Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
he gave an a of the battle
گزارش ان جنگ راشرح داد
Other Matches
departure report
گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
spot report
گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
action report
گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
recital
قسمتی از سند که اعمال و اسناد ومباحث و مطالبی را که به تنظیم ان منجر شده است راشرح میدهد
recitals
قسمتی از سند که اعمال و اسناد ومباحث و مطالبی را که به تنظیم ان منجر شده است راشرح میدهد
report generator
گزارش زایی گزارش گیری
report generator
گزارش ساز ایجادکننده گزارش
mortar report
گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
visualreport
گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
amplifying report
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
cargo outturn report
گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
shelling report
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
report
گزارش
reported
گزارش
reports
گزارش
reportage
گزارش
recitetion
گزارش شز
report generator
گزارش زا
account
گزارش
commentaries
گزارش رویداد
rpg
مولدبرنامه گزارش
management report
گزارش مدیریت
final report
گزارش نهایی
commentary
گزارش رویداد
error report
گزارش خطا
edit line
خط گزارش وضعیت
school report
گزارش اموزشگاه
journals
گزارش روزانه
survey report
گزارش بازرسی
submit a report
گزارش دادن
story
روایت گزارش
subemit a report
گزارش دادن
status report
گزارش وضعیت
hot report
گزارش مهم
situation report
گزارش وضعیت
journal
گزارش روزانه
flash report
گزارش انی
reportable
گزارش دادنی
report writer
نویسنده گزارش
accident reporting
گزارش حادثه
bruit
گزارش سروصدا
blue bell
گزارش بدرفتاری
report progarm generator
تولیدبرنامه گزارش
blue bell
گزارش جنایت
report progarm generator
مولدبرنامه گزارش
blue bark
گزارش حرکت
an incomprehensive report
گزارش کوتاه
annual report
گزارش سالیانه
detailed report
گزارش مشروح
report program
برنامه گزارش
internal report
گزارش داخلی
quarterly report
گزارش سه ماهه
report file
فایل گزارش
report generation
تولید گزارش
command report
گزارش فرماندهی
report generator
مولد گزارش
report writer
گزارش نویسی
annual report
گزارش سالانه
press report
گزارش خبری
returns
گزارش دادن
returns
گزارش رسمی
periodic report
گزارش دورهای
minute
گزارش وقایع
account
اهمیت گزارش
report
گزارش دادن
report
گزارش دادن به
returning
گزارش رسمی
returning
گزارش دادن
return
گزارش دادن
return
گزارش رسمی
returned
گزارش دادن
returned
گزارش رسمی
report
گزارش دیدبانی
wrap up
گزارش خلاصه
visualreport
گزارش بصری
viva report
گزارش شفاهی
log
گزارش سفرهواپیما
expertise
گزارش اهل فن
viva voting
گزارش شفاهی
logs
گزارش سفرهواپیما
turn in
<idiom>
گزارش دادن
action
گزارش وضع
actions
گزارش وضع
reports
گزارش دیدبانی
reports
گزارش دادن به
to give forth
گزارش دادن
reported
گزارش دادن
reported
گزارش دادن به
reported
گزارش دیدبانی
reports
گزارش دادن
technical report
گزارش فنی
super visum corporis
گزارش معاینه جسد
periodic intelligence report
گزارش نوبهای اطلاعاتی
journal book
دفتر گزارش روزانه
project technical report
گزارش فنی طرح
misreport
اشتباه گزارش دادن
logbook
گزارش روزانه سفرکشتی
progress report
گزارش پیشرفت کار
to report
[to a body]
گزارش دادن
[به اداره ای]
to give an account of
گزارش و توضیح دادن
reportable items
اقلام قابل گزارش
weekly progress report
گزارش هفتگی کار
According to the riport .
