Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 87 (5 milliseconds)
English	Persian
alteration switch	گزینه دگرگونی
Other Matches
choice	گزینه
switches	گزینه
switched	گزینه
options	گزینه
option	گزینه
switch	گزینه
selection switch	گزینه
selector switch	گزینه
variant	گزینه
choicer	گزینه
choices	گزینه
choicest	گزینه
distractor	گزینه نادرست
cross bar switch	گزینه شطرنجی
barrel switch	گزینه بشکهای
non switched line	خط گزینه نشده
forced choice	گزینه- بایست
light switch	گزینه نوری
logic switch	گزینه منطقی
stepping switch	گزینه پلهای
rotary switch	گزینه چرخشی
switch indicator	گزینه نما
program switch	گزینه برنامه
switched line	خط گزینه شده
toggle switch	گزینه ضامنی
n way switch	گزینه N راهی
microswitch	ریز گزینه
selection switch	گزینه انتخاب
switchboards	صفحه گزینه
switchboard	صفحه گزینه
switch	گزینه راه گزین
switched	گزینه راه گزین
software switch	گزینه نرم افزاری
switches	گزینه راه گزین
on off switch	گزینه قطع و وصل
selector switch	گزینه انتخاب کننده
otherness	دگرگونی
changing	دگرگونی
U-turns	دگرگونی
U-turn	دگرگونی
transformation	دگرگونی
mutations	دگرگونی
change	دگرگونی
changed	دگرگونی
vicissitude	دگرگونی
variation	دگرگونی
variations	دگرگونی
shift	دگرگونی
metamorphosis	دگرگونی
move	دگرگونی
alteration	دگرگونی
mutation	دگرگونی
catabolism	دگرگونی
contrariety	دگرگونی
changes	دگرگونی
programmed switch	گزینه برنامه ریزی شده
changeover	دگرگونی کامل
ecocline	بوم دگرگونی
future shock	اضطراب دگرگونی
changeovers	دگرگونی کامل
metachromatism	دگرگونی رنگ
transmutable	دگرگونی پذیر
transformism	دگرگونی گرایی
tranformable	دگرگونی پذیر
metabolism	دگرگونی متابولیزم
metabolisms	دگرگونی متابولیزم
shake-ups	سرهم بندی دگرگونی
variation	وابسته به تغییرو دگرگونی
shake up	سرهم بندی دگرگونی
variations	وابسته به تغییرو دگرگونی
shake-up	سرهم بندی دگرگونی
troposhere	کره دگرگونی تروپوسفر
ecological change	دگرگونی بوم شناختی
changes	دگرگون کردن یاشدن دگرگونی
commutable	دگرگونی پذیر قابل تبدیل
phonology	دانش دگرگونی صدا در زبان
change	دگرگون کردن یاشدن دگرگونی
endomorphism	رویش از روپوست درون دگرگونی
endomorphy	رویش از روپوست درون دگرگونی
energy operates changes	نیرو مایه دگرگونی است
changed	دگرگون کردن یاشدن دگرگونی
changing	دگرگون کردن یاشدن دگرگونی
reformers	پیشوای اصلاحات طرفدار دگرگونی اساسی
reformer	پیشوای اصلاحات طرفدار دگرگونی اساسی
it is insusceptible of change	اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
step by step switch	گزینه گام به گام

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com