Dictiornary-Farsi | گزارش تعمیر ناو | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
docking report	گزارش تعمیر ناو


Other Matches

departure report	گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
utilities'man	متخصص تعمیر دستگاههای حرارتی و برقی تعمیر کارتاسیسات
deadline	منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
deadlines	منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
spot report	گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
action report	گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
disrepair	احتیاج به تعمیر نیازمند تعمیر
report generator	گزارش زایی گزارش گیری
report generator	گزارش ساز ایجادکننده گزارش
amplifying report	گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
mortar report	گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
visualreport	گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
dock receipt	قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
cargo outturn report	گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
shelling report	گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
maintenance	تعمیر
face lifting	تعمیر
mending	تعمیر
repairing	تعمیر
renovation	تعمیر
service	تعمیر
remaking	تعمیر
repair	تعمیر
repaired	تعمیر
instauration	تعمیر
spot repair	تعمیر در جا
upkeep	تعمیر
serviced	تعمیر
repairs	تعمیر
in disrepair	محتاج تعمیر
over haul	تعمیر اساسی
repair kit	جعبه تعمیر
fix	تعمیر کردن
refashion	تعمیر کردن
repair time	مدت تعمیر
refitted	تعمیر کردن
out of repair	نیازمند تعمیر
in bad repair	نیازمند تعمیر
mended	تعمیر کردن
mends	تعمیر کردن
refit	تعمیر کردن
refits	تعمیر کردن
refitting	تعمیر کردن
restoring	تعمیر کردن
reparation	تعمیر عوض
restore	تعمیر کردن
restored	تعمیر کردن
mend	تعمیر کردن
rehash	تعمیر کردن
gunner's mate	تعمیر کارتوپ
field service	تعمیر در محل
emergency repair	تعمیر اضطراری
patch	تعمیر کردن
patches	تعمیر کردن
rehashed	تعمیر کردن
base repair	تعمیر اساسی
aircraft repair	تعمیر هواپیما
fixes	تعمیر کردن
reconditioning	تعمیر مجدد
rehashes	تعمیر کردن
restores	تعمیر کردن
service	تعمیر کردن
under repair	تحت تعمیر
under repairing	دردست تعمیر
patch up <idiom>	تعمیر کردن
darn [conservate]	تعمیر کردن
darner	تعمیر کننده
serviceman	تعمیر کار
repair	تعمیر کردن
serviced	تعمیر کردن
under repair	در دست تعمیر
maintenance	نگهداری و تعمیر
spot repair	تعمیر در محل
repaired	تعمیر کردن
servicemen	تعمیر کار
maintenance	تعمیر و نگهداری
serviceability	قابلیت تعمیر
serviceability	تعمیر پذیری
retread process	تعمیر مجدد
to patch up	تعمیر کردن
to do up	تعمیر رکدن
dry dock	محل تعمیر کشتی
mean repair time	زمان میانگین تعمیر
maintenance routine	روال تعمیر و نگهداری
rebuilds	نوسازی تعمیر مجدد
rebuild	نوسازی تعمیر مجدد
mean time to repair	زمان میانگین تعمیر
communication technician	تعمیر کارفنی مخابرات
repair pit	چاهک تعمیر اتومبیل
docks	حوضچه تعمیر ناو
maintenance work	کار تعمیر و نگهداری
plate layer	متصدی تعمیر خط اهن
repair kit	دست ابزاروسایل تعمیر
upkeep	هزینه نگهداری و تعمیر
pattern generator	مولد تعمیر کار
steam fitter	تعمیر کارلوله بخار
dry docks	محل تعمیر کشتی
docked	حوضچه تعمیر ناو
vamp	وصله تعمیر کردن
dock	حوضچه تعمیر ناو
account	گزارش
report generator	گزارش زا
reported	گزارش
reportage	گزارش
recitetion	گزارش شز
report	گزارش
reports	گزارش
fit call	رده یکم تعمیر و نگهداری
remote servicing	تعمیر و نگهداری از راه دور
motor tool	ابزار و وسایل تعمیر اتومبیل
remote maintenance	تعمیر و نگهداری از راه دور
deffered maintenance	تعمیر ونگهداری غیر معمولی
mending	گردآوری شده برای تعمیر
dry dock	استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
dry docks	استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
maintenance shop	کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
to repair the roof	بام [خانه] را تعمیر کردن
maintenance programmer	برنامه نویس تعمیر ونگهداری
floating dock	حوضچه شناور تعمیر کشتی
awaiting aircraft availability	زمان انتظار درخط تعمیر
serviced	بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
terminals	خرابی که قابل تعمیر نیست
service	بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
customers	نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
customer	نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
terminal	خرابی که قابل تعمیر نیست
blue bell	گزارش بدرفتاری
report generation	تولید گزارش
report file	فایل گزارش
return	گزارش رسمی
detailed report	گزارش مشروح
report	گزارش دادن
report generator	مولد گزارش
command report	گزارش فرماندهی
bruit	گزارش سروصدا
blue bell	گزارش جنایت
blue bark	گزارش حرکت
management report	گزارش مدیریت
minute	گزارش وقایع
report progarm generator	مولدبرنامه گزارش
report	گزارش دادن به
account	اهمیت گزارش
flash report	گزارش انی
logs	گزارش سفرهواپیما
reports	گزارش دادن
reports	گزارش دادن به
hot report	گزارش مهم
reports	گزارش دیدبانی
internal report	گزارش داخلی
return	گزارش دادن
reported	گزارش دیدبانی
final report	گزارش نهایی
report	گزارش دیدبانی
quarterly report	گزارش سه ماهه
edit line	خط گزارش وضعیت
reported	گزارش دادن
error report	گزارش خطا
periodic report	گزارش دورهای
reported	گزارش دادن به
actions	گزارش وضع
action	گزارش وضع
log	گزارش سفرهواپیما
returning	گزارش دادن
visualreport	گزارش بصری
to give forth	گزارش دادن
commentary	گزارش رویداد
technical report	گزارش فنی
survey report	گزارش بازرسی
submit a report	گزارش دادن
subemit a report	گزارش دادن
commentaries	گزارش رویداد
status report	گزارش وضعیت
viva report	گزارش شفاهی
journals	گزارش روزانه
viva voting	گزارش شفاهی
returning	گزارش رسمی
returns	گزارش دادن
turn in <idiom>	گزارش دادن
returns	گزارش رسمی
expertise	گزارش اهل فن
wrap up	گزارش خلاصه
journal	گزارش روزانه
returned	گزارش رسمی
reportable	گزارش دادنی
report writer	نویسنده گزارش
report writer	گزارش نویسی
story	روایت گزارش
an incomprehensive report	گزارش کوتاه
report program	برنامه گزارش
annual report	گزارش سالانه
annual report	گزارش سالیانه
report progarm generator	تولیدبرنامه گزارش
returned	گزارش دادن
rpg	مولدبرنامه گزارش
situation report	گزارش وضعیت
press report	گزارش خبری
accident reporting	گزارش حادثه
school report	گزارش اموزشگاه
bodywork	ساختن یا تعمیر اتاق و بدنهی اتومبیل
to mend a puncture	لاستیک پنچر شده را تعمیر کردن