Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
spear head
گروه نوک درحمله یا سر جلودار
Other Matches
spear head
گروه جلودار
to go over the top
درحمله ازسنگربیرون امدن
packs
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
outrunner
سگ جلودار
outrunner
جلودار
fronting
جلودار
frontrunner
جلودار
forehands
جلودار
foreward
جلودار
front
جلودار
front man
جلودار
harbinger
جلودار
forehand
جلودار
harbingers
جلودار
equerries
جلودار
front men
جلودار
vans
جلودار
van
جلودار
advance gruard
جلودار
equerry
جلودار
forefront
جلودار طلایه
heralds
جلودار منادی
heralding
جلودار منادی
heralded
جلودار منادی
footmen
جلودار شاطر
advance gruard
یکان جلودار
advance point
قسمت سر جلودار
herald
جلودار منادی
footman
جلودار شاطر
advance force
نیروی جلودار اب خاکی
advance officer
افسر جلودار ستون
beach group
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups
گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
civil reserve air fleet
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing
یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
countervailing power
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task forces
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
landing group
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
stable
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes
گروه بیشمار گروه
horde
گروه بیشمار گروه
main guard
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
battery of tests
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
folks
گروه
cluster
گروه
batches
گروه
teams
گروه
trooping
گروه
trooped
گروه
cluster bomb
گروه
cluster bombs
گروه
clusters
گروه
hosted
گروه
troop
گروه
batch
گروه
ensign
گروه
masses
گروه
mass
گروه
team
گروه
folk
گروه
shoals
گروه
massing
گروه
shoal
گروه
cliques
گروه
clique
گروه
ensigns
گروه
herded
گروه
swarms
گروه
herd
گروه
swarmed
گروه
swarm
گروه
bunching
گروه
bunches
گروه
bunched
گروه
bunch
گروه
squads
گروه
attack group
گروه تک
herding
گروه
herds
گروه
multitudes
گروه
multitude
گروه
concourses
گروه
concourse
گروه
many
گروه
congregations
گروه
congregation
گروه
gangs
گروه
thronged
گروه
throng
گروه
flocks
گروه
flocking
گروه
flocked
گروه
flock
گروه
platoons
گروه
platoon
گروه
hosts
گروه
thronging
گروه
throngs
گروه
parcels
گروه
gang
گروه
parcel
گروه
assembly
گروه
covey
گروه
frying
گروه
fry
گروه
fries
گروه
g , series
گروه ژ
hosting
گروه
school
گروه
crowd
گروه
cohort
گروه
cohorts
گروه
crowds
گروه
corps
گروه
squad
گروه
special interest group
گروه
t group
گروه T
setting up
گروه
sets
گروه
set
گروه
ring
گروه
schools
گروه
group
گروه
company
گروه
groups
گروه
companies
گروه
bevy
گروه
party
گروه
host
گروه
lot
گروه
biotype
زیست گروه
budget comittee
گروه بودجه
billeting party
گروه پیشرو
contact party
گروه تماس
bridged group
گروه پل شده
paratroops
گروه چترباز
search parties
گروه پیگرد
search party
گروه پیگرد
bit stream
گروه بیتی
bridging group
گروه پل شده
boatswain's party
گروه ملوان
commutative group
گروه جابجاپذیر
cable party
گروه لنگر
flying squad
گروه ضربت
flying squad
گروه تندکنش
coacting group
گروه همکار
closed group
گروه بسته
command group
گروه فرماندهی
flying squads
گروه ضربت
class of suplies
گروه کالاها
flying squads
گروه تندواکنش
chevroner
فرمانده گروه
center
گروه مرکزی
flying squad
گروه تندواکنش
death squad
گروه کشتار
commonwealth of letters
گروه نویسندگاه
carbonyl group
گروه کربونیل
captain of the forecastle
سر گروه لنگر
camp color party
گروه پرچم
death squads
گروه کشتار
subgroups
زیر گروه
advance party
گروه پیشرو
advance point
گروه نوک
air group
گروه هوایی
alkyl group
گروه الکیل
alkyl group
گروه الکیلی
abelian group
گروه ابلی
acid group
گروه اسید
acid group
گروه اسیدی
acidic group
گروه اسید
acidic group
گروه اسیدی
amino group
گروه امینی
GEAM
گروه معماری
armor group
گروه زرهی
mass squad
گروه توده
battery of wells
گروه چاهها
battle group
گروه نبرد
In groups. In batches.
دسته دسته ( گروه گروه )
adverbial group
گروه قیدی
shop stewards
رئیس گروه
shop steward
رئیس گروه
basic unit assembly group
گروه ساختمانی
flying squads
گروه تندکنش
choir
گروه خوانندگان
quire
گروه کر
[موسیقی]
army group
گروه ارتش
artillery group
گروه توپخانه
crisis team
گروه ضد بحران
work team
گروه کار
attack group
گروه تک به ساحل
billeting party
گروه یورتچی
special party
گروه ویژه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com