English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
head's party گروه نظافت
Search result with all words
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
Other Matches
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
mess gear وسایل نظافت نهارخوری
field day روز نظافت عمومی
biddy متصدی نظافت خانه
cleaning rod سمبه نظافت اسلحه
squilgee وسیله نظافت کردن کف ناو
brush سرسمبه نظافت ماهوت پاک کن
brushes سرسمبه نظافت ماهوت پاک کن
carpet sweeper جارو نپتون [نظافت] [خانه داری]
swab کف شوی وسیله نظافت سمبه مویی
swabs کف شوی وسیله نظافت سمبه مویی
Go and blow your nose. برو دماغت رابگیر ( نظافت بینی )
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde گروه بیشمار گروه
hordes گروه بیشمار گروه
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
rammer سمبه نظافت لوله سمبه توپ سمبه پر کن توپ
teams گروه
team گروه
cluster گروه
hosted گروه
cluster bomb گروه
host گروه
clusters گروه
cluster bombs گروه
shoals گروه
troop گروه
trooped گروه
trooping گروه
ensign گروه
ensigns گروه
clique گروه
cliques گروه
folks گروه
shoal گروه
mass گروه
batch گروه
massing گروه
batches گروه
masses گروه
folk گروه
herd گروه
squads گروه
swarms گروه
swarmed گروه
swarm گروه
bunching گروه
bunches گروه
bunched گروه
bunch گروه
congregation گروه
congregations گروه
herded گروه
herding گروه
herds گروه
multitudes گروه
multitude گروه
concourses گروه
concourse گروه
many گروه
attack group گروه تک
gangs گروه
thronged گروه
throng گروه
flocks گروه
flocking گروه
flocked گروه
flock گروه
platoons گروه
platoon گروه
hosts گروه
thronging گروه
throngs گروه
fries گروه
gang گروه
parcels گروه
parcel گروه
covey گروه
assembly گروه
g , series گروه ژ
frying گروه
fry گروه
hosting گروه
t group گروه T
cohort گروه
corps گروه
cohorts گروه
crowds گروه
crowd گروه
special interest group گروه
setting up گروه
schools گروه
school گروه
sets گروه
ring گروه
set گروه
squad گروه
company گروه
party گروه
companies گروه
groups گروه
bevy گروه
lot گروه
group گروه
search parties گروه پیگرد
bridging group گروه پل شده
budget comittee گروه بودجه
cable party گروه لنگر
adverbial group گروه قیدی
camp color party گروه پرچم
chevroner فرمانده گروه
captain of the forecastle سر گروه لنگر
carbonyl group گروه کربونیل
center گروه مرکزی
In groups. In batches. دسته دسته ( گروه گروه )
coacting group گروه همکار
class of suplies گروه کالاها
flying squads گروه تندکنش
flying squads گروه تندواکنش
commutative group گروه جابجاپذیر
commonwealth of letters گروه نویسندگاه
search party گروه پیگرد
contact party گروه تماس
flying squad گروه تندواکنش
control group گروه گواه
coordinated group گروه کوئوردینانسی
flying squads گروه ضربت
command group گروه فرماندهی
closed group گروه بسته
flying squad گروه تندکنش
shop stewards رئیس گروه
paratroops گروه چترباز
subgroups زیر گروه
air group گروه هوایی
alkyl group گروه الکیل
alkyl group گروه الکیلی
amino group گروه امینی
armor group گروه زرهی
army group گروه ارتش
artillery group گروه توپخانه
advance point گروه نوک
advance party گروه پیشرو
abelian group گروه ابلی
acid group گروه اسید
acid group گروه اسیدی
acidic group گروه اسید
acidic group گروه اسیدی
attack group گروه تک به ساحل
basic unit assembly group گروه ساختمانی
billeting party گروه یورتچی
billeting party گروه پیشرو
biotype زیست گروه
work team گروه کار
bit stream گروه بیتی
boatswain's party گروه ملوان
mass squad گروه توده
group index شاخص گروه
shop steward رئیس گروه
GEAM گروه معماری
battery of wells گروه چاهها
battle group گروه نبرد
choir گروه خوانندگان
quire گروه کر [موسیقی]
crisis team گروه ضد بحران
bridged group گروه پل شده
flying squad گروه ضربت
substituent گروه استخلافی
shipwright's party گروه تعمیرات
service squadron گروه خدمات
selected group گروه گزیده
republic of letters گروه ادبا
regimentalation گروه بندی
reference group گروه مرجع
reconnaissance party گروه شناسایی
we group گروه خودی
shock troops گروه تهاجمی
shock troops گروه حمله
storm trooper گروه توفان
standardization group گروه معیاریابی
special party گروه ویژه
spear head گروه جلودار
sociometry گروه سنجی
sociometric technique فن گروه سنجی
side party گروه رنگ زن
side group گروه جانبی
infinite group گروه نامتناهی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com