English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
landing party گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
Other Matches
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
tac log group گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
landings پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
landing پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
landing attack تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
landing forces نیروها پیاده شونده به ساحل
beaching party گروه پیاده شونده
landing schedule برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
ship to shore حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
disembarkation به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
landing beach ساحل پیاده شدن
shoring پیاده شدن در ساحل
landing attack تک همراه با پیاده شدن به ساحل
attack group گروه تک به ساحل
alighting area نقطه پیاده شدن خودروها به ساحل
kaldor criterion ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
landing forces نیروهای پیاده شونده
panel formwork قالببندی پیاده شونده
battalion landing team تیم پیاده شونده گردانی
brigade landing team تیم پیاده شونده تیپی
touchdown درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
touchdowns درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
entering group گروه وارد شونده
landing area منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
landing approach مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
tractor group گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
combat team گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
beach marker علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
ease turn سرعت چرخش فرود چرخیدن یا دور زدن هواپیمابرای فرود
diversionary landing فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
plunging fire تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
shore to shore movement عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
onshore روی ساحل متوجه بطرف ساحل
inshore بطرف ساحل جلو ساحل
precipitated غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitates غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitate غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
self reacting بطور خودکار متعادل شونده خود بخود تطبیق شونده
precipitating غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
bingo علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
detrain از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
grenadier سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
control surface کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
secondary landing منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
approach lane مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
overhauling پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhaul پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
angle of arrival زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde گروه بیشمار گروه
hordes گروه بیشمار گروه
interim overhaul پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
brae ساحل
shore ساحل
coasts ساحل
bank ساحل
coast ساحل
causey ساحل
ashore به ساحل
banks ساحل
shores ساحل
landside ساحل
beaches ساحل
beached ساحل
rivage ساحل
beach ساحل
sea shore ساحل
littoral ساحل
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
landing فرود
abseiled فرود
abseiling فرود
abseil فرود
drop فرود
abseils فرود
land فرود
tailwater فرود اب
line of fall خط فرود
landings فرود
drops فرود
splashdown آب فرود
dropped فرود
dropping فرود
downstream فرود اب
splashdowns آب فرود
near shore نزدیک به ساحل
shore کرانه ساحل
land combat نبرد در ساحل
in نزدیک ساحل
shore ساحل دریا
seacoast ساحل دریا
offshore از جانب ساحل
onshore واقع در ساحل
low lander ساحل نشین
inshore به طرف ساحل
shore duty خدمت ساحل
river line خط ساحل رودخانه
on shore روی ساحل
stethe ساحل رودخانه
riparian ساحل رودخانه زی
offshore دور از ساحل
shores ساحل دریا
hard beach ساحل مستحکم
shores کرانه ساحل
sea coast ساحل دریا
basegram پیام از ساحل
beaches زدن به ساحل
bank revetment پوشش ساحل
beach party تیم ساحل
bank protection ساحل داری
beaches ساحل شنی
coast guardsman ساحل بان
backshore beach ساحل جزرو مد
backshore ساحل جزرو مد
beached ساحل شنی
beached زدن به ساحل
beach ساحل شنی
shoreline خط ساحل یا خط ساحلی
seashores ساحل دریا
shorelines خط ساحل یا خط ساحلی
sandbank ساحل شنی
sandbanks ساحل شنی
seashore ساحل دریا
beach زدن به ساحل
back beach ساحل جزرو مد
coastward بطرف ساحل
river bank ساحل رودخانه
coastward درامتداد ساحل
coastwards درامتداد ساحل
coastwise درطول ساحل
in- نزدیک ساحل
coral reef ساحل مرجانی
bankside شیب ساحل
river banks ساحل رودخانه
coastwards بطرف ساحل
angle of fall زاویه فرود
run way باند فرود
run way محوطه فرود
landing gear ارابه فرود
instrument landing فرود کور
nosediving فرود عمودی
approached مسیر فرود
night landing فرود شبانه
approaches مسیر فرود
pits منطقه فرود
impact point نقطه فرود
approach مسیر فرود
missed approach فرود اضطراری
landed فرود امده
ditching فرود اضطراری
land vi فرود امدن
landing strip باند فرود
pit منطقه فرود
approach clearance اجازه فرود
light or lighted فرود امدن
prelanding قبل از فرود
landing zone منطقه فرود
landing weight وزن فرود
landing spot نقطه فرود
landing site پایگاه فرود
landing light چراغ فرود
parachut چتر فرود
landing hill تپه فرود
missed approach فرود ناقص
landing site محل فرود
application of a force فرود نیرو
landing area منطقه فرود
landing angle زاویه فرود
landing strips باند فرود
drop zone منطقه فرود
perching فرود امدن
plunge فرود امدن
nosedived فرود عمودی
access point نقطه فرود
nosedive فرود عمودی
undercarriage ارابه فرود
under carriage ارابه فرود
plunged فرود امدن
alight فرود امدن
alighted فرود امدن
alighting فرود امدن
alights فرود امدن
descend فرود امدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com