English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
quarterly report گزارش سه ماهه
Other Matches
departure report گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
action report گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
spot report گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
report generator گزارش زایی گزارش گیری
report generator گزارش ساز ایجادکننده گزارش
visualreport گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
amplifying report گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
mortar report گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
quatrerly سه ماهه
quarterly سه ماهه
monthly هر ماهه
trimensual سه ماهه
perms فر شش ماهه
permed فر شش ماهه
perming فر شش ماهه
perm فر شش ماهه
half yearly شش ماهه
semiyearly شش ماهه
turing this quarter در این سه ماهه
quarterly period دوره سه ماهه
perms فر شش ماهه زدن
permed فر شش ماهه زدن
perming فر شش ماهه زدن
trimester دوره سه ماهه
perm فر شش ماهه زدن
three-month period دوره سه ماهه
quarter [year] دوره سه ماهه
quarterage مزد سه ماهه
quarterage قسط سه ماهه
refresher courses دوره اموزش یک ماهه
it is four months old چهار ماهه است
on credit month's وام با وعده ..... ماهه
semiannual شش ماهه نصف سالی
refresher course دوره اموزش یک ماهه
semiannual دارای دوام شش ماهه
A one-month notice. اطلاع قبلی یک ماهه
The baby is there months old . نوزاد سه ماهه است
periodicals مجلاتی که بصورت دورهای ماهانه سه ماهه سالانه و ... منتشر میشوند
It's pretty hard to be in a bad mood around a fivemonth old baby. ناراحت بودن در کنار یک نوزاد پنج ماهه کار سختی است.
shelling report گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
cargo outturn report گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
reports گزارش
recitetion گزارش شز
report generator گزارش زا
report گزارش
account گزارش
reportage گزارش
reported گزارش
press report گزارش خبری
management report گزارش مدیریت
periodic report گزارش دورهای
command report گزارش فرماندهی
detailed report گزارش مشروح
edit line خط گزارش وضعیت
error report گزارش خطا
final report گزارش نهایی
flash report گزارش انی
report progarm generator مولدبرنامه گزارش
hot report گزارش مهم
internal report گزارش داخلی
report file فایل گزارش
report generation تولید گزارش
turn in <idiom> گزارش دادن
viva voting گزارش شفاهی
situation report گزارش وضعیت
status report گزارش وضعیت
subemit a report گزارش دادن
submit a report گزارش دادن
survey report گزارش بازرسی
technical report گزارش فنی
to give forth گزارش دادن
viva report گزارش شفاهی
wrap up گزارش خلاصه
school report گزارش اموزشگاه
rpg مولدبرنامه گزارش
expertise گزارش اهل فن
report generator مولد گزارش
report progarm generator تولیدبرنامه گزارش
report program برنامه گزارش
report writer گزارش نویسی
report writer نویسنده گزارش
reportable گزارش دادنی
visualreport گزارش بصری
actions گزارش وضع
reported گزارش دادن به
journal گزارش روزانه
account اهمیت گزارش
journals گزارش روزانه
commentary گزارش رویداد
minute گزارش وقایع
commentaries گزارش رویداد
an incomprehensive report گزارش کوتاه
annual report گزارش سالانه
reports گزارش دادن به
report گزارش دادن
report گزارش دادن به
action گزارش وضع
logs گزارش سفرهواپیما
log گزارش سفرهواپیما
reports گزارش دیدبانی
reports گزارش دادن
reported گزارش دیدبانی
reported گزارش دادن
story روایت گزارش
report گزارش دیدبانی
returns گزارش رسمی
accident reporting گزارش حادثه
blue bark گزارش حرکت
blue bell گزارش جنایت
returning گزارش رسمی
blue bell گزارش بدرفتاری
bruit گزارش سروصدا
returning گزارش دادن
returned گزارش رسمی
returned گزارش دادن
return گزارش رسمی
returns گزارش دادن
annual report گزارش سالیانه
return گزارش دادن
heptagons هفت پهلویی هفت ماهه
heptagon هفت پهلویی هفت ماهه
According to the riport . بقرار این گزارش
hearing رسیدگی بمحاکمه گزارش
