English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
shock troops گروه تهاجمی
Other Matches
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
attacking [style of play, player] <adj.> تهاجمی
aggressive تهاجمی
incursive تهاجمی
offensive <adj.> تهاجمی
dash کشتی تهاجمی
power struggle نقشه تهاجمی
skates بازی تهاجمی
skated بازی تهاجمی
skate بازی تهاجمی
furor خشم تهاجمی
dashes کشتی تهاجمی
dashed کشتی تهاجمی
hard advertising تبلیغات تهاجمی
offensive block دفاع تهاجمی
power play نقشه تهاجمی
offensive weapon سلاح تهاجمی
offensive league اتحادیه تهاجمی
play marking حرکات تهاجمی
offensive war جنگ تهاجمی
offensive alliance پیمان تهاجمی
offensive اهانت امیز تهاجمی
offensive movement حرکت تهاجمی شمشیرباز
offensives اهانت امیز تهاجمی
simple wing طرح تهاجمی با خط نامتعادل
slot formation نوعی طرح تهاجمی
slot t نوعی طرح تهاجمی
scrappy بازی تهاجمی سریع
scrappiest بازی تهاجمی سریع
scrappier بازی تهاجمی سریع
attack aircraft carrier ناو هواپیمابر تهاجمی
look-in روش پاس تهاجمی
attack cargo ship ناو باربری تهاجمی
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
flying wedge نوعی مانور تهاجمی قدیمی
offensives تهاجم تهاجمی حمله عمومی
offensive تهاجم تهاجمی حمله عمومی
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
progressive attack پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
end run بازی تهاجمی با دور زدن دفاع
split t نوعی طرح تهاجمی شبیه به جبهه تی
leg theory روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
statue of liberty play بازی تهاجمی از بازیگر گوش که با بلندکردن دست خودحریف را گول می زند
slants بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slanted بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slant بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
strong side سمتی از زمین که در لحظه معین توپ انجاست سمت جبهه تهاجمی
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde گروه بیشمار گروه
hordes گروه بیشمار گروه
quick opener بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
innocent passage مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
triple option بازی تهاجمی با3 اختیار دادن توپ به مدافع پرتاب بازیگرمیانی حفظ توپ و دویدن باان یا پاس دادن
folk گروه
cluster bombs گروه
shoal گروه
shoals گروه
cluster bomb گروه
herding گروه
cliques گروه
clusters گروه
herds گروه
multitudes گروه
multitude گروه
clique گروه
host گروه
cluster گروه
teams گروه
folks گروه
mass گروه
attack group گروه تک
herd گروه
masses گروه
massing گروه
herded گروه
team گروه
hosted گروه
hosting گروه
parcel گروه
assembly گروه
swarm گروه
swarmed گروه
frying گروه
fry گروه
fries گروه
swarms گروه
parcels گروه
gang گروه
bunch گروه
bunches گروه
bunching گروه
covey گروه
g , series گروه ژ
gangs گروه
throngs گروه
thronging گروه
flock گروه
congregations گروه
platoons گروه
platoon گروه
many گروه
concourse گروه
concourses گروه
hosts گروه
flocked گروه
congregation گروه
thronged گروه
throng گروه
flocks گروه
squad گروه
squads گروه
flocking گروه
bunched گروه
cohorts گروه
lot گروه
bevy گروه
group گروه
cohort گروه
set گروه
sets گروه
t group گروه T
ring گروه
schools گروه
school گروه
setting up گروه
special interest group گروه
groups گروه
trooped گروه
trooping گروه
companies گروه
ensign گروه
company گروه
batch گروه
party گروه
batches گروه
corps گروه
troop گروه
crowd گروه
ensigns گروه
crowds گروه
adverbial group گروه قیدی
closed group گروه بسته
shop stewards رئیس گروه
In groups. In batches. دسته دسته ( گروه گروه )
class of suplies گروه کالاها
devitry گروه دیوان
regiments گروه بسیار
mass squad گروه توده
work team گروه کار
crisis team گروه ضد بحران
coacting group گروه همکار
shop steward رئیس گروه
flying squads گروه ضربت
flying squads گروه تندواکنش
flying squads گروه تندکنش
control group گروه گواه
criterion group گروه ملاک
coordinated group گروه کوئوردینانسی
paratroops گروه چترباز
contact party گروه تماس
device cluster گروه دستگاه
commutative group گروه جابجاپذیر
commonwealth of letters گروه نویسندگاه
search parties گروه پیگرد
command group گروه فرماندهی
flying squad گروه تندکنش
advance party گروه پیشرو
attack group گروه تک به ساحل
basic unit assembly group گروه ساختمانی
battery of wells گروه چاهها
group mark علامت گروه
artillery group گروه توپخانه
advance point گروه نوک
air group گروه هوایی
alkyl group گروه الکیل
alkyl group گروه الکیلی
amino group گروه امینی
armor group گروه زرهی
army group گروه ارتش
billeting party گروه یورتچی
cable party گروه لنگر
GEAM گروه معماری
camp color party گروه پرچم
captain of the forecastle سر گروه لنگر
carbonyl group گروه کربونیل
center گروه مرکزی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com