English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
English Persian
blue bark گزارش حرکت
Search result with all words
departure report گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
Other Matches
action report گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
spot report گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
report generator گزارش زایی گزارش گیری
report generator گزارش ساز ایجادکننده گزارش
mortar report گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
visualreport گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
amplifying report گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
cargo outturn report گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
shelling report گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
report generator گزارش زا
recitetion گزارش شز
reportage گزارش
reported گزارش
reports گزارش
account گزارش
report گزارش
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
report writer گزارش نویسی
quarterly report گزارش سه ماهه
logs گزارش سفرهواپیما
report program برنامه گزارش
report file فایل گزارش
report generator مولد گزارش
report generation تولید گزارش
report progarm generator تولیدبرنامه گزارش
report progarm generator مولدبرنامه گزارش
journals گزارش روزانه
reports گزارش دادن به
reports گزارش دیدبانی
report writer نویسنده گزارش
to give forth گزارش دادن
log گزارش سفرهواپیما
technical report گزارش فنی
survey report گزارش بازرسی
submit a report گزارش دادن
action گزارش وضع
subemit a report گزارش دادن
status report گزارش وضعیت
actions گزارش وضع
minute گزارش وقایع
situation report گزارش وضعیت
school report گزارش اموزشگاه
rpg مولدبرنامه گزارش
journal گزارش روزانه
bruit گزارش سروصدا
reportable گزارش دادنی
returning گزارش دادن
periodic report گزارش دورهای
returns گزارش رسمی
hot report گزارش مهم
flash report گزارش انی
final report گزارش نهایی
error report گزارش خطا
edit line خط گزارش وضعیت
reported گزارش دادن
detailed report گزارش مشروح
report گزارش دادن به
an incomprehensive report گزارش کوتاه
annual report گزارش سالانه
command report گزارش فرماندهی
annual report گزارش سالیانه
report گزارش دیدبانی
blue bell گزارش بدرفتاری
accident reporting گزارش حادثه
returns گزارش دادن
returned گزارش رسمی
reports گزارش دادن
report گزارش دادن
story روایت گزارش
commentaries گزارش رویداد
commentary گزارش رویداد
management report گزارش مدیریت
internal report گزارش داخلی
return گزارش دادن
return گزارش رسمی
returned گزارش دادن
reported گزارش دیدبانی
reported گزارش دادن به
account اهمیت گزارش
returning گزارش رسمی
blue bell گزارش جنایت
turn in <idiom> گزارش دادن
viva report گزارش شفاهی
viva voting گزارش شفاهی
press report گزارش خبری
visualreport گزارش بصری
wrap up گزارش خلاصه
expertise گزارش اهل فن
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
hearing رسیدگی بمحاکمه گزارش
periodic intelligence report گزارش نوبهای اطلاعاتی
aircraft accident report گزارش سانحه هوایی
project technical report گزارش فنی طرح
weekly progress report گزارش هفتگی کار
project technical report گزارش فنی پروژه
annual financial statement گزارش مالی سالانه
progress reporting گزارش پیشرفت کار
According to the riport . بقرار این گزارش
hearings رسیدگی بمحاکمه گزارش
report of survey گزارش تحقیقات یا بررسیها
bills گزارش جریان دعوی
contact report گزارش اخذ تماس
call up دستور ارسال گزارش
reportedly طبق گزارش یا شایعه
call-up دستور ارسال گزارش
call-ups دستور ارسال گزارش
bill گزارش جریان دعوی
progress report گزارش پیشرفت کار
schedule report گزارش زمانبندی شده
docking report گزارش تعمیر ناو
journal book دفتر گزارش روزانه
interim report گزارش پیشرفت کار
super visum corporis گزارش معاینه جسد
flash report گزارش برق اسا
exception reporting گزارش گیری مخصوص
evaluation report گزارش ارزیابی وضعیت
to give an account of گزارش و توضیح دادن
draft report گزارش نیمه نهایی
log گزارش سفرنامه کشتی
reportable items اقلام قابل گزارش
to report [to a body] گزارش دادن [به اداره ای]
snap report گزارش فوری یا انی
logbook گزارش روزانه سفرکشتی
misreport اشتباه گزارش دادن
logs گزارش سفرنامه کشتی
skull حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
journal گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
neither report was correct هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
docking report گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
fitness report گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
he gave an a of the battle گزارش ان جنگ راشرح داد
air control and reporting center (c.r.c. مرکز کنترل و گزارش هوایی
contact report گزارش تماس با هواپیمای دشمن
critic report گزارش نتیجه جلسه انتقاد
daily progress report گزارش روزانه پیشرفت کار
returning گزارش نهایی هیات تحقیق
return گزارش نهایی هیات تحقیق
returned گزارش نهایی هیات تحقیق
returns گزارش نهایی هیات تحقیق
journals گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
city article گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
report generator برای تامین گزارش کامل
system log گزارش روزانه عملیات سیستم
request mast گزارش از طریق سلسله مراتب
this report is incredible این گزارش را نمیتوان باورکرد
White Paper گزارش هیئت دولت نامه سفید
White Papers گزارش هیئت دولت نامه سفید
charting گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charts گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
[results were] satisfactory رضایت بخش [در یادداشت گزارش کنترل]
i saw the report in the rough من پیش نویس این گزارش رادیدم
charted گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
inkling اطلاع مختصری که با ان به چیزی پی برند گزارش
rpg Program Report تولیدکننده برنامه گزارش
nudets سیستم کشف و گزارش انفجارات اتمی
chart گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
travelling overwatch راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
air raid reporting control ship گشتی کنترل کننده گزارش حملات هوایی
collision detection تشخیص و گزارش داده برخورد دو عمل یا رویداد
The details of the report were verified by the police. جزییات گزارش توسط پلیس تصدیق وتأیید شد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com