Dictiornary-Farsi | گزارش پیشرفت کار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (10 milliseconds)

English	Persian
interim report	گزارش پیشرفت کار
progress report	گزارش پیشرفت کار
progress reporting	گزارش پیشرفت کار


Search result with all words

daily progress report	گزارش روزانه پیشرفت کار
Other Matches

departure report	گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
action report	گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
spot report	گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
report generator	گزارش ساز ایجادکننده گزارش
report generator	گزارش زایی گزارش گیری
amplifying report	گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
visualreport	گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
mortar report	گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
shelling report	گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
cargo outturn report	گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
promotion	پیشرفت
advance	پیشرفت
improvement	پیشرفت
progress	پیشرفت
progression	پیشرفت
progressions	پیشرفت
progression	پیشرفت
attainment	پیشرفت
promotions	پیشرفت
advancement	پیشرفت
furtherance	پیشرفت
underdeveloped	کم پیشرفت
improvements	پیشرفت
lift	پیشرفت
lifted	پیشرفت
lifting	پیشرفت
lifts	پیشرفت
advancing <adj.>	پیشرفت
undeveloed	بی پیشرفت
achievements	پیشرفت
achievement	پیشرفت
developments	پیشرفت
improvement	پیشرفت
headway	پیشرفت
going	پیشرفت
accomplishment	پیشرفت
growth	پیشرفت
growths	پیشرفت
development	پیشرفت
advance	پیشرفت
advances	پیشرفت
progressed	پیشرفت
advances	پیشرفت ها
head way	پیشرفت
progress	پیشرفت
advancing	پیشرفت
advance	پیشرفت
proceedings	پیشرفت ها
attainments	پیشرفت
progressing	پیشرفت
progresses	پیشرفت
achievement age	سن پیشرفت
progressivist	پیشرفت گرای
to make way	پیشرفت کردن
velocity of advance	تندی پیشرفت
progress chaser	نافر پیشرفت
economic progress	پیشرفت اقتصادی
developmental stage	مرحله پیشرفت
here goes <idiom>	پیشرفت کردن
becalming	از پیشرفت بازداشتن
ongoing	درحال پیشرفت
make a dent in <idiom>	پیشرفت کردن
get ahead <idiom>	پیشرفت کردن
Luddites	پیشرفت گریز
improvement curve	منحنی پیشرفت
Luddite	پیشرفت گریز
capability	استعداد پیشرفت
scholastic achievement	پیشرفت تحصیلی
n achievement	نیاز پیشرفت
degree of advancement	درجه پیشرفت
becalm	از پیشرفت بازداشتن
the a of the army	پیشرفت ارتش
technological improvement	پیشرفت فنی
technical progress	پیشرفت فنی
blooming	پیشرفت کننده
achievement test	آزمون پیشرفت
achievement need	نیاز پیشرفت
achievement motive	انگیزه پیشرفت
achievement curve	منحنی پیشرفت
aq	بهر پیشرفت
achievement quotient	بهر پیشرفت
accomplishment quotient	بهر پیشرفت
to gain ground	پیشرفت کردن
furthers	پیشرفت کردن
reaction progress	پیشرفت واکنش
becalmed	از پیشرفت بازداشتن
becalms	از پیشرفت بازداشتن
thrive	پیشرفت کردن
thrived	پیشرفت کردن
thrives	پیشرفت کردن
to make headway	پیشرفت کردن
further	پیشرفت کردن
come along	پیشرفت کردن
furthered	پیشرفت کردن
furthering	پیشرفت کردن
academic achievement	پیشرفت تحصیلی
developments	رشد پیشرفت
progress	پیشرفت کار
progress	پیشرفت پیشروی
progress	پیشرفت کردن
advancing	پیشرفت پیشروی
advances	پیشرفت پیشروی
to unfold	پیشرفت کردن
progresses	پیشرفت کار
advances	: پیشروی پیشرفت
thriving	پیشرفت کردن
advance	پیشرفت پیشروی
proceeding	پیشرفت طرز
development	رشد پیشرفت
beats	پیشرفت زنش
progressing	پیشرفت کار
progressing	پیشرفت پیشروی
progressing	پیشرفت کردن
obstructionist	از پیشرفت کارمجلس را از
progresses	پیشرفت پیشروی
progresses	پیشرفت کردن
progressed	پیشرفت پیشروی
progressed	پیشرفت کردن
progressed	پیشرفت کار
progress of negotiations	پیشرفت مذاکرات
beat	پیشرفت زنش
rise	پیشرفت ترقی
rises	پیشرفت ترقی
accession	دخول پیشرفت
to make progress	پیشرفت کردن
reports	گزارش
reportage	گزارش
reported	گزارش
report generator	گزارش زا
report	گزارش
recitetion	گزارش شز
account	گزارش
process	پیشرفت تدریجی ومداوم
promotions	ترفیع رتبه پیشرفت
promotion	ترفیع رتبه پیشرفت
plain sailing	پیشرفت بدون مانع
proceeding	پیشرفت خلاصه مذاکرات
california achievement tests	آزمونهای پیشرفت کالیفرنیا
processes	پیشرفت تدریجی ومداوم
advance	پیشرفت طولی ناو
advances	پیشرفت طولی ناو
combat development	پیشرفت اموزش رزمی
f. morement	جنبش برای پیشرفت
labor augmenting tednological progress	پیشرفت تکنولوژی کارافزا
achievement battery	مجموعه آزمون پیشرفت
advancement degree of reaction	درجه پیشرفت واکنش
progressional	دارای پیشرفت تدریجی
advancing	پیشرفت طولی ناو
progress payments	پرداختهای پیشرفت کار
to look back	از پیشرفت خودداری کردن
spits	پیشرفت خشکی در دریا
spit	پیشرفت خشکی در دریا
report program	برنامه گزارش
report generation	تولید گزارش
report file	فایل گزارش
turn in <idiom>	گزارش دادن
report	گزارش دادن
actions	گزارش وضع
report generator	مولد گزارش
bruit	گزارش سروصدا
report progarm generator	تولیدبرنامه گزارش
viva report	گزارش شفاهی
report progarm generator	مولدبرنامه گزارش
viva voting	گزارش شفاهی
wrap up	گزارش خلاصه
account	اهمیت گزارش
story	روایت گزارش
expertise	گزارش اهل فن
detailed report	گزارش مشروح
quarterly report	گزارش سه ماهه
final report	گزارش نهایی
periodic report	گزارش دورهای
report	گزارش دیدبانی
flash report	گزارش انی
management report	گزارش مدیریت
reported	گزارش دیدبانی
hot report	گزارش مهم
reported	گزارش دادن به
reported	گزارش دادن
internal report	گزارش داخلی
reports	گزارش دادن
reports	گزارش دادن به
action	گزارش وضع
log	گزارش سفرهواپیما
edit line	خط گزارش وضعیت
press report	گزارش خبری
error report	گزارش خطا
reports	گزارش دیدبانی
command report	گزارش فرماندهی
commentaries	گزارش رویداد
subemit a report	گزارش دادن
status report	گزارش وضعیت
returns	گزارش دادن
returns	گزارش رسمی
survey report	گزارش بازرسی
submit a report	گزارش دادن
journal	گزارش روزانه
technical report	گزارش فنی
commentary	گزارش رویداد
returning	گزارش دادن