English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
acorns گروه امادجلو
Other Matches
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
kaldor criterion ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde گروه بیشمار گروه
hordes گروه بیشمار گروه
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
trooped گروه
trooping گروه
parcels گروه
batch گروه
batches گروه
gang گروه
ensign گروه
cohorts گروه
cohort گروه
gangs گروه
ensigns گروه
parcel گروه
group گروه
groups گروه
troop گروه
attack group گروه تک
assembly گروه
flocked گروه
hosts گروه
frying گروه
hosted گروه
host گروه
clusters گروه
cluster bombs گروه
fry گروه
fries گروه
throngs گروه
flocking گروه
g , series گروه ژ
flocks گروه
throng گروه
thronged گروه
thronging گروه
platoons گروه
platoon گروه
cluster bomb گروه
mass گروه
folks گروه
folk گروه
shoal گروه
flock گروه
covey گروه
cliques گروه
masses گروه
cluster گروه
teams گروه
team گروه
massing گروه
clique گروه
herds گروه
herding گروه
bevy گروه
schools گروه
herded گروه
school گروه
swarms گروه
set گروه
sets گروه
setting up گروه
t group گروه T
corps گروه
crowds گروه
crowd گروه
congregation گروه
shoals گروه
congregations گروه
squads گروه
lot گروه
squad گروه
companies گروه
many گروه
company گروه
herd گروه
concourse گروه
bunches گروه
bunched گروه
bunch گروه
multitude گروه
hosting گروه
multitudes گروه
ring گروه
bunching گروه
concourses گروه
swarmed گروه
swarm گروه
special interest group گروه
party گروه
division گروه وزنی
divisions گروه وزنی
acidic group گروه اسیدی
criterion group گروه ملاک
advance point گروه نوک
advance party گروه پیشرو
acidic group گروه اسید
acid group گروه اسیدی
subgroups زیر گروه
subgroups خرده گروه
class of suplies گروه کالاها
encounter group گروه رویارویی
end group گروه انتهایی
abelian group گروه ابلی
subgroup زیر گروه
subgroup خرده گروه
air group گروه هوایی
alkyl group گروه الکیل
alkyl group گروه الکیلی
command group گروه فرماندهی
cable party گروه لنگر
basic unit assembly group گروه ساختمانی
battery of wells گروه چاهها
battle group گروه نبرد
coacting group گروه همکار
billeting party گروه یورتچی
billeting party گروه پیشرو
biotype زیست گروه
bit stream گروه بیتی
boatswain's party گروه ملوان
bridged group گروه پل شده
bridging group گروه پل شده
chevroner فرمانده گروه
budget comittee گروه بودجه
carbonyl group گروه کربونیل
captain of the forecastle سر گروه لنگر
attack group گروه تک به ساحل
center گروه مرکزی
closed group گروه بسته
dyad گروه دو عضوی
duty hands گروه نگهبانان
disk pack گروه بسته
diad گروه دو عضوی
diaconate گروه شماسان
devitry گروه دیوان
device cluster گروه دستگاه
amino group گروه امینی
commonwealth of letters گروه نویسندگاه
acid group گروه اسید
armor group گروه زرهی
coordinated group گروه کوئوردینانسی
control group گروه گواه
contact party گروه تماس
commutative group گروه جابجاپذیر
army group گروه ارتش
artillery group گروه توپخانه
camp color party گروه پرچم
side group گروه جانبی
trigon گروه سه صورتی
user group گروه کاربران
workgroup گروه کاری
anchor man رئیس گروه
anchor men رئیس گروه
anchormen رئیس گروه
death squad گروه کشتار
death squads گروه کشتار
flying squad گروه ضربت
flying squad گروه تندواکنش
flying squad گروه تندکنش
thiocarbonyl group گروه تیوکربونیل
symmetry group گروه تقارن
supply party گروه تدارکات
side party گروه رنگ زن
sociometric technique فن گروه سنجی
sociometry گروه سنجی
spear head گروه جلودار
special party گروه ویژه
standardization group گروه معیاریابی
storm trooper گروه توفان
substituent گروه استخلافی
substituent group گروه استخلافی
sugroup خرده گروه
supergroup فوق گروه
flying squads گروه ضربت
flying squads گروه تندواکنش
quire گروه کر [موسیقی]
choir گروه خوانندگان
GEAM گروه معماری
crisis team گروه ضد بحران
work team گروه کار
flying squads گروه تندکنش
search parties گروه پیگرد
search party گروه پیگرد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com