرد
device cluster گروه دستگاه
battery of wells گروه چاهها
criterion group گروه ملاک
coordinated group گروه کوئوردینانسی
outfit همسفر گروه
army group گروه ارتش
artillery group گروه توپخانه
commonwealth of letters گروه نویسندگاه
attack group گروه تک به ساحل
contact party گروه تماس
diaconate گروه شماسان
diad گروه دو عضوی
billeting party گروه یورتچی
advance party گروه پیشرو
advance point گروه نوک
air group گروه هوایی
alkyl group گروه الکیلی
coacting group گروه همکار
control group گروه گواه
amino group گروه امینی
command group گروه فرماندهی
acidic group گروه اسیدی
biotype زیست گروه
armor group گروه زرهی
billeting party گروه پیشرو
commutative group گروه جابجاپذیر
sociometric technique فن گروه سنجی
workgroup گروه کاری
anchor man رئیس گروه
anchor men رئیس گروه
anchormen رئیس گروه
death squad گروه کشتار
death squads گروه کشتار
flying squad گروه ضربت
flying squad گروه تندواکنش
flying squad گروه تندکنش
flying squads گروه ضربت
flying squads گروه تندواکنش
user group گروه کاربران
trigon گروه سه صورتی
thiocarbonyl group گروه تیوکربونیل
sociometry گروه سنجی
spear head گروه جلودار
special party گروه ویژه
standardization group گروه معیاریابی
storm trooper گروه توفان
substituent گروه استخلافی
substituent group گروه استخلافی
sugroup خرده گروه
supergroup فوق گروه
supply party گروه تدارکات
symmetry group گروه تقارن
flying squads گروه تندکنش
paratroops گروه چترباز
choir گروه خوانندگان
GEAM گروه معماری
quire گروه کر [موسیقی]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com