English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
passel گروه کثیر
Other Matches
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
plethoric کثیر
multitudinous کثیر
numerous کثیر
multitude جمعیت کثیر
multinominal کثیر الاسما
multitudes جمعیت کثیر
polynomial کثیر الجمله
parturient کثیر الاولاد بارور
trisoctahedron کثیر الاضلاع 42 وجهی
spherical polygon کثیر الاضلاع کروی
commonly read paper روزنامه کثیر الانتشار
polygons چند گوشه کثیر الاضلاع
polygon چند گوشه کثیر الاضلاع
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde گروه بیشمار گروه
hordes گروه بیشمار گروه
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
parcel گروه
parcels گروه
group گروه
batches گروه
masses گروه
batch گروه
groups گروه
gangs گروه
gang گروه
trooping گروه
trooped گروه
troop گروه
cohorts گروه
ensign گروه
fry گروه
platoon گروه
hosts گروه
hosting گروه
covey گروه
host گروه
clusters گروه
cluster bombs گروه
platoons گروه
flock گروه
flocked گروه
fries گروه
g , series گروه ژ
frying گروه
throngs گروه
thronging گروه
thronged گروه
throng گروه
flocks گروه
flocking گروه
cluster bomb گروه
mass گروه
folks گروه
folk گروه
assembly گروه
shoals گروه
shoal گروه
cliques گروه
clique گروه
cluster گروه
teams گروه
team گروه
massing گروه
ensigns گروه
party گروه
many گروه
squad گروه
congregations گروه
congregation گروه
lot گروه
bevy گروه
attack group گروه تک
companies گروه
company گروه
crowd گروه
crowds گروه
corps گروه
squads گروه
concourse گروه
herd گروه
herded گروه
multitudes گروه
hosted گروه
herding گروه
multitude گروه
school گروه
herds گروه
schools گروه
concourses گروه
set گروه
bunches گروه
swarmed گروه
swarm گروه
special interest group گروه
bunch گروه
ring گروه
bunched گروه
bunching گروه
swarms گروه
sets گروه
setting up گروه
cohort گروه
t group گروه T
chevroner فرمانده گروه
camp color party گروه پرچم
coacting group گروه همکار
diad گروه دو عضوی
devitry گروه دیوان
device cluster گروه دستگاه
cable party گروه لنگر
command group گروه فرماندهی
formal group گروه رسمی
subgroup خرده گروه
criterion group گروه ملاک
disk pack گروه بسته
duty hands گروه نگهبانان
class of suplies گروه کالاها
subgroups زیر گروه
center گروه مرکزی
carbonyl group گروه کربونیل
captain of the forecastle سر گروه لنگر
subgroups خرده گروه
closed group گروه بسته
functional group گروه عاملی
subgroup زیر گروه
experimental group گروه ازمایشی
end group گروه انتهایی
encounter group گروه رویارویی
dyad گروه دو عضوی
diaconate گروه شماسان
abelian group گروه ابلی
army group گروه ارتش
billeting party گروه پیشرو
artillery group گروه توپخانه
coordinated group گروه کوئوردینانسی
billeting party گروه یورتچی
acidic group گروه اسیدی
control group گروه گواه
contact party گروه تماس
commutative group گروه جابجاپذیر
commonwealth of letters گروه نویسندگاه
battle group گروه نبرد
battery of wells گروه چاهها
basic unit assembly group گروه ساختمانی
attack group گروه تک به ساحل
biotype زیست گروه
bit stream گروه بیتی
acid group گروه اسید
acid group گروه اسیدی
acidic group گروه اسید
budget comittee گروه بودجه
bridging group گروه پل شده
advance party گروه پیشرو
advance point گروه نوک
bridged group گروه پل شده
air group گروه هوایی
alkyl group گروه الکیل
alkyl group گروه الکیلی
amino group گروه امینی
boatswain's party گروه ملوان
armor group گروه زرهی
flying squads گروه تندکنش
spear head گروه جلودار
anchor man رئیس گروه
anchor men رئیس گروه
anchormen رئیس گروه
death squad گروه کشتار
death squads گروه کشتار
flying squad گروه ضربت
flying squad گروه تندواکنش
flying squad گروه تندکنش
flying squads گروه ضربت
flying squads گروه تندواکنش
workgroup گروه کاری
user group گروه کاربران
trigon گروه سه صورتی
special party گروه ویژه
standardization group گروه معیاریابی
storm trooper گروه توفان
substituent گروه استخلافی
substituent group گروه استخلافی
sugroup خرده گروه
supergroup فوق گروه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com