English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
paratroops گروه چترباز
Search result with all words
stick یک گروه چترباز که از یک دریا یک قسمت هواپیما به بیرون می پرند
Other Matches
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
skydivers چترباز
skydiver چترباز
paratroopers چترباز
paratrooper چترباز
parachutist چترباز
paratroop چترباز
parachutists چترباز
paratroop یکان چترباز
paratroop نیروی چترباز
paratroops سربازان چترباز
paratrooper سرباز چترباز
paratroopers سرباز چترباز
paratrooper جمعی یکان چترباز
drop zone منطقه فرود چترباز
paratroopers جمعی یکان چترباز
door bundle بار پرتابی همراه با چترباز
peas شن نرم در محل فرود چترباز
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
computed air release point نقطه پرتاب اولین چترباز یابار از هواپیما
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
kaldor criterion ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes گروه بیشمار گروه
horde گروه بیشمار گروه
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
platoon گروه
troop گروه
hosts گروه
hosting گروه
trooped گروه
trooping گروه
fry گروه
throng گروه
gangs گروه
flocking گروه
flocked گروه
flock گروه
frying گروه
flocks گروه
cohort گروه
cohorts گروه
platoons گروه
fries گروه
throngs گروه
group گروه
thronging گروه
thronged گروه
groups گروه
hosted گروه
covey گروه
team گروه
folk گروه
folks گروه
mass گروه
masses گروه
cluster گروه
teams گروه
massing گروه
shoals گروه
shoal گروه
assembly گروه
clusters گروه
gang گروه
cluster bombs گروه
batch گروه
parcels گروه
batches گروه
parcel گروه
ensign گروه
ensigns گروه
clique گروه
cliques گروه
cluster bomb گروه
crowd گروه
crowds گروه
corps گروه
squads گروه
congregations گروه
set گروه
sets گروه
setting up گروه
t group گروه T
squad گروه
company گروه
companies گروه
concourse گروه
many گروه
concourses گروه
attack group گروه تک
lot گروه
bevy گروه
schools گروه
host گروه
multitude گروه
congregation گروه
school گروه
multitudes گروه
bunched گروه
herded گروه
herds گروه
ring گروه
bunching گروه
bunches گروه
herding گروه
bunch گروه
herd گروه
swarmed گروه
swarms گروه
party گروه
special interest group گروه
g , series گروه ژ
swarm گروه
advance party گروه پیشرو
subgroups زیر گروه
acid group گروه اسیدی
acidic group گروه اسید
acidic group گروه اسیدی
devitry گروه دیوان
advance point گروه نوک
acid group گروه اسید
disk pack گروه بسته
diad گروه دو عضوی
dyad گروه دو عضوی
encounter group گروه رویارویی
end group گروه انتهایی
diaconate گروه شماسان
experimental group گروه ازمایشی
formal group گروه رسمی
functional group گروه عاملی
subgroups خرده گروه
duty hands گروه نگهبانان
abelian group گروه ابلی
air group گروه هوایی
biotype زیست گروه
captain of the forecastle سر گروه لنگر
commonwealth of letters گروه نویسندگاه
bit stream گروه بیتی
boatswain's party گروه ملوان
bridged group گروه پل شده
bridging group گروه پل شده
budget comittee گروه بودجه
cable party گروه لنگر
camp color party گروه پرچم
command group گروه فرماندهی
coacting group گروه همکار
closed group گروه بسته
carbonyl group گروه کربونیل
center گروه مرکزی
chevroner فرمانده گروه
billeting party گروه پیشرو
billeting party گروه یورتچی
alkyl group گروه الکیل
alkyl group گروه الکیلی
amino group گروه امینی
armor group گروه زرهی
army group گروه ارتش
artillery group گروه توپخانه
device cluster گروه دستگاه
criterion group گروه ملاک
contact party گروه تماس
attack group گروه تک به ساحل
control group گروه گواه
basic unit assembly group گروه ساختمانی
battery of wells گروه چاهها
commutative group گروه جابجاپذیر
battle group گروه نبرد
coordinated group گروه کوئوردینانسی
class of suplies گروه کالاها
gas group گروه گاز
side party گروه رنگ زن
thiocarbonyl group گروه تیوکربونیل
trigon گروه سه صورتی
user group گروه کاربران
workgroup گروه کاری
anchor man رئیس گروه
anchor men رئیس گروه
anchormen رئیس گروه
death squad گروه کشتار
death squads گروه کشتار
flying squad گروه ضربت
flying squad گروه تندواکنش
symmetry group گروه تقارن
flying squads گروه تندکنش
sociometric technique فن گروه سنجی
sociometry گروه سنجی
spear head گروه جلودار
special party گروه ویژه
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com