English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
special party گروه ویژه
Search result with all words
sig گروه مشترک المنافع ویژه
special interest groups گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
Other Matches
idiosyncrasy طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
to watch for certain symptoms توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
speciality کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
praetorial متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
kaldor criterion ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde گروه بیشمار گروه
hordes گروه بیشمار گروه
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
special ویژه
specific humidity نم ویژه
particulars ویژه
adhoc ویژه
nett ویژه
express ویژه
expressed ویژه
experts ویژه گر
expert ویژه گر
expresses ویژه
priviege حق ویژه
prerogative حق ویژه
peculiar ویژه
expressing ویژه
particular ویژه
paticular ویژه
specially ویژه
idiocrasy ویژه
specific ویژه
prerogatives حق ویژه
specialists ویژه گر
extra <adj.> ویژه
extra special ویژه
specialist ویژه گر
special <adj.> ویژه
nets ویژه
specifics ویژه
privilege حق ویژه
net ویژه
special character ویژه
special passport پاسپورت ویژه
lineaments نشان ویژه
specific donor دهنده ویژه
special duty کار ویژه
special drawing right حق برداشت ویژه
lineament نشان ویژه
special drawing rights حق برداشت ویژه
special deposits سپردههای ویژه
special verdict تصمیم ویژه
species specific نوع- ویژه
specific cost هزینه ویژه
special symbol نماد ویژه
specific drawdown افت ویژه
specific yield ابدهی ویژه
speleologist ویژه گر غارشناسی
characteristic number ویژه مقدار
specializing ویژه گری
specializes ویژه گری
specialize ویژه گری
specialising ویژه گری
specialises ویژه گری
lingoes زبان ویژه
lingo زبان ویژه
characteristically نشان ویژه
characteristic نشان ویژه
specialty ویژه گری
specialists ویژه کار
specific weight وزن ویژه
specific weight سنگینی ویژه
specific volume حجم ویژه
stalling لژ جایگاه ویژه
stall لژ جایگاه ویژه
specific heat گرمای ویژه
specific heat دمای ویژه
specific humidity رطوبت ویژه
body guard هنگ ویژه
specific lattice شبکه ویژه
specific resistance مقاومت ویژه
specific rotation چرخش ویژه
specific viscosity گرانروی ویژه
specialization ویژه کاری
specialization ویژه گری
specialist ویژه کار
prerogative حق یا امتیاز ویژه
endemical ویژه یک قوم
lacrimal ویژه اشک
life guard هنگ ویژه
monkish ویژه راهبان
monocular ویژه یک چشم
net profit سود ویژه
particular lien حق حبس ویژه
penologist ویژه گر کیفرشناسی
acoustician ویژه گر اواشنود
praetorian guard گارد ویژه
preceptorial ویژه اموزگاری
prerogatived دارای حق ویژه
proper function ویژه تابع
proper volume ویژه حجم
quantum state ویژه حالت
equity capital ارزش ویژه
idioms تعبیر ویژه
byelaw قانون ویژه
bylaw قانون ویژه
extra equipment متعلقات ویژه
favourite or vor ویژه مخصوص
electrical resistivity مقاومت ویژه
eigenvalue ویژه مقدار
eigenfunction ویژه تابع
ecotype بوم ویژه
gastronomist ویژه گرخوراک
habiliments جامه ویژه
conizance نشان ویژه
proper value ویژه مقدار
characteristic root ویژه مقدار
characteristic function ویژه تابع
indicium نشانه ویژه
cariologist ویژه گر قلب
kink ویژه گی فرریز
labeled cargo کالای ویژه
lachrymal ویژه اشک
idioms زبان ویژه
idiom تعبیر ویژه
idiom زبان ویژه
zoologist ویژه گرجانورشناسی
versions شرح ویژه
version شرح ویژه
juveniles ویژه نو جوانان
juvenile ویژه نو جوانان
nutritionists ویژه گر تغذیه
nutritionist ویژه گر تغذیه
singular matrix ماتریش ویژه
singular matrix ماتریس ویژه
special agreement قرارداد ویژه
special bastard حرامزاده ویژه
speciality ویژه گری
specialities ویژه گری
special case مورد ویژه
special character دخشه ویژه
prerogatives دارای حق ویژه
prerogatives حق یا امتیاز ویژه
morbid ویژه ناخوشی
standing order اوامر ویژه
regiospecific جهت ویژه
specific gravity گرانی ویژه
specific gravities گرانی ویژه
relative density گرانی ویژه
rarely بااستادی ویژه
characteristics نشان ویژه
resistivity مقاومت ویژه
booths جای ویژه
booth جای ویژه
self weight ویژه وزن
standing orders اوامر ویژه
prerogative دارای حق ویژه
expert ویژه کار
physiologists ویژه گر فیزیولوژی
physiologist ویژه گر فیزیولوژی
(not one's) cup of tea <idiom> علاقه ویژه
extraordinary meeting نشست ویژه
special effects جلوههای ویژه
trait نشان ویژه
monographs ویژه نگاشت
dead weight ویژه وزن
traits نشان ویژه
experts ویژه کار
monograph ویژه نگاشت
special session نشست ویژه
garb پوشاک ویژه
capital ارزش ویژه
neurologist ویژه گر اعصاب
dead weights ویژه وزن
laid up in bed پیشه ویژه رشته
individualizing حالت ویژه دادن
stereospecific polymer بسپار فضا ویژه
individualizes حالت ویژه دادن
individualising حالت ویژه دادن
individualize حالت ویژه دادن
special operations عملیات مخصوص یا ویژه
individualized حالت ویژه دادن
mourning paper کاغذ ویژه عزاداری
individualised حالت ویژه دادن
molecular specific heat گرمای ویژه مولی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com