English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
search parties گروه پیگرد
search party گروه پیگرد
Other Matches
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
prosecutions پیگرد
prosecution پیگرد
pursuit پیگرد
pursuits پیگرد
prosecutor پیگرد
prosecutors پیگرد
pursuing پیگرد کر دن
pursue پیگرد کر دن
pursues پیگرد کر دن
pursued پیگرد کر دن
prosecutions پیگرد کننده
suable قابل پیگرد
seek time زمان پیگرد
prosecution پیگرد کننده
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
seed پیگرد طلب کردن
seeds پیگرد طلب کردن
prosecution تعقیب قانونی پیگرد
prosecutions تعقیب قانونی پیگرد
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
malicious prosecution پیگرد یا دستگیری توام با سوء نیت
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde گروه بیشمار گروه
hordes گروه بیشمار گروه
return گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutes دنبال کردن پیگرد کردن
prosecuted دنبال کردن پیگرد کردن
prosecute دنبال کردن پیگرد کردن
prosecuting دنبال کردن پیگرد کردن
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
cluster bombs گروه
swarmed گروه
shoal گروه
mass گروه
masses گروه
cluster گروه
swarm گروه
team گروه
massing گروه
squads گروه
folks گروه
squad گروه
thronged گروه
trooping گروه
troop گروه
swarms گروه
batch گروه
folk گروه
shoals گروه
trooped گروه
cliques گروه
clique گروه
ensigns گروه
ensign گروه
batches گروه
herd گروه
flock گروه
herded گروه
herding گروه
herds گروه
platoons گروه
concourses گروه
concourse گروه
parcel گروه
flocked گروه
flocking گروه
flocks گروه
fries گروه
fry گروه
frying گروه
throngs گروه
multitudes گروه
multitude گروه
assembly گروه
throng گروه
parcels گروه
platoon گروه
hosts گروه
thronging گروه
congregations گروه
congregation گروه
hosted گروه
host گروه
special interest group گروه
clusters گروه
bunching گروه
bunches گروه
bunched گروه
gang گروه
hosting گروه
gangs گروه
t group گروه T
many گروه
bunch گروه
lot گروه
crowds گروه
school گروه
teams گروه
schools گروه
attack group گروه تک
cohort گروه
corps گروه
bevy گروه
covey گروه
cluster bomb گروه
companies گروه
company گروه
crowd گروه
set گروه
sets گروه
setting up گروه
cohorts گروه
party گروه
g , series گروه ژ
groups گروه
group گروه
ring گروه
group of targets گروه هدفها
multitudes گروه بسیار
criterion group گروه ملاک
group separator جداساز گروه
multitude گروه بسیار
groupware گروه ابزار
gunner's party گروه توپخانه
experimental group گروه ازمایشی
division گروه وزنی
reference group گروه مرجع
coordinated group گروه کوئوردینانسی
side party گروه رنگ زن
head's party گروه نظافت
subgroup خرده گروه
service squadron گروه خدمات
subgroups زیر گروه
subgroups خرده گروه
subgroup زیر گروه
regimentalation گروه بندی
divisions گروه وزنی
republic of letters گروه ادبا
control group گروه گواه
group of targets گروه اماجها
group therapy گروه درمانی
social گروه دوست
encounter group گروه رویارویی
gas group گروه گاز
shock troops گروه حمله
heaps انبوه گروه
diaconate گروه شماسان
diad گروه دو عضوی
shock troops گروه تهاجمی
side group گروه جانبی
group analysis تحلیل گروه
disk pack گروه بسته
duty hands گروه نگهبانان
dyad گروه دو عضوی
trilogies گروه سه تایی
trilogy گروه سه تایی
functional group گروه عاملی
group mark علامت گروه
group mark نشان گروه
formal group گروه رسمی
occupational family گروه شغلی
heaping انبوه گروه
group index اندیس گروه
group index شاخص گروه
device cluster گروه دستگاه
end group گروه انتهایی
heap انبوه گروه
devitry گروه دیوان
selected group گروه گزیده
shipwright's party گروه تعمیرات
natural group گروه طبیعی
advance point گروه نوک
advance party گروه پیشرو
peasntry گروه دهقانان
attack group گروه تک به ساحل
basic unit assembly group گروه ساختمانی
battle group گروه نبرد
local group گروه محلی
nonary گروه نه تایی
billeting party گروه یورتچی
billeting party گروه پیشرو
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com