English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
functional group گروه عاملی
Other Matches
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
dibasic دو عاملی
factorial عاملی
factor analysis تحلیل عاملی
factorial design طرح عاملی
two way analysis تحلیل دو عاملی
two factor theory نظریه دو عاملی
one factor theory نظریه یک عاملی
factor loading وزن عاملی
factor matrix ماتریس عاملی
factor pattern طرح عاملی
factor structure ساختار عاملی
factorial validity اعتبار عاملی
bifactor method روش دو عاملی
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
polyhydroxcy alcohol الکل چند عاملی
bifunctional catalysis کاتالیز کردن دو عاملی
factorial invariance تغییر ناپذیری عاملی
overdetermination تعین چند عاملی
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
sixteen factor personality questionnaire پرسشنامه شانزده عاملی شخصیت
os/ او- اس- توسیستم عاملی برای کامپیوترهای 2/personalsysterm
directive effect of functional groups اثر جهت دهندگی گروههای عاملی
CDRTOS سیستم عاملی که سخت افزار I-CD را اجرا کند
unix یک سیستم عاملی که براحتی قابل استفاده است
herbicide عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
herbicides عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
carbonet hardness درجه سختی آب و عاملی جهت تعیین رنگرزی بهتر
dos سیستم عاملی که توسط ماکروسافت برای IBM PC ساخته شده
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
DR DOS سیستم عاملی که Digital Resaerch برای IBM PC ایجاد کرده است
vm/sp VirtualIB سیستم عاملی برای کامپیوترهای بزرگ Product System achine
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
dos سیستم عاملی که توسط Digital Research برای IBM PC ساخته شده است
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
commision agent نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
trsdos System Operating ShackDisk Radio Tandyسیستم عاملی برای ریزکامپیوتر 08shackTRS- radio
horde گروه بیشمار گروه
hordes گروه بیشمار گروه
real time سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
knot ratio نسبت تعداد گره [این کسر جهت مقایسه تراکم گره در طول و عرض بافت بکار رفته و عاملی جهت تعیین قیمت فرش می باشد.]
mass گروه
folks گروه
groups گروه
folk گروه
shoals گروه
covey گروه
bunching گروه
bunched گروه
bunch گروه
trooping گروه
trooped گروه
troop گروه
batches گروه
ensign گروه
ensigns گروه
clique گروه
cliques گروه
shoal گروه
bunches گروه
g , series گروه ژ
parcel گروه
parcels گروه
gang گروه
platoons گروه
platoon گروه
gangs گروه
flock گروه
flocked گروه
assembly گروه
frying گروه
fry گروه
fries گروه
throngs گروه
thronged گروه
throng گروه
flocks گروه
flocking گروه
hosts گروه
hosting گروه
thronging گروه
team گروه
massing گروه
masses گروه
teams گروه
cluster گروه
hosted گروه
host گروه
clusters گروه
cluster bombs گروه
cluster bomb گروه
companies گروه
concourse گروه
lot گروه
bevy گروه
company گروه
crowd گروه
crowds گروه
corps گروه
many گروه
set گروه
sets گروه
setting up گروه
t group گروه T
concourses گروه
congregations گروه
multitude گروه
multitudes گروه
party گروه
herds گروه
herding گروه
herded گروه
school گروه
herd گروه
schools گروه
attack group گروه تک
congregation گروه
swarmed گروه
ring گروه
squad گروه
group گروه
batch گروه
swarm گروه
cohorts گروه
swarms گروه
cohort گروه
squads گروه
special interest group گروه
armor group گروه زرهی
acidic group گروه اسید
air group گروه هوایی
encounter group گروه رویارویی
army group گروه ارتش
artillery group گروه توپخانه
duty hands گروه نگهبانان
commonwealth of letters گروه نویسندگاه
acidic group گروه اسیدی
amino group گروه امینی
coordinated group گروه کوئوردینانسی
advance point گروه نوک
end group گروه انتهایی
control group گروه گواه
advance party گروه پیشرو
alkyl group گروه الکیل
experimental group گروه ازمایشی
alkyl group گروه الکیلی
contact party گروه تماس
dyad گروه دو عضوی
command group گروه فرماندهی
chevroner فرمانده گروه
device cluster گروه دستگاه
boatswain's party گروه ملوان
devitry گروه دیوان
bridged group گروه پل شده
diaconate گروه شماسان
diad گروه دو عضوی
bridging group گروه پل شده
budget comittee گروه بودجه
cable party گروه لنگر
center گروه مرکزی
captain of the forecastle سر گروه لنگر
carbonyl group گروه کربونیل
acid group گروه اسیدی
bit stream گروه بیتی
attack group گروه تک به ساحل
basic unit assembly group گروه ساختمانی
battery of wells گروه چاهها
battle group گروه نبرد
commutative group گروه جابجاپذیر
coacting group گروه همکار
camp color party گروه پرچم
closed group گروه بسته
class of suplies گروه کالاها
criterion group گروه ملاک
billeting party گروه یورتچی
billeting party گروه پیشرو
biotype زیست گروه
disk pack گروه بسته
side party گروه رنگ زن
trigon گروه سه صورتی
user group گروه کاربران
workgroup گروه کاری
anchor man رئیس گروه
anchor men رئیس گروه
anchormen رئیس گروه
death squad گروه کشتار
death squads گروه کشتار
flying squad گروه ضربت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com