reportedly طبق گزارش یا شایعه
hearings رسیدگی بمحاکمه گزارش
draft report گزارش نیمه نهایی
weekly progress report گزارش هفتگی کار
project technical report گزارش فنی طرح
docking report گزارش تعمیر ناو
bills گزارش جریان دعوی
schedule report گزارش زمانبندی شده
contact report گزارش اخذ تماس
super visum corporis گزارش معاینه جسد
reportable items اقلام قابل گزارش
logs گزارش سفرنامه کشتی
snap report گزارش فوری یا انی
bill گزارش جریان دعوی
journal book دفتر گزارش روزانه
evaluation report گزارش ارزیابی وضعیت
misreport اشتباه گزارش دادن
logbook گزارش روزانه سفرکشتی
aircraft accident report گزارش سانحه هوایی
interim report گزارش پیشرفت کار
to report [to a body] گزارش دادن [به اداره ای]
to give an account of گزارش و توضیح دادن
annual financial statement گزارش مالی سالانه
report of survey گزارش تحقیقات یا بررسیها
flash report گزارش برق اسا
log گزارش سفرنامه کشتی
periodic intelligence report گزارش نوبهای اطلاعاتی
project technical report گزارش فنی پروژه
progress report گزارش پیشرفت کار
call-ups دستور ارسال گزارش
exception reporting گزارش گیری مخصوص
call-up دستور ارسال گزارش
call up دستور ارسال گزارش
progress reporting گزارش پیشرفت کار
quarterly journal of economics مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
this report is incredible این گزارش را نمیتوان باورکرد
system log گزارش روزانه عملیات سیستم
returning گزارش نهایی هیات تحقیق
returned گزارش نهایی هیات تحقیق
returns گزارش نهایی هیات تحقیق
return گزارش نهایی هیات تحقیق
fitness report گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
journal گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
journals گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
request mast گزارش از طریق سلسله مراتب
he gave an a of the battle گزارش ان جنگ راشرح داد
neither report was correct هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
air control and reporting center (c.r.c. مرکز کنترل و گزارش هوایی
city article گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
report generator برای تامین گزارش کامل
contact report گزارش تماس با هواپیمای دشمن
critic report گزارش نتیجه جلسه انتقاد
daily progress report گزارش روزانه پیشرفت کار
docking report گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
inkling اطلاع مختصری که با ان به چیزی پی برند گزارش
nudets سیستم کشف و گزارش انفجارات اتمی
White Paper گزارش هیئت دولت نامه سفید
White Papers گزارش هیئت دولت نامه سفید
[results were] satisfactory رضایت بخش [در یادداشت گزارش کنترل]
i saw the report in the rough من پیش نویس این گزارش رادیدم
charts گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charting گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charted گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
rpg Program Report تولیدکننده برنامه گزارش
chart گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
collision detection تشخیص و گزارش داده برخورد دو عمل یا رویداد
air raid reporting control ship گشتی کنترل کننده گزارش حملات هوایی
The details of the report were verified by the police. جزییات گزارش توسط پلیس تصدیق وتأیید شد
aerographer شخصی که وضع هوا وامواج را به کشتی گزارش میدهد
negatives گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
negative گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
pagination روند شکستن یک گزارش چاپ شده به واحدهایی متنافر باصفحات
cirvis دستورات مخابراتی که برای گزارش مشاهدات اطلاعاتی تهیه می شوند
print chart فرمی که برای شرح قالب گزارش خروجی از یک چاپگربکار می رود
This compares to a total of 36 cases reported in 2009. همانند آن بطور کلی ۳۶ موارد در سال ۲۰۰۹ گزارش شده بود.
logs گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
feasibility امتحان و گزارش درباره کارایی و هزینه محصول جدید که آماده فروش میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com