بقرار این گزارش
reportedly
طبق گزارش یا شایعه
schedule report
گزارش زمانبندی شده
report of survey
گزارش تحقیقات یا بررسیها
progress reporting
گزارش پیشرفت کار
project technical report
گزارش فنی پروژه
interim report
گزارش پیشرفت کار
draft report
گزارش نیمه نهایی
docking report
گزارش تعمیر ناو
hearings
رسیدگی بمحاکمه گزارش
call up
دستور ارسال گزارش
snap report
گزارش فوری یا انی
contact report
گزارش اخذ تماس
call-up
دستور ارسال گزارش
call-ups
دستور ارسال گزارش
aircraft accident report
گزارش سانحه هوایی
hearing
رسیدگی بمحاکمه گزارش
bills
گزارش جریان دعوی
annual financial statement
گزارش مالی سالانه
flash report
گزارش برق اسا
exception reporting
گزارش گیری مخصوص
logs
گزارش سفرنامه کشتی
log
گزارش سفرنامه کشتی
evaluation report
گزارش ارزیابی وضعیت
bill
گزارش جریان دعوی
system log
گزارش روزانه عملیات سیستم
air control and reporting center (c.r.c.
مرکز کنترل و گزارش هوایی
journals
گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
this report is incredible
این گزارش را نمیتوان باورکرد
neither report was correct
هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
request mast
گزارش از طریق سلسله مراتب
journal
گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
returned
گزارش نهایی هیات تحقیق
fitness report
گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
contact report
گزارش تماس با هواپیمای دشمن
docking report
گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
returning
گزارش نهایی هیات تحقیق
daily progress report
گزارش روزانه پیشرفت کار
critic report
گزارش نتیجه جلسه انتقاد
return
گزارش نهایی هیات تحقیق
returns
گزارش نهایی هیات تحقیق
report generator
برای تامین گزارش کامل
city article
گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
charts
گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charting
گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charted
گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
chart
گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
White Papers
گزارش هیئت دولت نامه سفید
White Paper
گزارش هیئت دولت نامه سفید
inkling
اطلاع مختصری که با ان به چیزی پی برند گزارش
[results were]
satisfactory
رضایت بخش
[در یادداشت گزارش کنترل]
i saw the report in the rough
من پیش نویس این گزارش رادیدم
nudets
سیستم کشف و گزارش انفجارات اتمی
rpg
Program Report تولیدکننده برنامه گزارش
air raid reporting control ship
گشتی کنترل کننده گزارش حملات هوایی
collision detection
تشخیص و گزارش داده برخورد دو عمل یا رویداد
The details of the report were verified by the police.
جزییات گزارش توسط پلیس تصدیق وتأیید شد
aerographer
شخصی که وضع هوا وامواج را به کشتی گزارش میدهد
negatives
گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
negative
گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
cirvis
دستورات مخابراتی که برای گزارش مشاهدات اطلاعاتی تهیه می شوند
pagination
روند شکستن یک گزارش چاپ شده به واحدهایی متنافر باصفحات
print chart
فرمی که برای شرح قالب گزارش خروجی از یک چاپگربکار می رود
This compares to a total of 36 cases reported in 2009.
همانند آن بطور کلی ۳۶ موارد در سال ۲۰۰۹ گزارش شده بود.
logs
گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
feasibility
امتحان و گزارش درباره کارایی و هزینه محصول جدید که آماده فروش میشود
processor
کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
log
گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
whats' up
در رهگیری هوایی یعنی علت حادثه را گزارش کنید یا وضع چطور است
writes
خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
write
خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
flag
جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
flags
جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
sentinel
1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
sentinels
1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
observer
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observers
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
Anyone found trespassing is liable to be reported to the police.
هر کسی که غیر مجاز وارد شود به پلیس گزارش داده می شود.
forward tell
انتقال دادن اطلاعات به ردههای بالاتر گزارش به مقام بالاتر
cargo outturn message
پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
control and reporting center
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
stet processus
گزارش اصلاحی تنظیم کردن ترک دعوی کردن
reports
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
report
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
reported
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
basic communication
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
return
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
development support library
امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
financial statement
صورت مالی گزارش مالی
relate
گزارش دادن شرح دادن
relates
گزارش دادن شرح دادن
informing
اطلاع دادن گزارش دادن
informs
اطلاع دادن گزارش دادن
inform
اطلاع دادن گزارش دادن
flag
1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com